مشاعره | مشاعره مشروط |

به نام خدا

اسپم ندهید

موضوع از عنوان مشخصه؛ شروع کنید ^^

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک عمر دور و تنها تنها به جرم این که
او سر سپرده میخواست من دل سپرده بودم

محمد علی بهمنی

"تنها"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]چرا غمها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین دنیایم[/BGCOLOR]
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بیا ای دوست با من باش که من تنها ترین تنهای دنیایم[/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]+ آسمان[/BGCOLOR]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]چرا غمها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین دنیایم[/BGCOLOR]
[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بیا ای دوست با من باش که من تنها ترین تنهای دنیایم[/BGCOLOR]

[BGCOLOR=rgb(255, 255, 255)]+ آسمان[/BGCOLOR]
هوا خوب است، من خوبم، و اینجا آسمان آبیست
نگو دیوانه ام سخت است درد کور و کر بودن

"دیوانه"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هوا خوب است، من خوبم، و اینجا آسمان آبیست
نگو دیوانه ام سخت است درد کور و کر بودن

"دیوانه"
بردلبر دیوانه بگویید بیاید
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید

دلبر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری

عشق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

دوست
دوستان را در دل رنج‌ها باشد
ڪه آن به هیچ دارویي خوش نشود!
نه به خفتن،
نه به گفتن و
نه به خوردن؛
الا به دیدار دوست…!

- رنج
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
از رنج و ملال ما چه فریاد کنی
ان به که به شکر وصل را شاد کنی
از ما چه گریزی و چرا داد کنی
زان ترس که که وصل را بسی یاد کنی

فریاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از رنج و ملال ما چه فریاد کنی
ان به که به شکر وصل را شاد کنی
از ما چه گریزی و چرا داد کنی
زان ترس که که وصل را بسی یاد کنی

فریاد
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

عشق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق را از تیغ و خنجر باک نیست
اصل عشق از آب و باد و خاک نیست

خاک
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند

گلستان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند

گلستان
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس

چمن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس

چمن
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

منزل
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

منزل
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

میخانه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم

میخانه
بمی سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
ک سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

یار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
افتاده منم به گوشهٔ بیت حزن
غمهای جهان مونس غمخانهٔ من

یا رب تو به فضل خویش دندانم را
بخشای به روح حضرت ویس قرن

- ابوسعید ابوالخیر

روح
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین