تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

اشعار چارلز بوکوفسکی

  • شروع کننده موضوع D A N I
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 1,109
  • پاسخ ها 29
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

وقتی خدا عشق را آفرید



وقتی خدا عشق را آفرید ، ‌به خیلی‌ها کمکی نکرد
وقتی خدا سگ‌ها را آفرید ، به سگ‌ها کمکی نکرد
وقتی خدا سیاره‌ها را آفرید ،‌ کارش خیلی معمولی بود
وقتی خدا تنفر را آفرید ، به ما یک چیز بدردبخور و استاندارد داد
وقتی زرافه را آفرید ، م*ست کرده بود
وقتی خدا من را آفرید ، خُب من را درست کرده بود
وقتی میمون را آفرید ، خوابش برده بود
وقتی موادمخدر را آفرید ، نشئه بود
و وقتی خودکشی را آفرید ، دلش بدجوری گرفته بود
وقتی تو را آفرید که توی تختت دراز کشیدی
می‌دانست چی کار می‌کند
م*ست بود و نشئه
و کوه‌ها و دریا و آتش را هم‌زمان درست کرد

بعضی از کارهایش اشتباه بود
اما وقتی تو را آفرید که توی تختت دراز کشیده بودی
به تمام جهان ملکوتی‌اش رسیده بود

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

گرمترین پناهگاه جهان

9bf44145511f8e9aa2aac24e54f065ed.jpg


وقتی در شب راه می‌رفتم
و در جستجوی پناهگاه گرمی بودم
از کنارم گذشت
گفتم
هی نگاه کن ! روی مژه‌هایت دانه‌های برف ریخته است
و او گفت
این برف نیست
پرهای بالشی است که خدا در آسمان تکانده است
و سپس لبهای خندانش را گشود
تا برفی را فوت کند
و ما هر دو خندیدیم
بعد به چشمانش نگاه کردم
و دیدم که چشمانش ، گرمترین پناهگاه جهان است

شل سیلور استاین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

علت و معلول

%D8%B9%D9%84%D8%AA.jpg


خوبا اغلب خودشون خودشونو می کشن
تا خلاص شن
اونائی ام که میمونن
اصلا درست نمی فهمن
چرا همه میخوان
از دستشون خلاص شن

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

همیشه کسانی در اتاق کناری هستند

images


همیشه کسی در اتاق کناری هست
که کنار دیوار فال‌گوش می‌ایستد

همیشه کسانی در اتاق کناری هستند
کسانی در حیرت این‌که شما آن‌جا بدون آن‌ها
چه‌ می‌کنید

همیشه کسی در اتاق کناری هست
کسی که فکر می‌کند شما به کس دیگری فکر می‌کنید
یا کسی که فکر می‌کند برای شما هیچ‌کس اهمیت ندارد
به‌جز خودتان در آن اتاق دیگر

همیشه کسانی در اتاق کناری هستند
کسانی که دیگر برای‌شان مهم نیستید
به‌همان اندازه که قبلن برای‌شان مهم بودید

همیشه کسی در اتاق کناری هست
کسی که عصبی می‌شود وقتی شما چیزی را پرت می‌کنید
یا کسی که از سرفه‌کردن شما ناراحت می‌شود

همیشه کسی در اتاق کناری هست
که وانمود می‌کند
درحال خواندن کتاب است

همیشه کسی در اتاق کناری هست
که برای ساعت‌ها با تلفن حرف می‌زند

همیشه کسی در اتاق کناری هست
و شما کاملن به‌خاطر نمی‌آورید کیست
و شگفت‌زده می‌شوید وقتی او سروصدایی می‌کند
و یا از پله‌ها پایین می‌رود برای رفتن به دست‌شویی

اما همیشه هم کسی در اتاق کناری نیست
چون گاهی اتاق دیگری در کار نیست
و اگر اتاق دیگری نباشد
گاهی اصلن کس دیگری در کار نیست

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

غریبه ها شاید باور نکنید

%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8C.jpg


غریبه ها
شاید باور نکنید
اما آدم هایی پیدا می شوند
که بی هیچ غمی
یا اضطرابی
زندگی می کنند
خوب می پوشند
خوب می خورند
خوب می خوابند
از زندگی خانوادگی لذ*ت می برند
گاهی غمگین می شوند
ولی
خم به ابرو نمی آورند
و غالبا حالشان خوب است
و موقع مردن
آسان می میرند
معمولا در خواب
ل*ب چشمه

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

شاید باور نکنی

%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%86.jpg


شاید باور نکنی
ولی آدم هائی هستند
که زندگیشان
بی کمترین رنج و پریشانی
می گذرد
خوب لباس می پوشند
خوب می خورند
خوب می خوابند
از زندگی خانوادگی شان راضی اند
البته بعضی وقتها غمگین می شوند
ولی اثری بر زندگی شان نمی گذارد
همیشه حال شان خوب است
و مرگ شان
مرگی است راحت در میانه ی خواب

شاید باور نکنی
ولی این جور آدمها وجود دارند
ولی من از آن ها نیستم
نه ، من هرگز از آن ها نیستم
من حتی هیچ نوع نزدیکی به زندگی آن ها ندارم
ولی آن ها آن جایند
و من اینجا

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,153
21,242
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

تنهایی



باید باور کنیم
تنهایی
تلخ‌ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
روزهای خسته‌ای
که در خلوت خانه پیر می‌شوی
و سال‌هایی
که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است
تازه
تازه پی می‌بریم
که تنهایی
تلخ‌ترین بلای بودن نیست
چیزهای بدتری هم هست
دیر آمدن
دیر آمدن

چارلز بوکوفسکی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,380
20,211
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
شصت و چهار روز و شب
در آن مکان.
شیمی درمانی،
آنتی‌بیوتیک، جریان خون
در کاتتر.
سرطان خون.
کی؟ من؟
در هفتاد و دو سالگی این فکر احمقانه را داشتم
که با آرامش در حین خواب خواهم مرد
اما
خدایان نقشه خودشان را دارند.
زیردستگاه می‌نشینم،
داغون، نیم زنده
هنوز در جستجوی الهامم


اما فقط برای چند لحظه به زندگی باز گشته‌ام
دیگر هیچ چیز مثل همیشه نیست
من دوباره متولد شده‌ام
تنها چند روز بیشتر
و چند شب دیگر را
دنبال می کنم
مثل
همین
یکی.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,380
20,211
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
شصت و چهار روز و شب
در آن مکان.
شیمی درمانی،
آنتی‌بیوتیک، جریان خون
در کاتتر.
سرطان خون.
کی؟ من؟
در هفتاد و دو سالگی این فکر احمقانه را داشتم
که با آرامش در حین خواب خواهم مرد
اما
خدایان نقشه خودشان را دارند.
زیردستگاه می‌نشینم،
داغون، نیم زنده
هنوز در جستجوی الهامم


اما فقط برای چند لحظه به زندگی باز گشته‌ام
دیگر هیچ چیز مثل همیشه نیست
من دوباره متولد شده‌ام
تنها چند روز بیشتر
و چند شب دیگر را
دنبال می کنم
مثل
همین
یکی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,380
20,211
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
وقتی حوصله‌ات از خودت سر رفت
دیگه خوب می‌دونی
دیگرون هم حوصله‌ات رو ندارن
یعنی همه اونایی که باهاشون در ارتباطی
پشت تلفن، تو اداره پست
اداره، سر میز غذاخوری
آدمای خسته‌کننده
با داستان‌های خسته‌کننده:
این‌که چطوری نیروهای نامهربان زندگی
دمار از روزگارشان در آورده
چطور دهنشون سرویس شده
و دیگه هیچ‌چی از دستشون بر نمی‌آد
جز این‌که پیش تو درد و دل کنن


بعدش وایمیستن
و از تو انتظار دارن
دلداریشون بدی
اما اون‌چه واقعا آدم دلش می‌خواد
اینه که بشاشه رو همه‌شون
که دیگه جرات نکنن
باز خودشون‌و به شام دعوت کنن
و باز راجع به زندگی تراژیک خود
مخت رو تیلت کنن
از این آدما زیاد هست
با غم و غصه
صف بسته‌ان برای تو
هیشکی غیر از تو حرفاشون‌و دیگه گوش نمی‌ده
صدها دوست و مع*شوق و آشنارو
رمانده‌ان
اما هنوز دلشون می‌خواد نق بزنن و ناله کنن
از همین امروز
همه‌شون‌و می‌فرستم پیش تو
تا همدردی و فهمت رو بیشتر کنم
شاید خود من هم
آخر صف اونا
باشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا