پایان نقدوبررسی نقد دلنوشته مسگران | karp کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
•|• بسم الله الرحمن الرحیم •|•
باعرض سلام.
باتشکر از نقد پذیری شما نویسنده‌ی عزیز.

لازم به ذکر است که:
√ پس از نقد، روی دلنوشته شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به حرف‌ها و راهنمایی‌های منتقد، با درخواست‌های نقد بعدی شما، موافقت نخواهد شد!
√ نقدها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی ِ منتقد، نگرانی‌ نداشته باشید.
√ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلـاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست.
√ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری کنید.

لینک دلنوشته:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

زهرا.م

کاربر انجمن
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
72
پسندها
پسندها
150
امتیازها
امتیازها
33
سکه
25
[بسم الله النور]


?نقد کلی دلنوشته:
متن با ژانر های یاد شده هماهنگی دارد. نام نوشته در نگاه اول ممکن است کمی عجیب به نظر برسد و برای همین خواننده را جذب خود کند. از آرایه های زیادی استفاده شده که به زیبایی نوشته افزوده است. علائم نگارشی در برخی از جاها به درستی استفاده نشده که برخی از آنهارو خدمتتون عرض کردم. در برخی بند های نوشته شکایت نویسنده از خود و دیگر انسان ها به چشم می خورد که خواننده می تواند روی آن ها تامل و همزاد پنداری کند.


?نقد نام دلنوشته:
نام جالبی است و به نوشته مرتبط است. شما به خوبی از کلمه ی «مسگران» در متن و نوشته ی خود استفاده کردید.


?نقد مقدمه:
"به زیر رنگ‌ها نواختیم" بهترین شروع برای مقدمه همین جمله می‌توانست باشد؛ و همچنین خواننده به خواندن ادامه ی نوشته ترغیب می شود.
"خرده‌های چاره‌ای که دم از دریای سفید می‌زدند"
اینجا کمی مفهوم گنگ به نظر می رسد؛ و بهتر است که نویسنده منظور خود را روشن‌تر بیان می‌کرد.
"و چه دیر از یادها رفت اویی که دیگر نه نواختن بلد بود... و نه خواستن"
اینجا می شود گفت ژانر تراژدی خودش رو به رخ کشیده. اگر به خط اول رجوع کنیم با جمله "به زیر رنگ‌ها نواختیم" مواجه میشویم، که وقتی نوشته شده "نه نواختن بلد بود" می‌تواند به این معنا باشد که رنگ‌ها دیگر معنایی ندارند و زندگی برای فرد دیگر مثل قبل نیست و پر از اندوه شده است.
" و زمان حاصل بوسه نور بر پلک‌های پروانه بود" این جمله پایان خوبی برای مقدمه بوده است.


?نقد از نظر ساختمان نوشته:
ساختمان نوشته به درستی رعایت شده و ایرادی دیده نمی‌شود. همچنین همه ی بندها با هم هماهنگی دارند.


?نقد از نظر آرایه :
تنوع آرایه در نوشته ی شما بسیار زیاد است؛ و از این نظر نوشته ی شما بسیار غنی است. آرایه های تشخیص، تضمین، تشبیه، پارادوکس و... در نوشته ی شما به خوبی دیده می شود.


?نقد از نظر نگارشی:
در بعضی جاها از علامت «؛» اشتباه استفاده کردید.
مثال:
در آغو*ش نرم آب بسپاریم؛ چه دیر اشک های ماهی ها به یاد آب آمد.✖️
در آغو*ش نرم آب بسپاریم. چه دیر اشک های ماهی ها به یاد آب آمد.✔️

در چشمان حیاط می رقصد؛ گوش هایم داغ کرده‌اند.✖️
در چشمان حیاط می رقصند. گوش هایم داغ کرده‌اند.✔️

در بعضی جملات نیاز به استفاده از ویرگول نیست.
مثال:
آخر، بوی قربتی از آن مردم بخت نشین✖️
آخر بوی قربتی از آن مردم بخت نشین✔️

در چشمان حیاط، می رقصد.✖️
در چشمان حیاط می رقصد.✔️

حماقت هایش، تیز است.✖️
حماقت هایش تیز است.✔️


?نکات کلیدی برای دلنگار:
۱_ به نظرم باید توجه بیشتری روی علائم نگارشی داشته باشید.
2_ روی نقات قوت خود تمرکز کنید. مفاهیم خود را به شکل خوبی با آرایه های گوناگون و تمثیل های زیبا به خواننده متذکر شدید.

منتقد : @Z.marashi
دلنگار : @karp
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین