شعر اشعار حسین منزوی

انجمن کافه نویسندگان

از پیراهنت

دستمالی می خواهم

که زخم عمیقم را ببندم *

و از دهانت بوسه ای

که جهانم را تازه کنم.



"حسین منزوی"



*: در برخی منابع "زخم عتیقم" هم گفته اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انجمن کافه نویسندگان

کنون پرنده ی تو ــ آن فسرده در پاییز ــ

به معجز تو بهارین شده است و شورانگیز



چنان به دام عزیز تو بسته است دلم

که خود نه پای گریزش بود نه میل گریز
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انجمن کافه نویسندگان

شب است و ره گم کرده ام، در کولاک زمستانی

مرا به خود دلالت کن ،ای خانه ی چراغانی!



مرا ببین کز خستگی، وز شکوه شکستگی

آینه ای گرفته ام، پیش رویت از پیشانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین