نقد به هرجهت باید بر این پایه باشد که صادقانه تمامی کاستیهای اثر را بازگو کند و درجهت پیشرفت آن، قلمِ نقاد خود را حرکت دهد.
به یاد داشته باشید، منتقد شما با دیدی بیطرف و به دور از کینه، در راستای ارتقای سطح قلم شما گام برمیدارد.
•نام اثر:
شاعر در مسألهی نام، از سه واژهی کلیشهای یک ترکیب نو درآورده بود و ارتباط آن یعنی عبارت «به سوی آسمان» با تمامی اشعار به طور مستحکمی بود و قابل ذکر است از اندازهی استانداردی هم برخوردار بود.
•زبان شعر:
لحن شعر کاملا ادبی بود و این نکته تا آخر مجموعه حفظ شده بود که نشانهی عملکرد قوی شاعر میباشد. شیوه چینش واژگان نیز بسیار آهنگین بود و از این نظر هم شما بسیار خوب عمل کردهاید! تبریک به شما!
اما گاها، اشعار وزن خود را از دست داده بودند،
که تقریبا یک سوم مجموعه شعر اینگونه بود.
مانند این چند مصرع که میتوانستند بهتر باشند:
"دیگر برف های قلبم زود آب نمیشوند
همانجا می مانند تا زمستان بعد
بهار را پشت گوش میندازند"
مثلا بشوند:
" دگر برفهای قلب من عصیر نخواهند شد
همانجا مینشینند خوش!
تا زمستانهای بعدی
بهاران را به پشت گوش خود آویخته میدارند"
•صنایع شعر:
شعر از لحاظ میزان آرایهها (اللخصوص تشبیه و استعاره) سطح متوسطی را دارا میباشد
اما تعابیر زیبایی دارد که میتوان گفت شعر را در این مهم نیز در ردهی بالا قرار میدهد.
بطور مثال، از بیان کردن مقصودِ تیرگی اذهان و باطن مردم شهر، با واژهی خسوف(ماهگرفتگی) لذت بردم.
•تعیین حد نوآوری شاعر:
شاعر ابداعات متوسطی داشته است، چراکه در اکثر مواقع آسمان، برای شاعران به مانند همان رهایی ابدیست که میتوانند برای رسیدن به آن بال دربیاورند و پرواز کنند!
اما درباب زمستان، این نیز ابداع به دور از ذهنی نبود و آنگونه که من متوجه شدم، زمستان، سرما و برف به معنای غم و گرد نومیدی بود.
پس میتوان گفت که شاعر خوب عمل کرده است اما خلاقیت زیادی نیز به خرج نداده است.
•پیام، محتوا و رسالت شعر:
در این مجموعه، شما فرد دلتنگ و سرسختی را خواهید شناخت که به دنبال آسمان (یا رهایی از بند دنیای تاریک و مردمان سیاه دل) میشتابد
و سرنوشتِ احساساتش (که مدام در نوسانند) نامعلوم است. پیام و محتوای شعر، زیبا و خوب است، نشاندهندهی عمق افکار شاعر است و همچنین بسیار خوب بیان شده.
•ساختار شعر:
ساختار نیمایی دارای قافیههای زیاد اما در حالتی آزاد و رها سروده میشود و شعر پیشرو موزون، خوشآهنگ و شیوا بود.
ساختار شعر جز همان یک سومی که پیشتر عرض کردم، بسیار خوب حفظ شده بود.
مشتاقانه منتظر آثار بعدی شما هستیم!
•ترکیب و تالیف:
شعر آغاز خوبی داشت و پایانش هنوز کامل نشده بود. تناسب اجزای شعر بینظیر بود، شعر آب و تاب خودش را داشت و ذهن خواننده را در پیچآپیچِ واژگان به بازی میگرفت.
همچنین تمام اجزای شعر مرتبط بودند و عملا هیچ ناهماهنگی خاصی به چشم نمیخورد.
•نوع شعر:
نوع شعر (اجتماعی در قالب نیمایی) بود و شاعر به خوبی توانسته بود این نکته را رعایت کند.
درونمایهی شعر از تجربیات شاعر، طبیعت و اجتماع سررشته میگرفت که کاملا با قالب نیمایی مطابقت داشت.
با خواندن اشعار شما، شوری در من پدید آمد،
باشد که قلمتان مانا باشد