?|••• شاید وسوسه شوید که همان استراتژیهای نوشتن رمان را برای داستان کوتاه خود نیز به کار بگیرید: بهطور پیچیدهای هر رویداد را ترسیم کنید، پروفایلهای دقیق شخصیتها را ایجاد کنید و البته شروع، میانه و آخر داستان خود را با زحمت فراوان ساختاربندی کنید.
?|••• اما ترفند نوشتن یک داستان کوتاهِ خوب درست در نام آن وجود دارد:«کوتاه نویسی.» تمام آنچه شما واقعاً نیاز دارید یک شخصیت اصلی به خوبی رشد یافته است. و حداکثر یک یا دو رویداد بزرگ.
?|••• البته این بدان معنا نیست که شما نباید داستان خود را برنامه ریزی کنید، ولی لازم نیست تمام انرژی خود را به آن اختصاص دهید. در این داستان ها احساس مهم است نه طرحهای داستانیِ پیچیده و استادانه.
اِف. اسکات فیتز جرالد در مورد نوشتن داستان کوتاه میگوید:«احساس اصلی را پیدا کنید. این تمام چیزیست که به آن نیاز دارید.»
×|?|× مرحله 1. احساس اصلی داستان خود را پیدا کنید.
احساس اصلی داستان شما احساسی است که میخواهید به خوانندگان خود بدهید. ایجاد یک احساس اصلی، پیچیدهتر از انتخاب تنها یک کلمه مانند «خوشحال»، «غمگین»، «عصبانی» و غیره است. شما باید علاوه بر احساس به زمینهای که برای بیان آن استفاده خواهید کرد نیز توجه کنید. چه نوع داستانی را میخواهید بگویید و چگونه آن را روایت خواهید کرد؟
به عنوان مثال، ممکن است قصد روایت داستان غمگینی را داشته باشید. اما یک داستان غمانگیز در مورد مردی که حلقه عروسی خود را گم می کند با یک داستان غمانگیز درباره خانوادهای که فرزند خود را از دست میدهد بسیار متفاوت است. اولین داستان ممکن است داستان سرخوردگی از ازدواج باشد. دومی با فقدان و اندوه غیرقابل تصور سروکار دارد. هر دوی اینها در دسته «داستانهای غمانگیز» قرار دارند، اما ماهیت آن غم و اندوه برای هر یک متفاوت است.
×|?|× مرحله 2. خوانندگان را از همان ابتدا مجذوب داستان خود کنید.
باید لحن مناسبی را انتخاب کرده، به معرفی شخصیتها بپردازید و توجه خوانندگان را به یکباره جلب کنید و باید این کار را سریع انجام دهید، زیرا فضای زیادی ندارید.
یک روش مؤثر برای شروع یک داستان کوتاه نوشتن جملهای است که بلافاصله خواننده را به خود جلب میکند.
یک روش دیگر برای جذب خوانندگان این است که روایت را از میانه داستان شروع کنید. به گفته كورت ونگوت، چنین داستانی باید تا حد ممكن نزدیک به پایان شروع شود.
×|?|× مرحله 3. داستان را بنویسید.
هر جمله را بخوانید تا مطمئن شوید که این جمله به طور مستقیم پیرنگ داستان را پیش میبرد یا پیش زمینه ای را ارائه میدهد، در غیر این صورت شما فقط فضای گرانبهایی که در اختیار دارید را هدر میدهید.
تمام آن زمان و تلاشی که برای ایجاد احساسات کلیدی خود صرف کرده اید به یاد آورید؟ اکنون زمان آن است که آنرا عملی کنید.
ادگار آلن پو می گوید:«یک داستان کوتاه باید یک حس و حال واحد داشته باشد و هر جمله ای باید برای رسیدن به آن احساس نوشته شود.»
اطمینان حاصل کنید که تک تک جملهها نه تنها داستان را پیش میبرند بلکه به «حس و حال» یا احساسات کلیدی داستان نیز کمک میکنند.
?|••• اما ترفند نوشتن یک داستان کوتاهِ خوب درست در نام آن وجود دارد:«کوتاه نویسی.» تمام آنچه شما واقعاً نیاز دارید یک شخصیت اصلی به خوبی رشد یافته است. و حداکثر یک یا دو رویداد بزرگ.
?|••• البته این بدان معنا نیست که شما نباید داستان خود را برنامه ریزی کنید، ولی لازم نیست تمام انرژی خود را به آن اختصاص دهید. در این داستان ها احساس مهم است نه طرحهای داستانیِ پیچیده و استادانه.
اِف. اسکات فیتز جرالد در مورد نوشتن داستان کوتاه میگوید:«احساس اصلی را پیدا کنید. این تمام چیزیست که به آن نیاز دارید.»
×|?|× مرحله 1. احساس اصلی داستان خود را پیدا کنید.
احساس اصلی داستان شما احساسی است که میخواهید به خوانندگان خود بدهید. ایجاد یک احساس اصلی، پیچیدهتر از انتخاب تنها یک کلمه مانند «خوشحال»، «غمگین»، «عصبانی» و غیره است. شما باید علاوه بر احساس به زمینهای که برای بیان آن استفاده خواهید کرد نیز توجه کنید. چه نوع داستانی را میخواهید بگویید و چگونه آن را روایت خواهید کرد؟
به عنوان مثال، ممکن است قصد روایت داستان غمگینی را داشته باشید. اما یک داستان غمانگیز در مورد مردی که حلقه عروسی خود را گم می کند با یک داستان غمانگیز درباره خانوادهای که فرزند خود را از دست میدهد بسیار متفاوت است. اولین داستان ممکن است داستان سرخوردگی از ازدواج باشد. دومی با فقدان و اندوه غیرقابل تصور سروکار دارد. هر دوی اینها در دسته «داستانهای غمانگیز» قرار دارند، اما ماهیت آن غم و اندوه برای هر یک متفاوت است.
×|?|× مرحله 2. خوانندگان را از همان ابتدا مجذوب داستان خود کنید.
باید لحن مناسبی را انتخاب کرده، به معرفی شخصیتها بپردازید و توجه خوانندگان را به یکباره جلب کنید و باید این کار را سریع انجام دهید، زیرا فضای زیادی ندارید.
یک روش مؤثر برای شروع یک داستان کوتاه نوشتن جملهای است که بلافاصله خواننده را به خود جلب میکند.
یک روش دیگر برای جذب خوانندگان این است که روایت را از میانه داستان شروع کنید. به گفته كورت ونگوت، چنین داستانی باید تا حد ممكن نزدیک به پایان شروع شود.
×|?|× مرحله 3. داستان را بنویسید.
هر جمله را بخوانید تا مطمئن شوید که این جمله به طور مستقیم پیرنگ داستان را پیش میبرد یا پیش زمینه ای را ارائه میدهد، در غیر این صورت شما فقط فضای گرانبهایی که در اختیار دارید را هدر میدهید.
تمام آن زمان و تلاشی که برای ایجاد احساسات کلیدی خود صرف کرده اید به یاد آورید؟ اکنون زمان آن است که آنرا عملی کنید.
ادگار آلن پو می گوید:«یک داستان کوتاه باید یک حس و حال واحد داشته باشد و هر جمله ای باید برای رسیدن به آن احساس نوشته شود.»
اطمینان حاصل کنید که تک تک جملهها نه تنها داستان را پیش میبرند بلکه به «حس و حال» یا احساسات کلیدی داستان نیز کمک میکنند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: