پایان نقدوبررسی نقد شورای رمان هناس| PEGAH کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
مشاهده فایل‌پیوست 42981
نام رمان : هناس
نویسنده: پ.جلالی
ژانر: عاشقانه ،اجتماعی ،درام
خلاصه:
کارما میگه : " تو عاشق کسی خواهی شد که دوستت ندارد ،چون کسی که عاشقت بود را دوست نداشتی. "
داستان درباره سه هم خون است ، شاید یک مثلث عشقی شاید هم یک مثلث گناه که کسی در آن ادعای تقدس ندارد
در این میان اگر عشقی آتشین به وجود بی آید ،کدام گناهکار دست رد به سی*نه عشق خواهد زد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عنوان رمان:
*نام این رنام هناس بود. معنی نام نفس بود لقبی که پدربزرگ نیلای برای او انتخاب کرده بود. نام هناس نامی به دور از کلیشه و با تازگی بود. و نویسنده در این نام به صورت غیرمستقیم نفس را بیان کرده بود. حالت کلیدی و به دور از کلیشه داشت اما میزان و جنبه ترغیب کنندگی این نام ضعیف بود و این برای اشاره به اسم شخصیت اول هست اما در کل تازگی نام به جذابیتش افزوده میکند.

جلد رمان:
*جلد رمان باید با محتوای رمان ارتباط داشته باشد و تکراری نباشد. بعد از عنوان، جلد بیشترین نقش را در ادامه‌دادن رمان توسط مخاطب دارد. جلد رمان هناس، تصویر نیم‌رخ دختری است که در تاریکی فرو رفته و رنگ طلایی در بر گیرنده او است. ترکیب رنگ‌های تیره که حاصل از گذشته و سختی‌ها و حتی تنهایی‌های شخصیت اصلی است با رنگ‌های گرم که می‌تواند امید به آینده را به تصویر بکشد جلد را بی‌نقص کرده است. تنهایی دختر داستان به خوبی نمایان است و غروب آفتاب حول او، این غم و تنهایی را دو چندان می‌کند و تراژدی عجیبی را به مخاطب منتقل می‌کند.تکست پایین جلد به خوبی انتخاب شده است. استفاده از واژه کارما و عشق‌های بی‌ثمری که حاصل از شکستن قلب معشوقی دیگر است به خوبی موضوع رمان را شرح می‌دهد و مخاطب را ترقیب به خواندن رمان می‌کند.


ژانر رمان:
این رمان با مشکلات و دغدغه‌های اجتماعی بسیاری از جمله خیانت و بی‌اعتمادی نسبت به یک‌دیگر، افسردگی، بی محبتی مادر، قضاوت زودبه‌هنگام مردم دهن‌بین و... همراه بود. مادر نیلای، ژوزفین، بعد مرگ دخترش، او را هم همراه فرزند دیگرش کشت و از محبت مادرانه اش محروم کرد. این موضوع باعث ایجاد تنهایی و افسردگی و احساسات تاریک، درون نیلای شد؛ هم‌چنین خیا*نت مادر نیوان و دارا و نیان هم، باعث بی‌اعتمادی و سستی زندگی آنها در آینده و شکاک شدن فرزندان خانواده نسبت به دیگران و مقاصد آنها شد مخصوصاً شخصیت دارا، از همین رو ژانر اجتماعی به خوبی در رمان نشان داده شده است. ژانر تراژدی، احساس غم و افسردگی نیلای و سه شخصیت اصلی دیگر یعنی دارا و نیوان و نیان به خوبی نشان داده شده است. ژانر عاشقانه تاکنون در رمان نشان داده نشده است. با توجه به این‌که درام ژانر محسوب نمی‌شود و سبک است پیشنهاد می‌شود به جای آن از ژانر تراژدی بهره‌گیری شود. ژانر اجتماعی و تراژدی به خوبی به مخاطب منتقل شده اما ژانر عاشقانه هنوز مشاهده نشده است. شروع رمان با ژانر اجتماعی است.

خلاصه رمان:
*خلاصه رمان بعد عنوان و جلد مهم‌ترین معیار انتخاب خواننده برای ادامه رمان است. خلاصه نه باید خیلی طولانی و نه خیلی کوتاه باشد. مقدمه رمان هناس، کوتاه و مناسب بود. استفاده از تکست جلد در مقدمه یکی از نقاط قوت رمان به شمار می‌آید که مخاطب را ترقیب به خواندن آن می‌کند اما مثلث عشق کلیشه‌ای است و بعد از به کار بردن آن، استفاده از مثلث گناه کمی سوال برانگیز است. خلاصه اطلاعات نسبتاً زیادی در اختیار مخاطب قرار داده است به طوری که ما از ابتدا پیرنگ کلی رمان را می‌دانیم. تراژدی در خلاصه دیده می‌شود و مرتبط با ژانر تراژدی است و مثلث عشق هم گریزی به ژانر عاشقانه دارد. خلاصه همان‌طور که قبلاً گفته شد متناسب با جلد و مقدمه رمان است.

مقدمه رمان:
*مقدمه رمان هناس، متناسب با محتوای رمان بود، سرشار از عاشقانه‌های نافرجام و تمام اطلاعات رمان را در اختیار مخاطب گذاشته بود، به بدنه مربوط بود و داخل ژانر غوطه ور بود و به شدت یک مقدمه مناسب برای رمان اجتماعی، عاشقانه بود.

آغاز داستان :
*آغاز رمان نقطه عطفی برای سنجش ارزش رمان است، اگر آغاز رمان خوب نباشد مخاطب از خواندن آن دست می‌کشد. آغاز رمان هناس، گویای مزایده‌ها و اتفاقات حول آن می‌گذشت و به تصویر کشیدن شخصیت اصلی و تلاش او برای سر پا نگه‌داشتن شرکت نوپای خود. هدف داستان از این شروع، سوق دادن آرام آرام خواننده به سوی ماجرا و داستان اصلی رمان است و کمی هیجانی بودن آن و قرار گرفتن مخاطب در همان لحظه اول، در یک فضای رقابتی، بسیار جذاب و قابل تامل بود و مخاطب را به خواندن ادامه رمان ترقیب می‌کرد. آغاز رمان دارای فضاسازی‌های متعدد بود که مخاطب را به سوی اتفاقات بعد هل می‌داد.

سیر:
سیر رمان نه باید خیلی تند باشد نه کوتاه. سیر رمان هناس، کمی کند است. ما در این چهار صفحه هنوز به آن عاشقانه آتشینی که حتی به عنوان ژانر انتخاب شده نرسیده‌ایم و تنها شاهد سیر خیانت‌ها و اتفاقات روزمره شخصیت‌ها بوده‌ایم. از حوادث مربوط به گذشته نیلای و پسرعموهای او سیر تند شده و میشد مدت بیشتری روی آن‌ها مانور داد.

شخصیت پردازی:
*شخصیت‌پردازی رمان یعنی شدت باورپذیری هر شخصیت بالا باشد و ما با اخلاق و رفتار و علاقه‌ها و حتی نفرت‌های هر شخصیت به خوبی سازگار شویم. چیزی که در وهله اول مشاهده می‌شود شباهت بیش از اندازه نام‌های شخصیت‌ها به یکدیگر است به طوری که گاهی مخاطب را دچار سردرگمی می‌کند. برای مثال نیلای، نیوان، نیان. نیلای دختری منزوی و خودساخته است که خود را مسئول مرگ خواهرش و در نتیجه محروم شدن از مهر مادری می‌داند. وی در بیشتر مواقع در برخورد با جنس مخالف کاملاً جدی و با احتیاط و در بیشتر مواقع جدی است.
نیوان پسری شکسته و افسرده در باطن و فردی هوس‌باز در ظاهر است که همه زنان را خیانت‌کار می‌داند از این رو، رو به رو شدن با نیلای که کاملاً مخالف عقاید او است او را عصبی می‌کند.
دارا فردی شکاک و مسئولیت‌پذیر است. او بیشترین ضربه را از خیا*نت مادرش خورده و به همین دلیل بیشتر از خواهر و برادرش در برخورد با زنان، محتاط و شکاک است
نیان دختری سرزنده و شاد است که ناخواسته میان جنگ و جدل دو برادرش افتاده است. نحوه دیالوگ‌گویی شخصیت‌ها با یکدیگر تفاوت دارد و این به باورپذیری آن‌ها کمک می‌کند. زنده بودن شخصیت‌ها به خوبی در رمان احساس میشد و نوع رفتار هر شخصیت فقط مختص به همان شخصیت بود.

توصیف مکان:
توصیف مکان گذرا بود. به طوری که به صورت گذرا داخل رمان عنوان میشد و سپس به سرعت، به اتفاق بعدی پرداخته میشد. توصیف مکان و شخصیت‌ها تقریباً مطابق هم بودند. مکان‌ها دارای کلیشه بودند و تجسم پذیری متوسطی را دارا بود و در رابطه با پیرنگ رمان و احساسات حاکم بر آن خوب بود.

توصیف چهره:
*توصیف چهره سطح مطلوبی را دارا است. توصیفات طی اتفاقات رمان و هم خُرد خُرد، در اختیار خواننده قرار داده شده و تجسم آن شخصیت را برای خواننده آسان‌تر می‌کرد. نوع پوشش هر شخصیت مطابق اخلاقیات شخصیت بود. توصیف چهره به شخصیت پردازی هرکس نزدیک بود و این شاید باعث میشد مخاطب بیشتر حس نزدیکی با کرکتر های رمان داشته باشد.

توصیف حالات:
*توصیف حالات یعنی توصیف موقعیت‌ها و جریانات بیرونی داستان‌ رمان. سفر نیلای و والدین خود از فرانسه به ایران می‌توان نقطه عطفی در زندگی وی باشد. توصیفات حالات معتدل و مناسب است به طوری که لطمه‌ای به داستان و توصیفات شخصیت‌ها وارد نشده است.

توصیف احساسات:
توصیف احساسات هر شخصیت دارای باورپذیری بود. کاملا‌ً ملموس و قابل لمس بود و احساسات غم و خشم بیشتر به نمایش درآمده‌اند. شخصیت‌ها موقع هر بروز هر احساس، در رفتار خود تغییر می‌کردند.

تم:
*تم رمان به صورت نامحسوس در متون جاری بود و با کل متون رمان هماهنگی داشت. مفهوم و منظور را به شکل غیرمستقیم بیان می‌کرد. تم عمیق بود و از طریق ارتباط افراد
با جامعه و زندگیشان به نمایش گذاشته شده بودند. افراد با طی کردن مسیر زندگیشان و عبور از کوه مشکلات این تم را به خواننده منتقل می‌کردند. در رمان شاهد ماجرایی بودیم که بازگشت این اتفاق به سوی خود فرد بود. گویی اگر مشت می‌زدی مشت می‌خوردی، با دیدن چنین دوئلی در زندگی اشخاص و کارکترهای رمان، این تم به صورت غیرمستقیم و عمیق در ذهن خوانندگان تاثیر می‌گذاشت.

پیرنگ:
پیرنگ طرح داستان است. مشکلات نیلای و پسرعموهایش ریشه در رفتار نادرست اطرافیان‌شان دارد. نویسنده قصد دارد غم و مشکلات جامعه را در قالب رمان به مخاطبان منتقل کند.برقراری رابطه نیوان با شیرین، نامزد برادرش تنها به‌خاطر این که او ‌زنی خطاکار است و برای دور نگه‌داشتن او از برادرش، غیر منطقی است و نیوان حتی با گفت‌و‌گو با برادرش می‌توانست مشکل را حل کند.

دیالوگ مونولوگ:
*تعداد دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها باید با هم برابر باشد تا تعادل در رمان برقرار شود. در این رمان تعداد مونولوگ‌ها بیشتر از دیالوگ‌ها بود. در مونولوگ‌ها معمولاً به بیان حالات و فضاسازی پرداخته شده‌‌ است. دیالوگ‌ها دارای سطح مطلوب و باورپذیری مناسب بودند. برخی دیالوگ‌ها غم و یأس و برخی تنهایی را به مخاطب منتقل می‌کردند.


زوایه دید و بافت:
*زاویه دید اول شخص است که بین شخصیت‌ها تغییر می‌کند. با توجه به ژانر رمان و هدف نویسنده و پیام رمان زاویه دید به خوبی انتخاب شده و این زاویه به باورپذیری اتفاقات رمان و همزاد پنداری با شخصیت‌ها کمک شایانی می‌کند. شخصیت‌های راوی برای مخاطب افراد عادی بودند.

باور پذیری:
*اتفاقات رمان دارای باورپذیری مناسب هستند. سختی‌ها و مشکلات رمان با توجه به اجتماعی بودن رمان به خوبی قابل باور هستند و زاویه‌دید اول شخص و پیرنگ مناسب باعث بالا رفتن این باورپذیری در رمان شده است اما کمی در برخی مشکلات دچار اغراق شده مانند افسردگی ژوزفین.

اشکالات نگارشی:
*اشتباه تایپی دیده نمی‌شد و ساختار جملات، و جای‌گذاری افعال در جای مناسب صحیح و به‌جا بودند.

اشکالات نگارشی:
*اشتباه تایپی دیده نمی‌شد و ساختار جملات، و جای‌گذاری افعال در جای مناسب صحیح و به‌جا بودند.

ایده:
*ایده داستان تا حدودی با ژانر مرتبط بود اما گاهی دچار انحراف میشد. هدف رمان مرتبط با ایده و تم و پیرنگ رمان هم برپایه ایده چیده شده بودند. ایده جدید بود اما باز هم مسائل کلیشه‌ای چون مثلث عشقی در آن وجود داشت. به نظر میشد ایده را بیشتر و بهتر شاخ و برگ داد تا جذابیت رمان افزایش یابد.

*نکات کلیدی برای نویسنده:
۱-ژانر تراژدی را به جای سبک درام اضافه کنید.
۲-در مقدمه و خلاصه کمی نسبت اطلاعاتی که در اختیار خواننده قرار می‌دهید را کمتر کنید.
۳-توصیفات رمان را (مکان، حالات، چهره) بیشتر و قوی‌تر به نگارش درآورید.
۴- علائم نگارشی را اصلاح کنید.

قلمتان مانا @PEGAH
با تشکر از منتقد: @Atryssa.RA
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین