[هیچیسم]

[Lidiya]

همه از مرگ می‌ترسند، من از زندگی سمج خودم. چقدر هولناک است وقتی که مرگ آدم را نمی‌خواهد و پس می‌زند! کسی تصمیم به خودک*شی نمی‌گیرد، خودک*شی با بعضی‌ها هست. در خمیره و در سرشت آن‌هاست، نمی‌توانند از دستش بگریزند.»

?صادق هدایت
?​

 

[Lidiya]

هر آدمی دوست داره، یه عشقی توی زندگیش باشه.
یه کسی بهش توجه کنه...
یه زندگی بهش بزنه!
چهارتا کلمه باهاش حرف بزنه.

* اما به وقتش *​

 

[Lidiya]

کسانی هستن که آدمو
زجر کش میکنن...
نم نم می کُشن.
با حرفاشون
با رفتاراشون
هیچکس نمیاد اونارو بگیره، ازشون شاکی بشه
یه نگاهی به دور و و مون بندازیم کسایی رو می‌بینیم که بی صدا آدم میکُشن.
نم نم
نرم نرم...
هیچ جور هم نمیشه مجازاتشون کرد... ​

 

[Lidiya]

از دردهای خودم به تو پناه آوردم
ولی حالا باید دردهای زندگی تو را نیز
بر دوش بکشم.

میکشم و میدانم دردهایت انتهایی دارد ولی شاید در آن انتها دیگر منی نباشد.​

 

[Lidiya]

چاره چیست گر راه نجات برخی،
تنها
مرگ می باشد و بس!
همان هایی که مردم در آخر هم می‌گویند،
راحت شد!

#گیسو_نویس ​

 

[Lidiya]

جهنم، در دنیای دیگری نیست!
جهنم همین‌جاست.
جایی که من حال هستم!
فقط نمی‌دانم،
به کدامین گناه...

#گیسو نویس ​

 

[Lidiya]

ܦ߳ܠࡅߺߺ߲ܩ‌ࡄ݅ܝܭܚܚࡅߺ߳ࡉ‌᠀ܠܨ‌ܟ݆ߺࡄ݅ܝߊ‌ܩ‌ࡅߺ߲ߺߊ‌ܝ߭‌‌ࡄ݅ܝܥ‌.​

 

[Lidiya]

مرا مهمان لبه ی پرتگاه نکن... ​

 

[Lidiya]

دلمان مرد
از بس زنده ایم
برای هیچ...​

 

[Lidiya]

چه سخت است تُنگِ ماهی بودن !

نَشکنی ، زندانبانی _ بشکنی ، قاتلی . . .
خوش به حال آب !​

 

[Lidiya]

خود را جستن...
در دنیای که ...
از آن تو نیست بیهوده است...

 

[Lidiya]

من به بهانه ی رسیدن به زندگی ...
همیشه زندگی را کشته ام...​

 

[Lidiya]

آدمها رو خسته نکنید؛
آدمهای خسته
فراموشکاران بهتری هستند.