مشاهده فایلپیوست 46493 با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان و داستاننویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @hadis hpf@شکارچی
* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!
* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.
* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بیتوجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.
با توجه به اینکه نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگدهی و سطحبندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید. ?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد
مشاهده فایلپیوست 46494 نام اثر: آویژه
نام نویسنده: محدثه
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه رمان:
سوگند میخورد که عاشق نیست و حتی طعم شیرین یا تلخ آن را هم هنوز تجربه نکرده ولی چگونه میشود آن قسم او را تا مرز مرگ و جنون کشانده باشد... چگونه؟ حال این دختر ساده و بیریا به چه طریق در حصار سخت عشق گرفتار میشود؟
*عنوان رمان:
اسم رمان یکجورایی ایهام درش داشت و درک اون به عهده خواننده میتونه باشه. اویژه اسم شخصیت دختر اصلی رمان هست و از این نظر خب انتخاب اسم کارکتر به عنوان نام رمان کلیشه ای هست. اما از اونجایی که معنی اویژه خالص یا پاک هست میتونه تعبیر رفتار و نوع اخلاقیات به خصوص کارکتر اصلی باشه پس این به عهده خواننده است که باید معنی اویژه رو بدونه تا بتونه راجع به خوندن اثر تصمیم بگیره، همین عنوان شما سبب خاص بودن و حرفهای نمایان کردن افکار و رمانتان خواهد بود.
آویژه در لغت به سه معنای:
_ دلبر، مع*شوق
_ویژه، خاص
_خالص، اصل
همین نشان دهنده استفاده از ایهام در نام رمان هست که انتخاب خوبی برای یک اسم هست.
*ژانر رمان:
رمان دارای دو ژانر عاشقانه_درام میباشد.
ژانر عاشقانه با توجه به خلاصهای که ارائه شده و محتوای رمان صحیح بوده! اما باید در نظر داشت هنگام استفاده از این ژانر احساسات و عواطف در کارکتر را با نهایت بزرگنمای و ماهرانه بیان کرد. به عنوان ایده باید سعی کرد اندر احوالات دل و افکارشان را با نهایت احساس بیان کرد. برای بیان احساسات کارکتر های عاشق از کلمات قلمبه سلمبه نیز باید استفاده کرد. نویسنده باید آگاه باشه که، درام سبک هست نه ژانر و با توجه به ایده داستان میتوان ژانر اجتماعی را جایگزین کرد.
*جلد رمان:
تصویر جلد رمان تصویر دخترکی را نمایان کرده بود که دارای دو ترکیب رنگی سبز لجنی و سیاه بود اما بافت فونت آویژه به رنگ صورتی سفید بودکه به شدت در ذوق میکوباند و نظر بنده را جلب نکرد. علاوه بر آن فونت برهم و جمع شده آن فقط قسمتی از گوشه جلد رمان را اشغال کرده بود که حالت جدیت جلد را از بین میبرد. بهتر هست که در بافت فونت و نوشته رمان کمی بیشتر خلاقیت به کار میرفت. جلد بیشتر نزدیک به ژانر تراژدی بود و به ژانرهای انتخابی نزدیک نبود.
*خلاصه رمان:
خلاصه رمان اطلاعاتی درباره یکی از کارکترهای اصلی رمان میداد اما اطلاعات آغشته به ابهام و گنگ بودند! طوری که در عین مبهم بودن حرف از ماجرای عاشقی زده میشد که در آینده قرار بود رخ دهد!و اما واقعا خلاصه رمان درباره چه کسی صحبت میکرد؟ آویژه؟ یا برسام؟ پس از مطالعه ادامه خلاصه با واژه "این دختر" دریافتم که رمان با احتمال بسیار زیاد درباره "آویژه" صحبت میکند! رمان آویژه در عین مبهم بودن به خوبی نمایان کرده بود که شاهد یک عاشقانه پرماجرا خواهیم بود. از لحاظ اندازه خلاصه، اندازه خوبی داشت و مخاطب را به خوبی جذب میکرد.
*شروع رمان:
شروع رمان شما با ایجاد یک مزاحمت توسط یک فرد ناشناس استارت خورد. شروعی که تاحدودی به دور از کلیشه بود اما نه به طور کامل اما باور پذیری داستان مشکل داشت، برای مثال کتکاری برای اول ماجرا زود بود و اصلا اون مرد مزاحم آشنا بود یا غریبه؟ و یا اینکه چرا اول مرد مزاحم میترسه ولی بعدش شروع به تیکه انداختن میکنه؟ درکل شروع رمان داخل ژانر عاشقانه میتونست با ایده ی جدیدتری همراه باشه.
*شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی در رمان ها به دو صورت: ۱.مستقیم ۲.غیرمستقیم انجام میگردد. در روش اول نویسنده به صورت یکجا و یکباره تماما کارکتر را توصیف میکند(به عنوان مثال نگاهی به سوی آیینه قدی روانه نمودم، ابتدا صورت گردم نگاهم را به سمت خود دعوت نمود، پس از آن چشمان عسلیم نگاه خیرهام را درگودی خود به اعماق کشاند، ل*ب های پروتز و دماغی که به تازگی عمل کرده
بودم بیش از اندازه حالت خوشفرمی به صورتم بخشیده بود و ...) و اما روش دوم نویسنده به صورت غیرمستقیم در شرایط مختلف به صورت تیکه_تیکه قسمت های مختلف کارکتر را توصیف میکند. (به عنوان مثال به چشمان آبی و شیطانیاش خیره شدم، پس توهم نبود...) در رمان شخصیت پردازی هم به صورت غیرمستقیم و مستقیم بوده اما در قسمتهای کوتاهی هم به صورت یکباره یکی از کارکترها را توصیف شده (مثال؛ چشمان مشکی رنگش از همان فاصله هم میدرخشید صورتش را با دقت آنالیز میکردم موهایی مشکی و حالت دار، با ته ریشی کوتاه عجیب به پوست گندمی مانندش میآمد...)
و در انتها توصیفات شخصیت ها در این رمان بسیار تمیز و بیعیب انجام شده بود که قابل ستایش بوده اما کمی هم از آویژه بگویید...
اویژه
کارکتر اصلی داستان که پدر و مادر خودش رو از دست داده و کودکی سختی داشته. دختر مذهبی هست و به اصول خودش پایبنده. و ظاهرا دانشجو پزشکی هست.
برسام و بارمان
دو برادری که ظاهرا بعد از خودک*شی مادرشون تنها بزرگ شدند و سختی کشیدند. یک چیزی که در مورد برسام گنگ بود بیماری قلبیش بود و یا اینکه تا چند سالگی با پدرشون بودند و پدرشون وقتی از ایران رفته این دوتا بردار رو به کی سپرده؟
الما
دوست اویژه که از قضا یکم توپولی هست و دختر شاد و سرزنده ای هست. اینکه این نوع کارکتر رو خیلی جذاب نشون ندادید خیلی دوست داشتم چون توی همه ی رمان ها کارکتر ها یه رگه از جذابیت و زیبایی هنرپیشه های هالیوودی رو دارند. اما الما عین هزاران دختر دیگه توی جامعه است و از نویسنده ممنونم که این جسارت رو به خرج داده.
*فضاسازی:
فضاسازی در رمان به درستی انجام شده بود اما نه آنقدر کم که خواننده نتواند موقعیت های کارکترهارا درک یا تصور کند و نه آنقدر زیاد که به طور کامل با جزئیات کارکترهارا تصورسازی کند. برای تنوع نیز نویسنده باید سعی کند به مانند روش غیر مستقیم شخصیتپردازی در حالتهای غیرمستقیم نیز موقعیتها و صحنههای که شخصیت های رمان ایفای نقش میکنند را بیان کنید. سعی کن توصیفات مکان رو کمی قوی تر بکنید و سعی کنید جوری فضاسازی بکنید که ذهن مخاطب داخل دنیای داستان غرق بشه.
*سیر رمان:
سیر رمان به سه دسته کند، متعادل و تند تقسیم میشوند. رمان های که سیر کندی دارند نویسندگانشان یک موضوع را به حدی کشش میدهند و حاشیه پردازی میکنند که تا چندین پارت ادامه پیدا می کند و خسته کننده خواهد بود. همچنین رمان های که دارای سیر تند میباشند نویسندگانشان دائما در حال پرش از موضوعی به موضوع دیگر و ندادن اطلاعات کافی از موضاعات رمان به خوانندگان هستند. همچنین سیر متعادل را رمانهای دارا هستند که نه کند هستند و نه تند.
سیر رمان متعادل رو به تند بود یعنی در هرپارت ما شاهد ماجرای جدید بودیم و اما به عنوان پیشنهاد اگر نویسنده تمایل دارد سیر خود را متعادل نگه دارید کوچکترین اتفاقات را در دوپارت خلاصه باید کند. همچنین دراوقاتی که حس کرد سیر خود را رو به سمت کند کشانده از حاشیه چینی و ایجاد موضوعات پشتسرهم بپرهیزد.
*سبک نگارش(لحن):
رمان ها براساس دو نوع لحن نگاشته میشوند: محاورهای و یا ادبی و یا حتی ترکیبی از این دو مورد(محتوا رمان به صورت ادبی و دیالوگها به لحن محاوره)؛ ولی باید این نکته توجه داشته باشید که هر مورد باید متناسب به کار گرفت بشود! یعنی اگه لحن دیالوگ ها محاوره ای بود هیچ اشکالی ندارد، لحن مونولوگ ها ادبی باشد.
لحن رمان شما ترکیبی بوده، مونولوگ ها ادبی بوده و دیالوگ ها به صورت محاوره! استفاده از لحن را بهدرستی انجام داده بودید اما در بسیاری از پاراگراف ها در اثر حواس پرتی دو لحن باهم قاطی کردید که در بسیاری از پاراگرافها مشاهده میشد، اما برای رفع این مشکل از ابتدا رمان خود را مطالعه کرد و ضعفهای سبک نگارشتان را مجدد بررسی کنید. در ادامه یکی نمونه از اشتباهتان را برایتان مثال خواهم زد؛
-مثال۱:
۱. این مناسبت عزیز هم که شده باید این کار "و" میکردم✖
۲. این مناسبت عزیز هم که شده باید این کار "رو" میکردم✖
(دقت کنید! در مرحله اول جدا از اینکه لحن رمان ادبی میباشد در یکی از مونولوگها "را" مفعولی به صورت محاوره نوشته و سپس به صورت مخفف تبدیل کرده!)
۳. این مناسبت عزیز هم که شده باید این کار "را" میکردم✔
(این مثال در پارت اول و پاراگراف اول میباشد! لطفا اصلاح کنید!)
-مثال۲:
۱. با یک حرف سر و ته قضیه "رو" بند میآورد...✖
(دقت کنید در مونولوگ ها با توجه به لحن ادبی رمان را مفعولی باید به صورت "را" نوشته شود نه "رو")
۲. با یک حرف سروته قضیه را بند میآورد...✔
*زاویه دید:
زاویه دید در حال چرخش بین دوتا کارکتر اصلی داستان بود. می دونم بعضی وقت ها با توجه به نوع نوشتن نویسنده چاره ای نیست اما با توجه به ایده داستان زاویه دید دانای کلام بهتر می شد. چون روایت داستان و گردش روای یکی از مشکلات رمان هاهست که نمیزاره ما یک دید کامل و جامع داشته باشیم و مخاطب رو گیج میکنه.
*هدف و پیامرمان:
رمان درباره دکتریست که عاشق مریض خود میشود، مریضی که آشنای دور اوست، داستان ابتدا با سرکشیها، ممانعت و بدخلقی شخصیت مونث رمان میشود. پس از گذر قسمتی از رمان به یک باره شخصیت مذکر عاشق خانم دکتر میشود و مشکل برای درک این اتفاق هست! کمی بعد درمیابد که رایکا دختر عمه آویژه میباشد و این شاید استارت برخورد های بیشتر این دو کارکتر برسام و آویژه خواهد بود. رمان هدف خاصی رو دنبال نمیکند و اصلا بدون هیچ هدف و پیامی پیش میرود و این برای قلم خوب نویسنده یک مشکل بزرگ هست بهتر هست که کمی هدف و پیام به داخل رمان تزریق شود.
ایرادات نگارشی:
*نویسنده عزیز ایرادات نگارشی رمان شما بسیار زیاد بوده! به حدی که بنده تمایل دارم تک_تک ایرادات را به صورت مجزا بررسی کنم!
■غلط املائی: در رمان شما تعداد غلط های املائی بسیار زیاد بوده. نمونه از آنها را در اینجا مثال میزنم اما به علت زیاد بودن تعداد آن ها لطفا از پارت ابتدای رمان خود را مطالعه کرده و واژگان را اصلاح کنید.
پارت۲
کثری_ کسری
م هنم_ منم: منهم
کلامام_ کلامم
زغال_ ذغال
تقدیمام_تقدیمم
پارت۴
رنگاهش_نگاهش
پارت۷
کثری_کسری
پارت۸ و ۹
تند و تند_ تند_تند
و ...
■علائم نگارش: استفاده صحیح از علائم نگارش یکی از مهمترین موارد نگاشتن هست، به عنوان مثال اگر در محتوا رمان استفاده بیش از حد ویرگول سبب کوتاه بودن و کاستن ارزش جملات میشه و استفاده کم ویرگول میتونه برای خوانند خسته کننده باشه. از علائم نگارش استفاده شده بود اما ضعیف بود و بسیاری از جاها که نیاز به ویرگول، نقطه ویرگول و ... بود به درستی استفاده نشده.
به خصوص استفاده از ویرگول که یکی از مهم ترین علائم نگارشی
هست. همچنین نحوه قراردهی علائم نگارش ضعیف بود.
*لطفا پس از استفاده از "..." یک فاصله و نقطه دیگر اضافه نکنید.
*استفاده بیش از حد سه نقطه یا "..." در میان دیالوگ ها و مونولوگ ها آن هم به تعداد مرتبه زیاد بشدت در ذوق میکوباند!(در اکثریت مواقع نیز در مکان درست استفاده نکرده بودید!)
*استفاده از ویرگول"،" بشدت ضعیف بوده.
*نحوه استفاده از علائم نگارش را رعایت نکرده بودید!
برای استفاده از هر علائمی ابتدا جمله اول را تکمیل کرده، سپس علامت مختلف را بیفزاید و پس از افزودن یک فاصله جمله بعدی را ادامه دهید!
-مثال۱ ؛
✖چشمانم را بستم ، هوای بهاری را به اندرون ریههایم کشاندم...
✖چشمانم را بستم ،هوای بهاری را به اندرون ریههایم کشاندم...
✔چشمانم را بستم، هوای بهاری را به اندرون ریههایم کشاندم...
*برای دیالوگ ها از "-" استفاده میشود. ابتدا - را بنویسید، پس از یک فاصله ادامه دیالوگ خود را بنویسید! مثال؛
-چیکارداری؟✖
- هیچی فقط نگرانت شدم همین پـ...✔
■تکرار: شامل تکرار حروف، کلمات، جمله و افعال میباشد.
تکرار حروف، افعال و جمله مشاهده نشد به جز تکرار واژگان که نحوه استفاده از آن به درستی انجام نشده و قلم نویسنده را ضعیف نشان میداد!
-مثال؛
✖تند و تند ✔تند_تند
✖چپ، چپ ✔چپ_چپ
■کوتاه نویسی:
پارتدو_ "انقدر" غلط میباشد و طریقه صحیح واژه "اینقدر" میباشد! این نکته در پارت چهارم هم تکرار کردید!
پارت شش_ در دو دیالوگ "را" مفعولی "و" نوشته شده است! در پارت هشت و نه و یازده و پارت های پایانی نیز این اشتباه تکرار شده!
■اندازه پارتها:
به طور استاندارد هر پارت گوشی ۶۰ خط و هر پارت سیستم باید ۲۰ خط باشد. اندازه پارتهای شما تقریبا استاندارد بود نه خیلی کوتاه و خیلی طویل. تقریبا میانگین تعداد خطوط پارتهای شمل ما بین ۶۵ تا ۷۵ خط بوده
■پاراگرافبندی:
در رمان شما رعایت شده و باعث کسل شدن و زده شدن خوانندگان از رمان نمیشد!
■نیم فاصله: نیم فاصله کاربرد های زیادی داره در ادامه به چندین مورد مهم استفاده از نیمفاصله در رمان اشاره میکنم: ۱_ برای جدا کردن می و نمی از افعال ۲برای جدا کردن نشانه جمع(ها، ان) یا نکرهِ(ی، ای) ۳ضمایر پیوسته(ام، ات، اش) ۴_واژه های وندی مرکب یا چند بخشی
*در تمامی موارد ضعیف عمل شده بود. در ادامه چند مورد مثال میزنم.
پارت۲
✖جدی ام ✔جدیام
✖خنده اش ✔خندهاش
پارت۵
✖بیمعنا ✔بیمعنا
✖میخوردم ✔میخوردم
پارت۶
✖خواسته ات ✔خواستهات
✖بی جان ✔بیجان
پارت۸
✖چهره ای ✔چهرهای
✖جزوه ی ✔جزوهی
✖مردمک های ✔مردمکهای
همانطور که مشاهده میکنید تعداد اشتباهات نگارشی شما در این مورد همبسیار زیاد بوده و بنده فقط تعدادی از آنها را نام بردم! باقی آنها را از ابتدا رمانتان را مطالعه کرده و تصحیح کنید!
*سخن منتقد @شکارچی :
سلام محدثه بانو، بابت قلم زیبا و قابل ستودنیتون تبریک میگویم، قلمی که موبهمو توصیفات کارکترها را تکمیل کرده قابل ستایش میباشد. قلم شما به خوبی نمایانگر این میباشد که تا چه اندازه در نگارش آثارتان حرفهای بودهاید و اما اشکالاتی که از رمان شما دریافتم امیدوارم سبب اندوه و ناراحتی شما نشود. رمان شما یک موضوع اجتماعی را بیان میکند و بیشک ضعف های کوچکی هم دارا میباشد که به راحتی قابل حل است. و اما به عنوان یک دوست میخواهم یک نصیحت به شما بکنم، اینکه کمی به اطراف خود نگاه کنید. صحبت های که با دوستانتان دارید. بحث های که اکثریت عموم با یکدیگر دارند و ... سعی کنید از این بحث های خیلی عادی در رمانتان استفاده کنید تا جنبه حقیقتنمای آن نیز حفظ شود. از مکالمات معمولی و خیلی ساده استفاده کنید، در دیالوگ های خود سادگی بکار ببرید. تا حالت طبیعی آن حفط شود. و در پایان هنگام پارت نوشتن حتما کنار خود یک فرهنگ لغت داشته باشید تا برای هر واژه چندین مترادف و کلمه مختلف داشته باشید. یک نویسنده باید دایره لغات قوی داشته باشد که قطعا شما نیز از آن بینصیب نیستید.
قلمتان مانا، موفق باشید دوست عزیز
*** @hadis hpf :
رمان های اجتماعی کمی پیدا میشن که ایده جدیدی رو داخل خودشون داشته باشن منتهای مطلب این رمان این ایده رو داشت هرچند که پیام خاصی نداشت اما بااین حال از نوع قلم نویسنده لذت بردم و باید از نویسنده تشکر این رو بکنم که شخصیت های رو ساخته و خلق کرده که بیشتر از داستانی بودن به واقعیت نزدیک باشند و قابل لم*س باشند و این خودش یکی از تفاوت های بزرگ این رمان با بقیه رمان ها هست. رمان مشکلاتی هم داره که اگه نویسنده اون ها رو حل بکنه به یه اثر جذاب اجتماعی و عاشقانه تبدیل میشه و میتونه با بیشتر کردن توصیفات مکان و احساسات عمل بکنه که میتونه تاثیر بسازی در بهتر شدن رمان داشته باشه.
باتشکر از نویسنده عزیز
*** قلمتان مانا@Mohadeseh
باتشکر از منتقدان: @شکارچی @hadis hpf