دلنوشته [ مهران پیرستانی ]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در شعر هایم ؛ خودم را نقد می کنم ...

تا دیگران مرا به نسیه نفروشند ؛ پس

مرا از نوشته هایم بشناس

( آنها با تو صادق ترند، آنها خود واقعی ی من هستند )
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"شايد"

شـــايد

ســرم را از تـــه تراشيـــدم

شـايد

خـاطرات دسـتانت از ياد گيســـوانم بـــرود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"خسته شدم"


هزارسطر نوشتم و خط زدم...

بی گمان این ها را هم خط خواهم زد

بی فایده است ...

حتی به کلمات نمی توان اعتماد کرد...

کلماتی که دوست شان می داری

خسته شدم..

خودتان خط بزنید...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نگران نباش

پاچه هايم را بالا زده ام

تا فرق ميان رعيت و عاشق

معلوم نشود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زخم

همه به زخم هایشان دستمـــــــــال می بندند

تو

اما

به زخمتــــ*ــ ـ ـ

دل بستــــه ای....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"ببین"


هیچ وقت ...

خیاط خوبی نخواهی شد !

ببین ...

بازهم دلـــم را تنگ كرده ای....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"صبر"

صبــ ـ ـ ـ ـر

یکــــــ دروغ بزرگـــ است

چون سالهاستـــ که با غـــــوره ها کلنجار میـــــــــروم

اما حلوا نمی شونــــد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"بانو"

ای بانو

بیـــا حواســـــ ــــــمان را پرت کنیم

مال هر کس دورتر افتاد عاشق تر است

اول خودم

حواسم را بده تا پرتـــ کنمـــ . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"دردها"

من به هیچ دردی نمی خـــــــــــورم

ایـــــــن درد ها هستنــــــــد

که چپ و راستـــــ به من می خورند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"من تو را دوست دارم..."


فرقی ندارد ...

شرق یا غرب ...

شمال یا جنوب ...

من تو را به هر جهت دوست دارم هنوز
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین