نقد کاربر نقد فیلمنامه مسئولیت رهاشده | تمنای واژگان

‌‌


•●◇| به نام آنکه جز او، همه ناقص‌الخلقه‌ایم |◇●•
‌‌


نام اثر:
مسئولیت رهاشده

نویسنده: تمنای واژگان

ژانر: اجتماعی، عاشقانه

لاگ لاین:

لیلا دختری‌ست که والدینش شاغل‌اند و نیازهای عاطفی‌اش را فراموش کرده‌اند!

سیناپس:

داستان درباره‌ دختری شانزده ساله می‌باشد که والدینش هر دو شاغل هستند. پدر و مادر دختر، به واسطه‌ی شغلی که به آن مشغول‌اند، زیاد به منزل رفت و آمد ندارند؛ بنابراین دخترک تقریبا همیشه تنهاست. والدین‌اش زیاد به فکر نیازهای عاطفی‌اش نیستند و همین باعث می‌شود که این نوجوان، دچار کمبود عاطفه و مشکلاتی شود!
‌‌

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
درود.

عنوان اثر کلیشه‌ای نبود، ترکیبی نو بود اما جذابیت خاصی نیز در ذهن مخاطب ایجاد نمی‌کرد. ارتباط عنوان با ایده و ژانر فیلم‌نامه کاملاً مشهود بود.
در بحث ژانر، ژانر انتخابی شما کاملا با ایده، خلاصه و عنوان مطابقت داشت. فی‌الواقع اجتماعی ژانر غالب اثر شما بود، که با اتفاقاتی که در طول فیلم‌نامه برای لیلا افتاد ( فریب خوردن توسط فردی که به تازگی او را شناخته و از سر تنهایی با او ارتباط گرفته ) کاملا با ژانرها هم‌خونی داشت.
خلاصه اثر استاندارد، خلاصه‌وار و جامع نوشته شده بود و هم‌چنین با عنوان، ایده و ژانر ارتباط داشت. ابهام داشت و خواننده را مشتاق خواندن اثر می‌کرد گرچه میشد میزان ابهام آن را بیشتر کرد و کشش بیشتری در مخاطب ایجاد کرد.

نقد و بررسی بدنه‌ی فیلم‌نامه:
نکته‌ی اولی که عرض می‌کنم،
شروع فیلم‌نامه است. شروع شما اصل مطلب را نشان می‌داد(مادر، چند روزی خانه نیامده و حتی وقتی برای جواب دادن به تلفن دخترش نداشت!) و مخاطب را به اتفاقات و مسیر داستان هل می‌داد، از این رو می‌شود گفت که خوب بود. حادثه‌ی محرک، همیشه جواب‌گوست اما دیالوگ‌ها، دیالوگ‌هایی نبود که از یک فرد ۱۶ ساله انتظار برود و اصلا در زندگی به کار برود، دیالوگ‌ها باید مبهم‌تر، روزمره‌تر و درکل واقعی‌تر نوشته می‌شدند که این هم برگشته به شخصیت‌پردازی‌ست، نکته‌ای که خیلی هم مهم است. شخصیت‌پردازی شما در متمایز بودن، نشان دادن اخلاقیات شخصیت در دیالوگ‌ها و... ضعیف بود. دیالوگ‌ها می‌توانستند بهتر باشند و بیش‌تر شخصیت تنها، کمبوددار و... لیلا را نشان بدهند.(از آن‌جایی که در مونولوگ فیلم‌نامه، نمی‌شود روی حالات درونی شخصیت مانور داد)
شخصیت شما هیچ کشمکش مشهودی نداشت، خیلی زودتر از حد معمول یک انسان تنها و کم سن و سال، به تماس یک فرد غریبه جواب داد که این قسمت از فیلم‌نامه بیش از اینکه تنهایی و کمبود عاطفی کرکترتان را نشان بدهد، غیرقابل باور بودن نوشته شما را نشان می‌داد.
شخصیت دوم شما بهتر بود، او با حرکتی که در میانه‌ی فیلم‌نامه انجام داد، فریب‌کار بودن و شک‌برانگیز بودن خود را نمایان کرد اما پس هدفش چه؟ هدف نیما چه بود؟ اگر سرگرمی و بازی با احساسات و... بود پس چرا محتاط‌تر رفتار نکرد؟ چرا همه‌چیز انقدر کم‌رنگ و سطحی پردازش شده بود؟
ایده‌ای که شما در دست داشتید، پتانسیل بالایی داشت و شما نویسنده‌ی عزیز کسی هستید که یک فیلم را خلق می‌کند و بقیه‌ی عوامل مانند بازیگران و... فقط اجرا کننده هستند!
و نیز نقد کوچک دیگر این‌که تعلیق‌های فیلم‌نامه کم بود، سعی کنید در مخاطب‌تان، احساسات بیشتری ایجاد کنید.
شما یک راوی هستید، داستان‌تان را پیچ و خم بدهید.
پایان‌تان، پندآموز بود و خوب اجرا شده بود، مادر و دختر به خوبی حرف زدند و هدف فیلم‌نامه را جمع‌بندی کردند.

موفق باشید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقت بخیر
عنوان کامل گویای درون‌مایه و مضمون فیلم‌نامه است و فهمش بسیار آسان. اما به اندازه‌ای جذاب نیست که توجه مخاطب را جلب کند.
طرح کلی فیلم‌نامه جالب و نوست و خیلی بدان پرداخته نشده‌. البته نمی‌گویم که اولین کسی هستی که بدان پرداختی. اگر فیم سیزده را تماشا کرده باشید متوجه می‌شوید که مضمونی مشابه با فیلم‌نامه‌ی شما دارد، فرزندی که به خاطر کمبود توجه والدین دچار مشکل می‌شود.
شما خیلی خوب به موضوع نپرداختید. از نظر من چیزی که نوشتید قابلیت آن را نخواهد داشت که فیلمش ساخته شود.
شروع خوب بود. تنهایی و عدم توجه والدین به دختر را نشان دادید و رابطه‌ی علت و معلولی به وجود آوردید. اما نتوانستید شخصیت‌پردازی خوبی داشته باشید.
در ابتدای سناریو حین تماس تلفنی لیلا به مادرش می‌گوید:« چند روزه از بیمارستان برنگشتی». این موضوع عقلانی به نظر نمی‌رسد. مادرش ربات نیست که چند روز در بیمارستان بماند. بیشترین زمانی که یک انسان شاید بتواند دوام بیاورد ۴۸ ساعت است. بهتر نبود که مادرش برای استراحت و تجدید قوا به منزل برمی‌گشت و تمام تایمی که خانه بود به خواب سپری می‌کرد؟
و همین‌طور عصبانیت لیلا هنگام مکالمه به نظرم بی مورد بود. این جور مواقع حس غم بهتر نیست؟ اگر من جای شما بودم عدم توجه و بی‌مسئولیتی والدین را در دیالوگ‌های فرزند نشان نمی‌دادم. چون کودکان و یا به طور کلی اشخاصی که آسیب می بینند خودشان متوجه نمی‌شوند. این آسیب‌ها در تصمیماتی که در طول زندگی می‌گیرند و خصوصیات اخلاقی و رفتار آن‌ها نمود می‌کند.
و در آخر این که بیشتر به دوستی او با نیما بپرداز. و مدت دوستی و ارتباطشان را بیشتر در نظر بگیر. طوری که لیلا واقعا شیفته‌ی او و از او سوء‌استفاده شده باشد. به‌طور مثال نیما به‌خاطر جا‌به‌جایی مواد مخدر به او نزدیک شده و از او بدون اطلاعش برای ساقی‌گری استفاده می‌کرد. کمی پیچش و ماجراهای بیشتر وارد داستان شود فیلم‌نامه جذاب‌تر می‌گردد. از طرفی هم جای تعلیق در فیلم‌نامه بسیار خالیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ستاره سربییستاره سربیی عضو تأیید شده است.

منتقد شعر
نویسنده رسمی ادبیات
شاعـر
مدیر بازنشسته
فرشته زمینی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
456
پسندها
پسندها
1,327
امتیازها
امتیازها
203
سکه
119
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین