پایان نقدوبررسی نقد شورا رمان ابر‌ها نمی‌میرند | ArıyāM کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png





با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @HILDA

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
تیم مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
98154_4517d084ca9278d9a154a75489abd470.png


نام رمان: ابرها نمی‌میرند
نویسنده: @ArıyāM
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: دو دنیای دچار گشته به درد مشترک کنار هم قرار می‌گیرند و زخم‌هایشان بهانه‌ای می‌شود که مرهم‌وار شانه به شانه پا در کوچه‌های ناآشنا بگذراند، هم‌چنان ترسی سایه به سایه در تعقیبشان است که کر کننده فریاد می‌کشد کوچه بن‌بست است!
برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

تاسیـانتاسیـان عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی رمان
نویسنده رسمی رمان
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,559
پسندها
پسندها
2,039
امتیازها
امتیازها
273
سکه
1
با یاد اوس کریم
نقد رمان "ابرها نمی‌میرند"
منتقد "HILDA"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "1400/12/10"


ارکان اولیه:
1. عنوان رمان:
عنوان رمان متشکل شده از دو بخش "ابرها" و "نمی‌میرند" هستش.‌ عنوان از ترکیبات جمله‌بندی هستش و می‌توان گفت خواننده را،‌ با قرار دادند ترکیبات جدید در کنار همدیگر جذب رمان می‌کند.‌ عنوان رمان می‌توان گفت که از لحاظ کنجکاوی،‌ می‌تواند مخاطب را کماکان به رمان جذب کند.‌ نکته در این است که کلمات به کار برده شده در عنوان کلیشه‌ای هست؛‌ ولی با قرار دادن این دو کلمه در کنار همدیگر باعث شده است که ترکیبی خوب و متناسب با جذابیت عنوان بوجود بیاید.‌
عنوان رمان از داشتن زیبایی آوایی " تناسب دو کلمه هم‌آوا برای جذب مخاطب" برخوردار نبود.‌ یکی از راه‌های جذب و کنجکاوی خواننده برای خواندن رمان،‌ برخوردار بودن از این نوع ویژگی است.‌ نویسنده گرامی نیز،‌ می‌توانند برای جذاب بودن عنوان و همچنین زیبایی رمان‌شان،‌ از این ویژگی بهره ببرند.
عنوان رمان با محتوای رمان،‌ می‌توان گفت که به خوبی تناسب برقرار می‌کند.‌ در قسمتی که شخصیت شاهد از داستانی که پدرش درمورد ابرها تعریف می‌کرده است صحبت می‌کند،‌ آن مقدار استقامت ابرها که آسمان و زمین با همدیگر برخورد نکنند،‌ به خوبی با کلمات گزینش شده عنوان ارتباط مستقیمی دارد.‌ همچنین می‌توان گفت که ارتباط داستان افسانه‌ای ابرها را،‌ می‌توان در زندگی شخصیت جاوید نیز رصد کرد که چگونه آن سرطان لنفوم،‌ بر زندگی‌اش کماکان اثرپذیر می‌شود.‌ بنابراین هر دو کلمه‌ی به کار برده شده در عنوان،‌ ابرها و نمی‌میرند که از مصدر "مردن" می‌آید و ارتباط با سرطان شاهد دارد،‌ با بدنه رمان ارتباط برقرار می‌کند.
عنوان رمان با ژانر‌های انتخابی نویسنده،‌ یعنی "عاشقانه،‌ اجتماعی" می‌توان گفت که خیلی کم ارتباط و تناسب داشت.‌ در رابطه با ژانر عاشقانه، عنوان رمان ارتباط کمی دارد و از آنجا که خیلی کم ژانر عاشقانه در محتوای رمان دیده می‌شود،‌ بدین دلیل نمی‌توان گفت که عنوان رمان با ژانر عاشقانه ارتباط برقرار می‌کند.‌ عنوان "ابرها نمی‌میرند" با ژانر اجتماعی،‌ می‌توان ارتباط کوتاه و کمی را در رابطه با بیماری شخصیت جاوید گرفت؛‌ اما نکته‌ی حائز اهمیت آن است که این ارتباط آنقدر که باید به چشم مخاطب نمی‌آید.‌ مخاطب با دیدن عنوان رمان،‌ بیشتر نوع ژانر تراژدی به ذهنش می‌رسید و بهتر آن است که نویسنده گرامی به این نکته ارتباط عنوان با ژانرهای انتخابی خود،‌ دقت کنند.
لذا عنوان رمان،‌ در سطح خوب قرار داشت.

2. ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده گرامی "عاشقانه" و "اجتماعی" است.‌ ژانر عاشقانه،‌ ژانری است که بیشتر بر روی احساسات تمرکز دارد و قلم نویسنده،‌ باید به قدرت بتواند این نوع ژانر را به تصویر بکشد.‌ در رمان، نقش رمان عاشقانه می‌توان گفت آنقدر که باید چشمگیر نبود.‌ را*بطه عاشقانه بین شخصیت‌‌های جاوید و آیلین که با بیماری جاوید،‌ در ابتدای رمان به پایان رسید،‌ نمی‌توان حس قوی از عشق جاوید و آیلین کشف کرد.‌‌ شاید می‌توان گفت که حسی کمی در وجود شخصیت حامی نسبت به شخصیت آیلین موجود باشد، اما در اصل ژانر عاشقانه،‌ ژانری است که احساسات باید نقش اساسی را ایفا کند و با ترکیبات کلمات در حد یک جمله کوتاه نمی‌توان به این نوع ژانر رسید. برای افزایش و تقویت ژانر عاشقانه در رمان،‌ می‌توان از توصیفات،‌ تشبیهات و همچنین کنایات نیز استفاده کرد تا بتوان آن مقدار توصیفات احساسات را در رمان نمایان کنند.‌ همچنین راه دیگری که می‌شود ژانر عاشقانه را قوی کرد،‌ توصیف گذشته‌های شخصیت شاهد و آیلین است.‌ زیرا که آنان در زمان گذشته بیش از زمان حال،‌ نسبت احساسی به یکدگیر داشتند که همه‌چیز با ترک کردن شاهد،‌ به فرجام رسید.‌ " نکته:‌ در صورتی می‌توان از فلش بک (Flash Back) بهره برد که به سیر و همچنین نثر رمان آسیب نرسد و به اندازه باشد.‌ جوری که از زمان حال غافل نشد"
ژانر اجتماعی در محتوای رمان به خوبی دیده می‌شد و می‌توان گفت نقش بیشتری را در رمان ایفا می‌کند.‌ می‌توان در نوع برخورد دیگران با بیماری شاهد،‌ سختی‌ها و تلاش‌های شاهد برای پذیرفتن بیماری که دارد،‌ کودکان در روستا و زندگی کوتاهی که نویسنده گرامی در توصیف آن داشت را می‌توان از عوامل پر رنگ ژانر اجتماعی در رمان قرار داد.‌
لذا ژانر عاشقانه در رمان کمتر دیده می‌شد و امید است در آینده نقش پر رنگی از آن را خواننده مشاهده کند.‌ نقش ژانر اجتماعی نیز در رمان پر رنگ بود.‌

3. خلاصه رمان:
خلاصه رمان از ترکیب‌ واژه‌های زیبایی بود که مخاطب را جذب ادامه‌ی رمان می‌کرد.‌ همچنین می‌توان گفت که از ترکیبات تک جمله‌ای که نویسنده بهره برده بودند،‌ بر جذابیت خلاصه مي‌افزايید؛‌ اما نکته‌ی حائز اهمیت آن است که در اصل این خلاصه،‌ خلاصه نبود.‌ خلاصه محتوایی است که کمی از محوریت درون داستان را به نمایش می‌گذارد و از داستان کلی اطلاعات می‌دهد تا خواننده را برای خواندن چگونه داستانی آماده کند. این در حالی است که خلاصه‌ی رمان ابرها نمی‌میرند شبیه به یک مقدمه بود،‌ و این ممکن است برای مخاطب بدین دلیل که هیچ اطلاعاتی از محوریت درون رمان نمی‌دهد،‌ کمی از کنجکاوی و جذابیت بکاهد.‌ حتم به یقین علاوه بر زیبایی و جذابیت یک خلاصه،‌ در اصل کنجکاوی است که مخاطب را به سمت خواندن آن رمان تشویق می‌کند.‌
در خلاصه رمان، ژانر‌های انتخابی نویسنده یعنی عاشقانه و اجتماعی،‌ می‌توان گفت که ژانر عاشقانه در خلاصه نقش پر رنگ‌تری را ایفا می‌کند و اما ژانر اجتماعی،‌ نقش ک*مر رنگی در خلاصه رمان دارد.‌ در اصل مخاطب با خواندن خلاصه،‌ بیشتر به وجود ژانر تراژدی در آن پی می‌برد.‌ بهتر آن بود که کمی نقش اجتماعی در خلاصه رمان نیز دیده بشود تا مخاطب متوجه بشود که رمانی انتخاب شده،‌ دقیقاً چگونه محتوایی دارد.‌
لذا خلاصه نیاز به ویراشات کلی دارد.‌

4. مقدمه رمان:
مقدمه رمان ابرها نمی‌میرند،‌ در را*بطه با مبتلا شدن است.‌ چگونگی مبتلا و وابستگی به یک حس،‌ یک فرد و یا هر چیزی.‌ توصیفات مورد نظر موضوع،‌ با بهره‌گیری از کلمات ساده اما چینش زیبا، می‌توان گفت که مقدمه را در سطح بالا قرار می‌دهد؛‌ اما نکته‌‌ای که وجود دارد و ممکن است که به مقدمه لطمه وارد کند،‌ در اصل طولانی بودن مقدمه است.‌ در تعریفی ساده،‌ مقدمه می‌تواند یک توضیح مستقیم و یا غیرمستقیم از رمان،‌ شعر و یا دلنوشته از خود نویسنده یا شخص دیگر باشد. اما چیزی که مهم است،‌ به اندازه مطلوب بودن مقدمه است‌.‌ مقدمه نباید خیلی طولانی باشد؛‌ چرا که ممکن است حوصله‌ی مخاطب از خواندن آن متاسفانه به سر بیاید.‌
مقدمه‌ی رمان با ژانرهای انتخابی نویسنده،‌ یعنی تنها عاشقانه ارتباط خوبی برقرار می‌کند و خواننده می‌تواند نقش پر رنگی از آن را در کلمات مقدمه مشاهده کند.‌ ژانر اجتماعی نقشی در مقدمه وجود نداشت و در کل می‌توان گفت،‌ که در مقدمه ردی از این نوع ژانر دیده نمی‌شود و بیشتر رد تراژدی در آن دیده می‌شود.‌
لذا مقدمه در سطح خوبی قرار داشت و تنها کمی ویرایشات در حدود بلند بودن آن،‌ لازم است.

5. جلد:
رنگ‌های به کار برده که تلفیقی از رنگ‌های نارنجی و غروب خورشید است،‌ پسرکی که بر بالای ابرها نشسته است و به غروب آفتاب خیره شده استو به معنای دیگر در بالای ابرها قرار دارد، به زیبایی می‌تواند عنوان و همچنین محوریت رمان را به تصویر بکشد.‌ رنگ‌ها نارنجی و تیره مانند غروب، مرتبط با ژانر عاشقانه است و پسرکی که بر بالای ابرها نشسته "یحتمل می‌توان بر شخصیت شاهد نسبت داد" ارتباط را با ژانر اجتماعی به خوبی حفظ می‌کند.
لذا جلد رمان در سطح خوبی برخوردار بود.

ساختمان کلی:
1. شروع رمان:
آغاز رمان،‌ از جایی شروع می‌شود که شخصیت شاهد بر پشت پنجره به بیرون،‌ به هوای ابری و بارانی خیره شده است.‌ در آنجاست که خواننده با جدایی به نسبت تلخ شخصیت‌های شاهد و آیلین مواجه می‌شود و همچنین بیماری که شخصیت شاهد را درگیر خود کرده است،‌ در همان ابتدا مشخص است.‌ رفتن تلخ شخصیت آیلین،‌ باعث بدتر شدن حال شاهد می‌شود و در اینجا مخاطب با یک کشمکش درونی "در ذهن شخصیت جاوید" مواجه است.‌
شروع رمان می‌توان گفت که شروعی جذاب و خوب برای رمان است.‌ از تفکرات شخصیت شاهد برای نشان دادن تعلیق استفاده شده است و این تعلیق تا جایی ادامه پیدا می‌کند که بیماری شاهد برای مخاطب به همراه با دلیل ترک کردن آیلین از شاهد ظاهر می‌شود.‌ بدین دلیل می‌توان گفت که تعلیق کوتاه مدت در شروع رمان قرار دارد.‌
آغاز،‌ آغاز به نسبت جدیدی نیست،‌ ولی به کار بردن کلمات،‌ تفکرات و تحرکات تعلیق مانند شخصیت‌های شاهد و آیلین،‌ رویه‌ای بر کلیشه‌ای بودن این آغاز می‌پوشاند. آغاز کشش لازمه را برای جذب خواننده برای ادامه دارد.‌ فضای تاریک و سرد میان سکوت آیلین و شاهد،‌ بر تنش مسکوتی فضای رمان دامن می‌زند که یک نکته‌ی مثبت برای رمان است.‌‌ تنها یک نکته‌ی کوتاه وجود دارد.‌ آن نیز در ارتباط با توصیفات مکان است.‌ نویسنده گرامی باید دقت فرمایند که توصیفات یک مکان،‌ نقش اساسی را در رمان ایفا می‌کند.‌ خواننده نیاز دارد تا بداند دقیقاً شخصیت در کجا قرار دارد، چه اتفاقات دارد در چجور مکانی اتفاق می‌افتد؟‌ خانه‌ی شاهد و حتی مطب او،‌ در ادامه رمان ویلایی که شاهد و همکارانش به آن می‌روند،‌ پردازشی از لحاظ مکان صورت نگرفته است و اگر انجام شده است،‌ بسیار ضعیف بوده. که این را می توان یک نکته ی منفی برای رمان متاسفانه در نظر گرفت.‌ بهتر آن است که کمی بیشتر بر روی مکان و همچنین البته ظواهر به خصوص هر شخصیت کار شود.‌
در ابتدای رمان،‌ شخصیت‌پردازی قوی صورت نگرفته است که خواننده با خواندن آن،‌ کمی به ویژگی‌های شخصیتی درون رمان پی ببرد. تنها کمی نکات کوتاه ویژگی درمورد شخصیت بهروز صورت گرفته است،‌ که آن نیز آنقدر قوی نبود.‌ بهتر آن است که در آغاز رمان،‌ کمی به شخصیت‌ها پرداخته شود تا خواننده در همان ابتدا، آشنایی با افرادی که در داستان قرار است بخواند داشته باشد.‌ "نکته:‌ برای شخصیت‌پردازی کافه نویسندگان،‌ برای بالا بردن سطح کیفی آن،‌ بهتر است که به صورت غیرمستقیم و از طریق اعمال و کارهای افراد درون رمان صورت بگیرد.‌ اما نه آنقدر ویژگی‌ها را در لفافه غیرمستقیم نشان داد که خواننده نتواند آن ویژگی را متوجه شود. رعایت حد وسط آن،‌ یک نکته‌ی حیاتی است."
نکته‌ی حائز اهمیتی که ممکن است بر آغاز لطمه وارد کند،‌ سیر به نسبت تند آن است.‌ رفتن آیلین و پس از آن آمدن شخصیت بهروز،‌ سریع صورت گرفته است و باید یک فاصله‌ای برای فرصت هزم اطلاعات به مخاطب داده شود.‌ سیر سریع در آغاز،‌ می‌تواند باعث شود که یک‌سری اتفاقات در داستان،‌ غیرمهم جلوه داده شوند و این یک نکته‌ی منفی برای رمان ایجاب می‌کند.‌ رفتن آیلین و بعد از آن،‌ آمدن بهروز و پیامکی که از طرف آیلین به بهروز داده می‌شود،‌ باعث شده است سیر تند شود،‌‌زیرا که وقفی در این بخش وجود ندارد.‌ ولیک نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است،‌ به روی کار آوردن دو اتفاق حیاتی و مهم در رمان پشت سر هم و بدون مکث به مخاطب است.‌ ترک کردن شاهد توسط آیلین و فهمیدن را*بطه‌ای که بین شخصیت‌ بهروز و آیلین شکل گرفته است،‌ در طی 1 الی 6 پست،‌ یک اثر منفی را بر پیرنگ و محوریت رمان می‌گذارد.‌ بهتر آن است که فاصله‌ای حداقل 2 الی 4 پست بین اتفاقات اصلی که پشت سر همدگیر می‌افتند،‌ قرار داد؛‌ زیرا که علاوه بر آن که باعث می‌شود سیر تند شود،‌ بر پیرنگ رمان نیز آسیب می‌زند.
لذا آغاز،‌ شروعی خوب برای رمان است و تنها نیازی به ویرایشات کلی دارد.

2. میانه رمان:
میانه رمان از جایی آغاز می‌شود شخصیت شاهد،‌ همراه با دوستان و همکاران خود به شمال می‌رود.‌ در آنجا دختری که روانشناس بودنش را از شاهد مخفی می‌کند،‌ و اما شاهد متوجه آن می‌شود میانه‌ی اصلی رمان را مشخص کرده است.‌ پس از آن،‌ رویارویی شاهد با بچه‌های روستا و جمع شدن کنار ساحل پیش همکارانش،‌ تمامی اتفاقات پس از میانه‌ی اصلی هستند.
اما نکته‌ای که در بخش آغاز نیز وجود داشت،‌ و بر میانه نیز سرایت کرده است و باعث شده است که سطح میانه پایین بیاید.‌ آن نیز سیر تند حوادثی است که سریع از پیش روی مخاطب گذر می‌کند.‌ سیر تند،‌ اثر منفی است که بر پیرنگ است.‌ اثر منفی که می‌گذارد،‌ غیرمهم جلوه دادن اتفاقات است و همچنین پردازش نشدن اتفاقات را به همراه دارد. ‌برای مثال،‌ در بخشی که شاهد از جمع دوستانش دور می‌شود و شخصیت ماهور به دنبال او می‌رود،‌ خیلی سریع صورت گرفته است و همین باعث می‌شود که سطح کیفی رمان پایین بیاید.‌
نکته‌ای دیگری که وجود دارد،‌ آوردن شخصیت‌های همکار و دوستان جاوید است.‌ شخصیت‌پردازی یک اصل مهم در رمان است،‌ و مبنی بر این است که حتی شخصیت فرعی و همراه نیز، توصیفات کوتاه درموردش معرفی‌شان صورت بگیرد تا خواننده بیشتر با شخصیت‌ها آشنا بشود.‌ شخصیت‌هایی که در بخش میانه شمال رفتن وجود دارد،‌ برای مثال شخصیت‌ سپهر، فرشید و مینو تنها توصیف کردن ظواهر و حالات آنان برای شناخت شخصیت‌ها به مخاطب کافی نیست.‌ بلکه باید هر ویژگی که شخصیت‌ در درون خودش دارد،‌ برای مخاطب حال یا به‌ صورت مستقیم یا غیرمستقیم توصیف شود.‌ گرچه که این اشخاص، تازه وارد میانه‌ی داستان شده‌اند و فرصت پردازش وجود دارد؛‌ اما شخصیتی همچون بهروز که از همان ابتدا با مخاطب همراه بوده است،‌ بهتر آن است که توصیفاتی مستقیم یا غیرمستقیم برای توصیف و معرفی شخصیت او صورت بگیرد.‌‌ شخصیت‌پردازی در آغاز رمان،‌ آنچنان قوی نبوده است که در بخش میانه،‌ تکمیل شدن آن را خواننده شاهد باشد.‌ برای مثال شخصیت‌ اصلی رمان،‌ یعنی شاهد،‌ هنوز ویژگی‌های اصلی شخصیتی او برای مخاطب فاش نشده است.‌‌ تنها به زود عصبی شدن آن اشاره شده است که می‌توان دلیل مبنی بر فشار بیماری و اتفاقات سخت و تحت فشار اطرافیان قرار داد. بیشتر اعمالی از او توصیف شده است،‌ که نمی‌تواند ویژگی او را توصیف کند.‌ بهتر آن بود که بیشتر به شخصیت‌پردازی پردازش شود.
امید است که در ادامه‌ی رمان،‌ توصیفات شخصیتی در این باره صورت بگیرد.
کشمکش‌های در بخش میانه رمان،‌ بیشتر به صورت فردی است که فرد را به خود مشغول می‌کند.‌ تفکراتی که از شخصیت شاهد توصیف شده است،‌ که یک نوع درگیری فردی را نیز نشان می‌دهد،‌ و می‌توان گفت که نویسنده گرامی در این بخش به خوبی وارد عمل شده است.‌ نویسنده با درگیر کردن شخصیت شاهد با تفکرات درونی خود،‌ که از تحرکات افراد صورت می‌گرفت،‌ می‌توان گفت که به خوبی عمل کرده است.‌ کشمکش‌های دیگری همچون فرد با سرنوشت،‌ فرد با خانواده و فرد با فرد نیز صورت گرفته است که به خوبی در رمان وجودیت دارد و می‌توان این را یک نکته‌ی مثبت و عالی برای رمان ابرها نمی‌میرند در نظر گرفت.
لذا میانه در سطح متوسطی قرار داشت و بهتر آن است که ویرایشاتی در آن صورت بگیرد.

ارکان پایانی

1. ایرادات نگارشی:

ایرادات مبنی بر رعایت نکردن واژه و یا علائم نگارشی،‌ در رمان آن قدر دیده نمی‌شد که این یک امیتاز مثبت برای رمان است.‌ وقتی کافه نویسندگان ایرادات نگارشی کمتری داشته باشد،‌ مخاطب بهتر می‌تواند با بدنه‌ی رمان ارتباط برقرار کند.‌ تنها یک نکته‌ی کوتاه در ترکیب‌بندی یک جمله دیده می‌شود:‌
قطرات بارانی که آرام آرام روی سطح آبی که جمع شده بود، "اینجا می‌تونه ^و^ قرار بگیره" فرود می‌آمدند " و اینجا میتونه کاما ^،^ قرار بگیره" تنها بخشی از منظره‌ی دلربای بیرون بود.
" در اینجا یک مبهم واژه‌ای وجود دارد و آن نیز،‌ درمورد سطح آبی است.‌ "سطح آبی" مقصود نویسنده دقیقا چیست؟‌ سطح آبی منظور همان گودال‌های کوچکی است که در اثر جمع‌آوری قطرات باران بوجود می‌آید.‌ بهتر بود اگر این موضوع بهتر شفاف‌سازی می‌شد."

2. سخن منتقد:

نویسنده گرامی ایده را متاسفانه در سطح کلیشه‌ای انتخاب کرده است؛‌ ولی نکته‌ی حائز اهمیت پردازش مناسب و خوب،‌ همچنین آوردن اتفاقاتی خوب و جدید است که باعث می‌شود بخش تاریک کلیشه‌ای بودن ایده،‌ پوشانده شود.‌ تنها نکته‌ی دارای اهمیت آن است که کمی سیر تند رمان باید ویرایش شود تا به پیرنگ رمان لطمه‌ای مبنی بر آسیب دیدن پیرنگ وارد نشود.
همچنین بهتر آن است که کمی بیشتر به شخصیت‌پردازی رمان،‌ پرداخته شود.‌ شخصیت‌پردازی کافه نویسندگان،‌ مبحث ویژه‌ی آن است و اگر در سطح ضعیفی قرار داشته باشد،‌ رمان در پایین‌ترین حد ممکن خود قرار می‌گیرد.‌ بهتر آن است که به شخصیت اصلی یعنی شاهد و همچنین بهروز،‌ کمی بیشتر پرداخت شود.‌

3. توصیه منتقد:

رمان ابرها نمی‌میرند،‌ حتم به یقین رمانی زیبا با واژه‌های دلنشین است.‌ سبک زیبای قلم نویسنده گرامی،‌ بر دل مخاطب می‌نشیند و از جمله عوامل مهمی که می‌تواند مخاطب را به کافه نویسندگان جذب کند،‌ سادگی بدنه و کلمات به کار برده در رمان است که در این رمان،‌ به خوبی این ویژگی دیده می‌شود.‌
نقد چیزی است که کافه نویسندگان را قوت می‌بخشد،‌ مقابله در برابر آن،‌ مقاومت در برابر پیشرفت رمان است.‌ رمان ابرها نمی‌میرند،‌ در سطح عالی قرار می‌گیرد اگر ویرایشات کوتاه و لازمه بر روی آن صورت بگیرد.‌
امید است از نقدم ناراحتی پیش نیامده و توانسته باشم در راه پیشرفت قلم نویسنده،‌ گامی موثر بردارم.
°در پناه حق°
***
@ArıyāM
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین