پایان نقدوبررسی نقد شورای رمان کوتاه گذرگاه وهم | monje کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ReiHan

کاربر حــامی
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,873
پسندها
پسندها
9,908
امتیازها
امتیازها
253
سکه
43
عنوان رمان:
گذرگاه وهم، یک نام کوتاه و البته جذاب برای داستان هست، این نام به خودی نشان دهنده ژانر رمان هست که ترسناک و تخیلی هست، انتخاب اسم غیرکلیشه ای و جذاب هستش و ارتباط زیادی بین دنیای مبهم داستان و دید اول مخاطب دارد و همین ابهام باعث جذب خواننده میشود، وهم به معنای شک و تصور هستش و اسم در دید اول نشان دهنده ورود به ترس های هست که غیرواقعی هستند اما قوی حس میشود.

خلاصه رمان:
خلاصه رمان به نسبت کوتاه بود و اطلاعات زیادی را از داستان لو نمیداد اما با ارائه اطلاعات کم و البته تعلیق خلاصه تونسته در نگاه اول جذاب عمل بکنه اما با این حال باز هم ایراداتی مثل تکراری بودن خلاصه داخلش هست. برای مثال برای شروع نباید اسم شخصیت ها رو داخل خلاصه عنوان کرد و باید گذاشت که مخاطب خودش اطلاعاتی مانند اسم و یاشخیت کرکتر رو پیدا کند اما با این حال در بحث تعلیق و به عمل در آوردن خلاصه ای کافی و جذب کننده نویسنده موفق عمل کرده.

جلد رمان:
جلد رمان از رنگ های تیره و البته تاریک پیروی کرده و فضایی ترسناک رو خلق کرده که با ژانر و اسم رمان به شدت خو گرفته است، جلد شخصی را در لباسی بلند و کهنه که هیچ تصویری ازش نیست نشان میدهد و حس ترس را بیشتر میکند. خلاصه رمان با جلد همخونی داره و به نظر میاد تصویر غریبه ای رازآلود را درون جلد حک کردند.

شروع داستان:
از نظر من شروع داستان با یک تصویر پردازی بسیار قوی شروع شده بود که خواننده را به بیشتر غرق شدن در وهم داستان مجبور میکرد. داستان با افسانه ای اعجاب انگیز که به طرح واقعیت نزدیک بود شروع شد و از همون ابتدا شخصیت ها و فضاسازی شروع به شکل گیری کرد و البته که به خوبی میشد حس رمان رو درک کرد و از نظرم این یه عنصر خوب داخل یک داستان تخیلی هست اینکه واقعیت رو با خیالات مخلوط بکنی.

فضاسازی:
فضاسازی یکی از بهترین عناصر ممکن داستان بود چه از توصیف ترسناک قلعه و یا غذا خوردن خانواده مک شایر گرفته تا قضای خارج از قلعه و ... همین توصیفات بود که حس ترس رو وارد وجود خواننده میکرد و به داستان هیجانی بیشتر وارد میکرد، البته در توصیفات به قدر زیادروی نشده بود که فرد فقط تصاویر صامت داستان غرق شود بلکه فضا به قدری با ماجرا و سیر رمان هماهنگ بود.

شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی داستان با محوریتی عادی و معمولی پیش میرفت و اطلاعات زیادی از هرشخصیت نصیب خواننده نمیشد. به جز توصیفاتی که خود نویسنده از هر شخصیت میکند دیالوگ و محوریت داستان بسیار کمتر از انتظار از رفتار و طرز فکرشون به تصویر کشیده شده و این پشت نقاب توصیفات عالی از احساسات و فضا گم شده، بهتر بود نویسنده بیشتر به این موضوع در شخصیت ها میپردازید.

سیر داستان:
سیر داستان در بعضس قسمت ها به تندی پیش میرود و البته این یکی از مشکلات رمان کوتاه هست از نظر من سیر داستان با توجه به هیجانی بودن تم داستان به خوبی اخت شده است و فضای رمان رو دلهره آور تر میکند البته بهتر بود که داخل اوایل داستان یکم سیر آروم تر باشه اما با اینحال نویسنده تونسته بود توصیفات رو همراه با سیر درست دربیاره.

دیالوگ ها:
دیالوگ ها کم اما با کیفیت بودند و اطلاعات به نسبت مهمی رو به اشتراک میگذاشتند و از نظرم به خوبی بهشون پرداخته شده بود البته بهتر بود که از حالت ادبی بودن خارج بشه و کمی رنگ عامیانه به خود بگیره تا مخاطب راحت تر بتونه باهاش ارتباط برقرار بکنه

علائم نگارشی:
به خوبی رعایت شده بود.

ایده:
شاید ایده کمی تکراری بود و یکی از موضوعاتی که داخل داستان های فانتزی بیشتر از همه به اونها پرداخته میشود ومپایر و... هست اما با این حال این موضوع در کنار یک قلم قدرتمند و قوه تخیل عالی تونسته به یک داستان بهتر و ایده جذاب تبدیل بشه این رمان مصداق داستان هایی هست که با وجود نبود تازگی در ایده جذاب هستند و مخاطب رو جذب میکنند و این خودش به یک نوع هنر هست.


منتقد: @ReiHane
قلمتان مانا @monje
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین