مطالبی که یک نویسنده باید بداند?

سلامی دوباره به نویسنده‌های عزیز انجمن?
در این تاپیک مطالبی می‌ذارم که به نوشتن بهتر ما کمک می‌کند و موضوعاتی مطرح می‌کنم که دونستنش برای یک نویسنده لازمه?
با ما همراه باشید...
لطفاً نظراتتون درباره تاپیک‌های آموزشی بهم بگید?​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
«این کتابه منه.»
«آدمه خوبیه.»
«خیلی بزرگِ.»
«این‌ها دروغِ.»

?|• صدها یا شاید هزاران بار جملات مشکل‌داری مثل جملات بالا را دیده‌اید، مشکلی که به هکسره مشهور شده است.
?|• چرا فارسی‌زبان‌ها، حتی باسوادها، گاهی در این موارد دچار مشکل می‌شوند؟ چرا نمی‌توانند تشخیص دهند که باید بنویسند «این کتاب منه»، «آدم خوبیه»، «خیلی بزرگه» و «این‌ها دروغه»؟
?|• سعی می‌کنم خیلی ساده مشکل را ریشه‌یابی کنم و شیوه‌ی اجتناب از اشتباه را هم توضیح دهم.

?|• اغلب خط‌های پرکاربردی که در دوره‌ی باستان و دوره‌ی میانه در ایران رواج داشته‌اند خط‌هایی بوده‌اند که واکه‌های کوتاه در آن‌ها نشان داده نمی‌شده اما خوانده می‌شده است (خط اوستایی را که حروف آن جدا از هم نوشته می‌شوند و خط بسیار کاملی است استثنا کنیم).
?|• در خط‌های زبان‌هایی که نیای مستقیم زبان فارسی امروز هستند هم این ویژگی وجود داشته است. یعنی چه؟
?|• به زبان ساده می‌گویم. مثلاً، در فارسی باستان (البته به خط میخی) ما می‌نوشتیم «UDPTTA» و می‌خواندیم «udapatatā»، یعنی واکه‌ی کوتاه «اَ» را نمی‌نوشتیم ولی می‌خواندیم و فقط واکه‌ی بلند «آ» را می‌نوشتیم.

?|• خط امروز فارسی نیز همین ویژگی را دارد. واکه‌های کوتاه زبان فارسی امروز (اَ، اِ و اُ) هستند (نشانه‌ها را روی الف گذاشتم تا در صفحات نمایش الکترونیکی بهتر دیده شوند).
?|• ما این‌ها را در خط نشان نمی‌دهیم ولی می‌خوانیم. ما می‌نویسیم «تولد» و می‌خوانیم «tavallod»، یعنی واکه‌های کوتاه «اَ» و «اُ» را نشان نمی‌دهیم اما می‌خوانیم.
?|• به‌خصوص وقتی صفت و موصوف و مضاف و مضاف‌الیه داریم این کسره‌ای که شنیده می‌شود اما نوشته نمی‌شود مشکل‌زا است.
?|• خیلی وقت‌ها جای خالی این کسره احساس می‌شود و فارسی‌نویس‌ها نویسه‌ی «ه» را جایگزین این واکه‌ی کوتاه می‌کنند که می‌شنوند و تلفظ می‌کنند اما در خط نمی‌بینند.
?|• مثلاً، در مثال بالای متن، فارسی‌زبان می‌خواند «ketab e mane» اما آن «اِ» (e) بعد از کتاب را در خط نمی‌بیند.

?|• ضبط محاوره‌ای هم مشکل دیگری است که به مشکل بالا اضافه شده و وضع کنونی را پدید آورده است.
?|• ما از سال‌های دور، تقریباً از مشروطه به بعد که ضبط محاوره‌ای در نثر فارسی دیده می‌شود، از «ه» به‌جای «است» و همچنین برای معرفه‌سازی استفاده کرده‌ایم.
?|• مثلاً، به جای «خوب است» نوشته‌ایم «خوبه» و برای معرفه کردن «کتاب» نوشته‌ایم «کتابه» (مثال: کتابه که هفته‌ی پیش خریدم کتاب خوبیه).
?|• بعضی هم از آن طرف بام افتاده‌اند و این «ه» را با کسره نشان می‌دهند، که این هم غلط است.

?|• سخن‌کوتاه، اگر ما بتوانیم تمایز واکه‌ی کوتاه «اِ» را که نمایش داده نمی‌شود با آن «ه» که نشانه‌ی «است» یا «معرفه» در ضبط محاوره‌ای است تشخیص دهیم، ماجرای هکسره را حل کرده‌ایم.

?|• راه‌حل ساده این است که بدانیم «ه» فقط در این سه جا در پایان کلمات دیده می‌شود و در غیر این صورت اشتباه است و به‌جای کسره استفاده شده است:

?? ۱) در کلماتی که در انتهای خودشان «ه» دارند و درواقع مختوم به «ه» هستند. مثلاً، خانه و نامه و فرمانده و شکوه و گره و رایانه و...

?? ۲) وقتی به‌جای «است» به کار رفته است. مثلاً، خوبه (خوب است)، بزرگه (بزرگ است)، منطقیه (منطقی است) و...

?? ۳) وقتی معرفه‌سازی می‌کند. مثلاً، رستورانه (آن رستوران) رستوران خوبی بود، استاده (آن استاد) بهم گفت بعداً به دفترش بیایم، طاقچهه (آن طاقچه) زیادی بالا ساخته شده بود و...

منبع: حسین جاوید، ویراستار.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در این متن کلیف‌هنگر و تعلیق فرجام و پایان نفس‌گیر و پایان هیجان‌انگیز، هم‌معنی‌اند و همه به Cliffhanger اشاره دارند.

?|• تعلیق فرجام (معلق ماندن عاقبت) یعنی چه؟
?|• تمام کردن یک سکانس، اپیزود و یا حتی فصل کامل (یا فیلم یا رمانی در یک سری کتاب دنباله‌دار) در نقطه‌ای حساس، نقطه‌ای که در آن یک یا چند شخصیت‌ اصلی در معرض خطری بزرگ قرار دارند.
?|• مخاطب (حداقل مخاطبی که اثر مربوطه را همزمان با پخش شدن یا انتشار یافتنش دنبال می‌کند) برای اطلاع یافتن از سرنوشت‌شان مجبور به صبر کردن است.
?|• بسیاری از داستان‌ها، فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی می‌کوشند پایان هر قسمت از فصل یا برنامه خود را با هیجان‌انگیزترین صحنه به پایان برسانند تا این امر مشوقی باشد برای بازگشت بیننده به ادامه برنامه.
?|• بینندگان معمولاً علاقه‌مندند با تماشای قسمت‌های بعدی کشف کنند که شخصیت اصلی این مخاطرات یا دشواری‌ها را چگونه حل و چاره می‌کند.

?|• منشا این اصطلاح چیست؟
?|• منشاء اصطلاح انگلیسی این عنصر داستانی (cliff hanger به معنای «آویزان از صخره»)، سریال‌های تلویزیونی قدیمی پخش شده در بعد از ظهرهای روز شنبه است.
?|• عموماً نشان می‌دادند شخصیتی از کنار صخره آویزان شده و نحوه‌ی فرار او در اپیزود بعد نمایش داده می‌شد.

?|• چگونگی به کار بردن تعلیق فرجام
✂️|• عبارت «ادامه دارد» (to be continued) اغلب پس از به وقوع پیوستن یک تعلیق فرجام به کار می‌رود.
✂️|• خیلی کم پیش می‌آید که قسمت بعدی نشان دهد شخصیت‌ها طعمه‌ی خطر شده‌اند.
✂️|• چون کسی دوست ندارد یک هفته صبر کند تا ببیند تفنگی که به روی قهرمان اصلی کشیده شده، شلیک و منجر به مرگ وی شده است، چون در این صورت مخاطب اصطلاحاً احساس می‌کند «سرِ کار گذاشته شده است».
✂️|• برای همین این‌گونه خطرات ممکن است جدی و مرگبار به‌نظر برسند، ولی واقعاً این‌طور نیستند.

?|• یکی از مشکلات تعلیق فرجام
?|• در صورت لغو شدن سریال یا منتشر نشد جلد بعدیِ کتاب به هر دلیلی، به سرانجام نمی‌رسد.
?|• البته گاهی یک کلیف‌هنگر عمداً حل‌نشده باقی می‌ماند که به آن Bolivian army ending (اشاره به پایان فیلم پوچ کسیدی و ساندنس کید) گفته می‌شود.
?|• ممکن است به برخی از این تعلیق فرجام‌های حل‌نشده در یک فیلم مستقل یا مینی سریال تلویزیونی پرداخته شود و اگر هم نه، طرفداران برای آن فن‌فیکشن بنویسند.

?|• ترفندهای ایجاد تعلیق فرجام یا همان پایان نفس‌گیر:
• روبه‌رویی شخصیت با وضعیتی مخاطره‌آمیز
• قرار گرفتن بر سر دوراهی دشواری برای تصمیم
• در بن‌بست قرار گرفتن وضعیت
• افشای ناگهانی امری شوک‌آور

?|• نمونه‌های استفاده‌ی نادرست از تعلیق فرجام:

?– بعضی‌مواقع تعلیق فرجام آن‌قدر مبهم است که توجه مخاطب را تا حدی که منتظر قسمت بعد باقی بماند، جلب ‌نمی‌‌کند. به عبارتی، ابهام بیش از حد با ماهیت تعلیق فرجام که جلب‌توجه مخاطب عام است، در تناقض است.

?– بعضی‌مواقع خالق یک داستان، برای حل کردن تعلیق فرجام اتصال و پیوستگی وقایع داستان را عمداً دستکاری می‌کند، اصلاً حل شدن آن را نشان ‌نمی‌‌دهد و چگونگی نجات یافتن شخصیت‌ها را به تخیل خود مخاطب واگذار می‌کند و یا حتی آن را خواب و خیال و رویا توصیف می‌کند. همه‌ی این موارد اکثراً نشان‌دهندهی ضعف داستان‌نویس و اصطلاحاً «کم آوردن» اوست.

?– بعضی‌مواقع هم حل شدن یک تعلیق فرجام، حقایق و زمینه‌سازی‌های قبلی داستان را نادیده می‌گیرند. مثلاً کسی که شخصیتی ضعیف و کم‌زور توصیف شده، موفق می‌شود بندهای طنابش را پاره کند و از جایی که در آن زندانی شده، بگریزد. این نمونه‌ی بارز تعلیق فرجامی است که به‌شکلی غیرمنطقی و تحمیلی حل شده است.

?|• نمونه‌هایی از تعلیق فرجام در آثار داستانی معروف:
● تقریباً تمام سریال‌های تلویزیونی پرطرفدار (طبیعتاً)
● تقریبا تمام آثار دارن شان
● پایان اکثر فصول و هر یک از جلدهای نغمه‌ای از یخ و آتش
● پایان جلد چهارم سری هری پاتر
● پایان اپیزود پنجم جنگ ستارگان که استفاده از این عنصر داستانی را بین فیلم‌های سینمایی دنباله‌دار نیز رایج کرد.
● پایان‌های نفس‌گیر از تم‌های اصلی داستان‌های هزار و یک شب است که در آن شهرزاد قصه‌گو ناچار است هر شب داستان‌های خود را با یک پایان نفس‌گیر تمام کند تا علاقه شهریار به شنیدن ادامه داستان باعث شود اعدام شهرزاد به تأخیر بیفتد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
?|• دلیل
?|• دلیل ثروتمند بودن شخصیت، چیه؟ توی شغلش موفقه؟ ارث برده؟ خانواده‌ی پولدار داره؟ اتفاقی بوده؟ (مثلا تبدیل شدن به چهره‌ای مشهور)

?|• نشانه‌ها
?|• از چیزی استفاده کنید که نشون بدید شخصیت پولداره؛ نه این‌که صرفا بگیدش. پولدار بودن درجات مختلفی داره، مطمئن بشید نشانه‌ها مشخص می‌کنن شخصیت چقدر پولداره. می‌تونید بذارید صاحب حیوون نادری باشه یا توی عمارت زندگی کنه.

?|• چطور پولش رو خرج می‌کنه؟
?|• درباره‌ی پولش عاقله؟ برای اهداف نیک مثل انفاق استفاده‌ش می‌کنه یا واسه خودش خوش‌گذرونی می‌کنه؟ یا ممکنه به دلایل نادرست خرجش کنه، مثلا ثبت‌نام بچه‌هاش توی مدرسه‌ای که صلاحیتش رو ندارند.

?|• خانواده
?|• خانواده‌های پولدارِ فاسد، کلیشه و تک‌بُعدی هستن، ولی این حقیقته که افرادی که به پول بیشتر اهمیت می‌دن در نهایت مادی می‌شن و با بقیه‌ی اعضای خانواده ارتباط عمیقی ندارند.
زندگیِ خانواده‌ی شخصیت داستان شما چطوره؟ به خانواده‌ش نزدیکه یا نه؟ اعضای دیگر به‌خاطر ثروتش ازش استفاده می‌کنن؟

?|• انتظارات
?|• اگه پدر و مادر پولدارند، از فرزندشون، شخصیت اصلی، انتظارات بالایی دارند؟ توی کلاس‌های فوق‌برنامه ثبت‌نام‌شون می‌کنند؟ انتظار دارند وقتی بچه بزرگ شد جای اون‌ها رو بگیره؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?
⚡️امیلی رودا قبل از شروع بعضی کتاب‌هاش نقشه‌ی سرزمین خیالیش رو می‌ذاره.
⚡️آر.ال.استاین در پایان هر قسمت از مجموعه کتابش یه قسمت از نقشه رو گذاشت که با تمام کردن کتاب‌ها، نقشه کامل بشه.
⚡️جی.کی.رولینگ قبل از نوشتن، نقشه‌ی مکان‌های خیالیش رو کشیده بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
⚡️ارنست همینگوی:
?برخی اوقات که درحال نوشتن یک داستان جدید بودم و نمی‌توانستم آن را پیش ببرم… بر روی سقف خانه‌های پاریس می ایستادم، به پایین نگاه می کردم و با خود می گفتم:
?«نگران نباش. تو همیشه نوشته ای و اکنون نیز خواهی نوشت. همه کاری که باید بکنی این است که یک جمله راستین بنویسی. درست ترین جمله ای را که می شناسی بنویس.»
?خلاصه اینکه، بالاخره یک جمله درست می نوشتم و از همان‌ جا به کار ادامه می دادم.
?به این ترتیب کارم خیلی ساده می شد چون همیشه یک جمله صحیح وجود داشت که خودم می‌دانستم یا از کسی شنیده بودم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
129- #بدونیم درباره نویسنده ژاپنی، هاروکی موراکامی?

?|• در اوایل ورودش به عرصه رمان‌نویسی، با اینکه تسلط زیادی به زبان انگلیسی نداشته، رمان‌هایش را به زبان انگلیسی می‌نوشته و بعد آن‌ها را به زبان ژاپنی ترجمه می‌کرده و همین باعث شده به نثر ساده و مختص خودش برسد.

?|• با نوشتن به زبان انگلیسی، حتی شده دست‌وپاشکسته، هم مهارت نگارش به زبان انگلیسی را در خودمان تقویت می‌کنیم و هم حساسیت و تسلط بیشتری به کلمات فارسی پیدا می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?
از محبوب‌ترین قالب‌های داستانی، می‌شه معمایی رو نام برد.
اما گاهی ژانر معمایی با شک‌وانتظار اشتباه گرفته می‌شه.
رمان معما تلاش می‌کنه معمایی که به وجود اومده رو حل کنه، اما توی رمان شک‌وانتظار قراره معما به وجود بیاد.
مثال:

〽️معما: زنی به قتل رسیده است. شواهد نشان می‌دهند معشوقه‌اش او را کشته، ولی او بی‌گناه است.
〽️شک‌وانتظار: معشوقه‌ی زنی به قتل رسیده است و زن به شوهرش برای این کار مشکوک است. آیا شوهرش می‌خواهد او را هم بکشد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

نگرانی، اضطراب و وحشت از احساساتی هستند که یک خواننده هنگام مطالعه ژانر وحشت تجربه خواهد کرد'

چه چیزی از یک ژانر، ژانر وحشت می سازد؟
?¤ گاهی شامل عنصرهای ماوراءطبیعی است.
?¤ لحن داستان ترسناک، عجیب و پرخطر است.
?¤ حوادث ناگهانی و غیرقابل پیش بینی هستند.
?¤ داستان معمولا دارای خشونت بالاست.
?¤ نیمه تاریک و شیطانی انسان را واکاوی می کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

ژانر علمی تخیلی، یعنی علم با خیال چنان ترکیب شود که جدا کردن آنها باعث از هم پاشیدن داستان شود'

سبک علمی تخیلی زمینه های بسیاری دارد.
〽️¤ زمینی سازی، تبدیل سیاره های دیگر به صورت مناسب برای زندگی انسان.
〽️¤ بیگانه ها، برخورد نژادهای غیرانسانی با انسان. چه در زمین یا فضا یا ابعاد دیگر.
〽️¤ سفر فضایی، کرم چاله ها، سفر در زمان.
〽️¤ پیشرفت علم، زیست شناسی، ژنتیک، همانندسازی، قدرت های ذهنی و...
〽️¤ زمان ها و دنیاهای موازی (Multi-verse)
〽️¤ شیمی های حیاتی متفاوت
〽️¤ اکتشافات علمی آینده، خیال پردازی درباره مرزهای علم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

رمان خانوادگی چیه؟

?| طرح اصلی رمان خانوادگی اینجوریه که برای شخصی، وضعیتی غیرمنتظره پیش میاد و داستان زندگی مخفی و اسرارآمیز اعضای خانوادش رو میفهمه.

?| این جور رمان ها باید شخصیت های اصلی زیادی داشته باشن.

✨| هر شخصیت مهمی باید با بقیه شخصیت های مهم ارتباط و نقشی تو زندگیش داشته باشه. اون ها خانواده ای به هم پیوسته هستن.

❄️| نویسنده باید همواره زمان گذشته رو به حال تبدیل کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نقش رویا در داستان
#بدونیم ?

رویاها و نقش اون ها توی داستان'

?| نویسنده ها معمولا از رویا برای پیش بینی آینده استفاده می کنند. چون این عقیده مدت ها در اعصار انجیلی و کهن وجود داشته و تاثیرش هنوز هست.

?| اما شما می توانید قوانین را به هم بریزید. مثلا شخصیت داستان به خاطر امتحان خیلی عصبی است و خواب ببیند رد شده، در حالی که حقیقت این نیست.

?| رویاها می توانند از خواسته ها و ترس های شخصیت خبر بدهند.

?| در رویاها، وقایع منطقی نیستند پس حتی عجیب ترین و دور از تصورترین اتفاقات هم ممکن است رخ دهند.

?| خواننده را موقع نوشتن رویا آشفته کنید و چیزهایی که خبر از اتفاقات ادامه رمان می دهد در آن جا بدهید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

چندتا آرایه که خیلی شبیه هم هستند:

?| استعاره
مثال: وقت طلاست.
از استعاره هایی که از شدت تکرار حال آدم را به هم می زنند ننویسید.

?| جان بخشی
مثال: بادبادک شاد در آسمان می رقصد.
می توانید شادی شخصیت را با جان بخشی های این جوری نشان بدهید.

?| تشبیه
مثال: مثل یخ سرد بود.
تشبیه باید کوتاه و مستقیم و بامعنی باشد. می تواند خاطرات را به یاد بیاورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

?|¤ برای همذات پنداری با یک شخصیت، خواننده ها باید بدانند خواسته او چیست. انگیزه شخصیت موتور محرک داستان است.

?|¤ شخصیت فاقد انگیزه، دلیلی برای مبارزه و پیشروی در داستان ندارد.

دو گروه کلی انگیزه:

?|¤ ناآگاهانه: اغلب از عوامل ناخوآگاهی ناشی می شوند که به گذشته فرد مربوط است. بسیاری از افراد، چیزهایی را می خواهند که در کودکی نداشتند: پول، امنیت، عشق.

?|¤ آگاهانه: انگیزه های آگاهانه ای مثل مشهور بودن و موفق شدن.

❄️|¤ انگیزه های شخصیت ها به ارزش های آنها هم ربط دارد. شخصیتی که خواهان پول و شهرت است، به احتمال زیاد نگاهی مادی به زندگی دارد.

❄️|¤ این خیلی متفاوت است با شخصیتی که می خواهد از پول و شهرت برای انجام کاری مهم استفاده کند.

❄️|¤ چه برای خودش (مثلا ساخت بلندترین آسمانخراش جهان) و چه برای دیگران (ساخت بیمارستان در روستاهای دورافتاده)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

?| ریشه واژه دیالوگ (dialogue) از dialogos گرفته شده.

?| بخش اول کلمه یعنی dia به معنی میان هست.

?| و logos هم یعنی سخن، خرد، دلیل و منطق.

?| پس تعریف دیالوگ اینه: تبادل افکار با معنی، نه صرفا گفت و گو.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
?| کتاب‌های دینی، مخصوصاً قرآن و انجیل، احتمالاً پرتیراژترین کتاب‌های چاپ شده هستند اما پیدا کردن آمار قابل اعتماد برای تعداد فروش آن‌ها تقریباً غیرممکن است.

?| تعداد چاپ‌ بسیاری از این کتاب‌ها گمشده یا توسط ناشران مستقل یا ناموثق به چاپ رسیده‌اند یا رایگان در اختیار مردم قرار داده شده‌است.

?| پرفروش‌ترین کتاب تک‌جلدی جهان داستان دو شهر و پرفروش‌ترین کتاب چند جلدی جهان مجموعهٔ هری پاتر است.

رتبه بندی پرفروش ترین کتابها:
1✨ داستان دو شهر (چارلز دیکنز)
2✨ ارباب حلقه ها (جی. آر. آر. تالکین)
3✨ هابیت (جی. آر. آر. تالکین)
4✨ شازده کوچولو (آنتوان دوسنت اگزوپری)
5✨ رویای تالار سرخ (کائو ژوکین)
6✨ و سپس هیچکدام باقی نماندند (آگاتا کریستی)
7✨ شیر، جادوگر و کمدلباس (سی اس لوییس)
8✨ او: تاریخچه ماجراجویی (اچ. رایدر هگرد)
9✨ راز داوینچی (دن براون)
10✨ فکر کن و پولدار شو (ناپلئون هیل)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#بدونیم ?

پایان چرخشی?

?| داستان با نوعی چرخش به پایان می‌رسه، که خواننده در اون هرچیزی رو که در گذشته اتفاق افتاده دوباره می‌بینه که متوجهش بشه.

?| یک پایان چرخشیِ خوب در نهایت مخاطب رو به این نقطه می‌رسونه که:«پس چرا زودتر نفهمیده بود؟»
?| و یک پایان چرخشیِ بد، انگار برای خواننده زیرپایی گرفته و خواننده حس می‌کنه بهش خیانت شده.

?باید هوشمندانه نوشته بشه و استفاده ازش دلیل خوبی داشته باشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین