پایان نقدوبررسی داستانک اینجا دیدار بود | منتقد: آراه

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
باتشکر از نقد پذیری شما نویسنده عزیز.
نویسنده: @صحـــراآ
منتقد شما: @آراه
لازم به ذکر است که:
✔ پس از نقد، بر روی دلنوشته شما نظارت خواهر شد و در صورت عدم توجه به حرف‌ها و راهنمایی‌های منتقد، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
✔ نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
✔ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست.
✔ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
* می‌توانید دفاعیه‌های خود را در همین تاپیک ارائه دهید.
لینک داستانک:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"نقد داستانک اینجا دیدار بود"

"رکن‌های اولیه"
۱️- نقد نام داستانک :
نام داستانک «اینجا دیدار بود» متشکل از سه بخش بود، کلماتی که برای داستان انتخاب شده است به خوبی می‌تواند در ذهن خواننده نیز بماند و خیلی طولانی نباشد. عناوین داستان‌ها اولین رکنی هستند که خواننده به آن بر می‌خورد. یک عنوان باید مخاطب را جذب کند و بتواند ابهام و تعلیق را نیز به خواننده منتقل کند که این ویژگی‌ها در عنوان دیده می‌شود. وقتی خواننده پارت اول و مقدمه را مطالعه کند می‌تواند وجه اشتراک محتوا با نام را پی ببرد. نویسنده در انتحاب عنوان و همخوانی با محتوا به خوبی عمل کرده است و عنوان مشکلی ندارد.
عنوان با محتوای داستان مطابقت داشته است.

۲- ژانر داستانک:
ژانرهای داستانک«درام/ اجتماعی» به خوبی در داستان حس می‌شدند اولین ژانر درام بوده و از همان شروع نویسنده با نگارش درست توانسته ژانر را نشان دهد. ژانر اجتماعی نیز در داستان به اندازه‌ی ژانر اصلی حس میشد. ژانرهای انتخابی با محتوای داستانک مطابقت داشتند و تا پارت یازدهم دیده می‌شدند.

۳️- جلد داستانک:
در جلد از رنگ‌های سفید و سیاه که نشانگر ژانر اصلی «درام » است استفاده شده بود رنگ‌های بکار رفته طبق محتوایی که اثر دارد قابل قبول هستند. از آنجا که در داستان نیز از شخصیت‌های اصلی گفته و مرد کتاب شعری به دست دارد و دختری که او را تماشا می‌کند در بخشی از داستان آمده مطابقت دارد و موجب ارتباط گیری خواننده با محتوا می‌شود. پس انتخاب چنین جلدی برای انتقال مفهوم داستان درست بوده است.

۴- مقدمه داستانک:
در مقدمه قسمتی از شعر سهراب استفاده شده است و نویسنده منبع آن را نیز ذکر کرده است پس مشکلی ندارد در مقدمه درباره‌ی هر دو شخصیت داستان نوشته شده است و می‌تواند خواننده‌ها را ترغیب به خواندن کند. نویسنده مقدمه‌ای را نوشته تا مخاطب درک بهتری از داستان بفهمد. همینطور مقدمه بدون مشکل بوده است.

"رکن‌های اصلی"
۱️- شروع داستانک:
تا پارت «یازدهم» داستان نشان می‌دهد که دختری عاشق مردی شده است و با او زندگی می‌کند گرچه می‌داند او هیچ علاقه‌ای به او ندارد، در ادامه در میابیم که مرد فرد دیگری را دوست دارد و همیشه روی مبل قهوه‌ای رنگ منتظر اوست و از خانه زیاد بیرون نمی‌رود در کل تنها در خانه می‌ماند و استراحت می‌کند همینطور در بخشی تصمیم گرفته است تا اشعار سهراب را بخواند. دختر داستان به جای او همیشه کار می‌کند و در بیرون مشغول است وقتی هم که از بیرون به خانه می‌آید خسته است و به تماشای مرد می‌نشیند هر چند با توجه به چیزی که نویسنده راجع به او گفته نشان میدهد با وجود اینکه از چنین زندگی راضی نیست مانده است و خود دختر نیز دلیل این کارش را نمی‌داند شروع داستان به خوبی نشان می‌دهد قرار است با داستانی تراژدی روبه‌رو شویم که بعد از مطالعه آن را متوجه می‌شویم، ایده‌ای که نویسنده انتخاب کرده است کلیشه‌ای نیست و جذابیت کافی را داراست.

"رکن‌های میانی"
۱- نقد زاویه‌ی‌دید و بافت متن:
بافت داستان ادبی بود و کل داستان با مونولوگ ادبی و دیالوگ محاوره‌ای تعریف میشد هیچ بهم ریختگی در بافت دیده نشد و نویسنده به خوبی توانسته بود تا بافت را حفظ کند و تا اخر پارت یازدهم همین روند را پیش ببرد. زاویه‌ی دید سوم شخص نامحدود بود، کشمکش‌های درونی و بیرونی از زبان هر دو شخصیت بیان میشد. نکته‌ی مثبت این است که این زاویه‌ی دید برای ژانرهای انتخابی، زاویه‌ی مناسبی بوده و عاری از هر گونه ایراد است.

۲- مونولوگ و دیالوگ:
مونولوگ‌ها شامل کشمکش‌های درونی و احساسات کارکترها و توصیفات دیگر بود برای مثال در بخشی که دختر قهوه را روی پای مرد می‌ریزد در این قسمت حس‌های درونی هر دو به خوبی بیان شده.
اندازه‌ی مونولوگ‌ها بیشتر از دیالوگ‌ها بود پس این رکن به کل رعایت شده است.
دیالوگ‌هایی که نوشته میشد توانسته به پیش بردن روند داستان کمک کنند، هر دیالوگ به مخاطب‌ها نشان می‌داد که با چه شخصیت‌هایی در داستان مواجه می‌شوند.
"رکن‌های اصلی"
۱- توصیفات(پنج‌گانه):
مکان:
تنها مکانی که در داستان وجود داشت خانه‌ی آنها بود، چیزی که کم به آن پرداخته شده است.
تصاویر کمرنگ هستند و فقط نویسنده به مبل و تلوزیون برفکی و اتاق و اشپزخونه اشاره کرده و زیاد در این باره صحبت نکرده است که خانه چه فضایی دارد؟ چه محیطی‌ست؟ از چه رنگی در وشایل خانه استفاده شده؟ همه‌ی این ها به خواننده‌ها کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری از فضای داستان و محل زندگی آنها داشته باشند.
احساسات:
نویسنده احساست را به خوبی نوشته است و آنها را بیان کرده. احساسات مانند؛ غم، ناراحتی، عصبانیت که در مواقع محتلف به کارکترها دست می‌داد یا یک تنش موجب چنین حسی میشد.
به خواننده منتقل می‌شود و حس همزادپنداری را ایجاد می‌کند. قسمتی که احساسات حس می‌شدند وقتی‌ست که دختر به مرد می‌گوید که (به نظرم بهتر است اسمی برای شخصیت‌ها بزارید) کسی که منتظر او همیشه بر روی میل مینشینی قرار نیست مجدد باز گردد صحبت می‌کند. ما در این بخش احساسات هر دو را حس می‌کنیم مثل ناراحتی و عصبانیت هر دو طرف از حرف‌هایشان.
حالات:
این بخش هنوز نیاز بکار دارد در بعضی قسمت‌ها مانند وقتی که کنار هم می‌نشینند و صحبت می‌کنند کمتر به حالت چهره و دست‌ها پرداخته شده. پس بهتر است نویسنده حالات را نیز بیان کند.
زمان:
نبود پرش های نامناسب زمان و پرداخت کافی به زمان وقوع داستان از قوت های دیگر این رکن است.
چهره:
رکنی که بهش پرداخته نشده است، تقریباً هیچ تصویری از چهرهٔ کارکتر ها نیست.
برای توصیف چهره‌ها نویسنده می‌تواند آنها را در میان کشمکش‌ها و دیالوگ‌ها بیان کند تا از پشت هم ردیف کردن چهره جلوگیری شود و خواننده بتواند چهره‌ی آنها را تصوّر کند.

۲- نقد فضاسازی:
فضاسازی یعنی آماده کردن فضا برای پیاده کردن تنش و کشمکش‌های داستان. این رکن به خوبی حفظ شده بود و نویسنده قبل از ایجاد یک کشمکش فضایی را آماده می‌کرد تا اتفاق بیفتد. بعضی از نویسنده‌ها قبل از آماده سازی فضا برای تنش‌ها، یک راست آن تنش را به وجود می‌آورند و مخاطب فرصت کافی برای درک آنچه اتفاق افتاده نمی‌یابد. اما در این داستان نویسنده در فضاسازی عملکردی عالی داشته.

"رکن‌های پایانی"
۱- علائم نگارشی:
علائم نگارشی رعایت شده بودند به جز چند مورد.
۲.۳- نیم فاصله‌ها و غلط‌های املایی:
زق‌زق✔️
ارام گفت: تا (به)حال اشعار سپهری رو خوندی؟
می‌خوند✔️
قولی‌تر✔️
می‌رفتم✔️
قهوه‌ای✔️
بلند بشم✔️
بی‌حال✔️
می‌کرد✔️
می‌کنه✔️
آنها✔️
احساس‌ترین✔️
مطلقاً✔️
روزها✔️
نمی‌تونی✔️
چیزی که معمول نیست و تو همه نمی تونی ببینیش "❌
چیزی که معمول نیست و درون همه نمی‌تونی ببینیش"✔️
چون مونولوگ‌ها ادبی هستند به جای (تو) از (درون) استفاده کنید.
میگن✔️
عجیبه✔️
می‌کردم✔️
گل‌های✔️
نمی‌میرد✔️
می‌میرد✔️
می‌کردند✔️
راحت‌تر✔️
روزهای✔️
مدت‌ها✔️
کسل‌کننده✔️
این موضوع باید مدتها پیش برای کسل کننده می شد... اما خب نشد❌
این موضوع باید مدت‌ها پیش برایش کسل‌کننده می‌شد، اما خب نشد!✔️
داخل مونولوگ نویسی نباید از سه نقطه استفاده کرد. سه نقطه برای دیالوگ‌ها استفاده میشوند.
می‌ساختند✔️
نمی‌دونی✔️
می‌دانستم✔️
می‌گفت✔️
می‌شود✔️
دوستی‌های✔️
حرف‌هایم✔️
عمیق‌تر✔️
می‌بینم✔️
نمی‌دونی✔️
می‌گیره✔️
می‌لرزید✔️
زندگی‌ام✔️
فانتزی‌هایم✔️
می‌کنم✔️
می‌شوم✔️
پیش‌بینی‌های✔️
می‌کنیم✔️
نمی‌کند✔️
نمی‌برم✔️
صفحه‌ی✔️
زندگی‌ام✔️
فقط در صفحه ی آسمان زندگی ام را نقاشی میکنم❌
فقط در صفحه‌ی آسمان، زندگی‌ام را نقاشی می‌کنن✔️
می‌کنم✔️
واقعی‌اش✔️
می‌خواهم✔️
نمی‌گذارد✔️
می‌خورد✔️
نمی‌دونم✔️
می‌کشی✔️
می‌کشد✔️
فراری‌ست✔️
می‌چرخه✔️
می‌خواست✔️
می‌پیچد✔️
می‌خواست✔️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
@صحـــراآ
نویسنده عزیز!
شما امکان ارائه دفاعیه‌های خود را دارید.
زمان باز بودن تاپیک: 5 روز یعنی تا چهارشنبه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین