دلنوشته [ پریسا زابلی پور ]

نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.

مدیر کل انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر کل انجمن
فرشته زمینی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
7,547
پسندها
پسندها
21,746
امتیازها
امتیازها
918
سکه
1,139
ميدونی نصف بيشتر دلخوريات از آدما برميگرده به خودت؟
اشکال کار درست از جايی شروع ميشه که توو يه رابطه طرف مقابلتو شبيه خمير بازی ميبينی و ميخوای اونو به شکلی دربياری که دوست داری... شکل دادن يه خمير لذت بخشه اما شکل دادن به يه آدم، غير ممکن... فرسوده‌ات ميکنه و البته اون آدم رو هم... اينو ياد بگير هر آدمی شکل خودشه... برچسب بد و خوب نزن رو آدما... اگر ميتونی به همون شکل دوستش داشته باش اگر نميتونی بی‌دلخوری، بی‌قضاوت بذارش کنار...
آدما مشابه خودشون رو پيدا ميکنن... شايد آدمی که الان کنارته و هميشه ازش دلخوری مشابهت نيست... به جای تغيير دادنش رهاش کن... يا اگه کنارش ميمونی به همون شکلی که هست دوستش داشته باش... ساده بگم دوست داشتن به حرف راحته ولی در عمل سخت... دوست داشتن گاهی کنار يار بودنه، گاهی ازش دور بودن و به يادش بودن... دوست داشتن يعنی پذيرفتن خمير مايه وجودی يه آدم بدون دست بردن به اصلش... نگاهتو به دوست داشتن عوض کن.

#پریسازابلیپور
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاید برای یکبار هم که شده باید این حس را تجربه کنی

اینکه برای کسی که برایت مهم است مهم نباشی...

قطعا اول باور نمی کنی

به دنبال دلایلی میگردی که اثبات کنی برایش مهمی...

وقتی برای قانع کردن خودت چیز خاصی پیدا نمی کنی یک تلخی ناجور پس زمینه لحظه هایت میشود و بعد از آن تقلایی بیهوده...

تقلاهای بیهوده هم که به جایی نرسید دچار عدم اعتماد به نفس میشوی...

با خودت میگویی من زشتم، من کمم...

و فکر می کنی لابد پای از ما بهترانی وسط است...

این موقع ها دیگران هر چقدر هم که به گوشَت بخوانند تو بهترینی و لایق بهترین ها؛ تو فقط شنونده کلیشه ای ترین جمله دنیایی...

میدانی این داستان از یک آدم به آدم دیگر ادامه دار میشود...

روزی میرسد که می بینی انگار برای هیچکس مهم نیستی....

می شکنی...

و شاید لازم باشد که چند باره بشکنی... آنقدر بشکنی تا بالاخره روزی از تکه های شکسته ات هویتی شکل بگیرد با این باور که اینطور نبوده که برای آدم های متعدد مهم نباشی؛ خودت بودی که برای خودت مهم نبودی...

دوست داشتن خود را فدای دوست داشتن دیگری کردی...

تو که اینقدر در حق خودت کم لطف بوده ای پس چه توقعی از بقیه می توانی داشته باشی...

آدم ها همانقدری به ما اهمیت میدهند که ما به خودمان...

موفق ترین کسی ست که هر روز خود را می ستاید؛

این را همیشه یادت باشد.


| پریسا زابلی پور |
 
می دونی محاله یه روز صبح یکی درِ خونه رو بزنه یه جعبه بگیره جلوی آدم و بگه بفرما حال خوب!

حال خوب ساختنیه.

دست کن ته خورجین دلتنگیا و زخما و بالا پایینای زندگیت، یه کم حال خوب از توش بکش بیرون.

نمیگم آسونه

نمی گم اشتباه نکن، زمین نخور، اشک نریز، کم نیار

نمی گم جلوی یه حسرتایی رو می شه گرفت

نمی گم همیشه‌ی خدا علی بی غم باش، که نمیشه؛

اصلا غم واسه اینه که به آدم عمق بده.

به قول یه بنده خدایی که می گفت درست بعد از اتفاق بود که فهمیدم اون لحظه ها که خنده میسر بود باید از ته دل و با صدای بلند می خندیدم، چه حیف که کم خندیدم!

اونایی که از عمق زخم هاشون شادی بیرون کشیدن قدر لحظه لحظه‌ی زندگی رو بیشتر دونستن.

نه که فکر کنی از بدو تولد آدم های قدرتمندی بودن، نه... اونا این قدرت رو بعد از هر زخمی، ذره ذره در خودشون پرورش دادن.

در لحظه هایی که امکان حال خوب رو داری حضور داشته باش، براش سنگ تموم بذار.

دنیا همیشه بلبشوئه، بهونه واسه دلگیری زیاده و فرصت کم،

تنهایی از رگ گردن به آدم نزدیکتره و انتظار هیچ دردی رو دوا نمی کنه؛

فقط خودتی که می تونی پازل بعضی لحظه هارو جوری بچینی که یه کم عشق کنی.

یادت نره که هر چقدر دنیا سخت بگیره حق توئه که توش عشق کنی،

حق گرفتنیه

حال خوب ساختنیه


| پریسا زابلی پور |
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 4)
عقب
بالا پایین