در حال تایپ دلنوشته سبز خاکستری | سایکو

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Psycho
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Psycho

کاربر جدید
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
13
پسندها
پسندها
61
امتیازها
امتیازها
13
سکه
26
اسم صندوق نامه‌ها:
سبز خاکستری
ژانر نامه‌ها:
عاشقانه
از طرف: سایکو
مقدمه‌ای برای شاهزاده‌ی زنجبیلی:
تابستان زیبا خواهد بود.
میان درختان غول‌پیکر خوش‌رنگ و لعاب، جیرجیرک‌های پرسر و صدا، ملخ‌های سبز، توت‌های وحشی و رزهای سفید، درخت عشق آتشین اروس و آفرودیته ریشه می‌دواند.
نامه‌هایی که در اعماق جنگل، کنار درخت گیلاس رها می‌شوند، به همراه هدیه‌های کوچک شهری و جنگلی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‌‌
•○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•°

do.php



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

‌‌


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
‌‌


قوانین تایپ دلنوشته


شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.



درخواست جلد برای آثار

‌‌
پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.


درخواست نقد دلنوشته

‌‌

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.



درخواست تگ برای دلنوشته


همچنین پس از ارسال 20 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود..


اعلام اتمام آثار ادبی

‌‌

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود..



درخواست انتقال به متروکه

‌‌‌

○● قلمتان سبز و ماندگار●○

«مدیریت تالار ادبیات»
‌‌‌‌‌
 
نامه‌ی اول
- باید برگردم خونه.
کسی تا حالا بهم نگفته بود که می‌تونم جایی بمونم، ولی اون بهم گفت... حالا چه براش بازیچه باشم، چه موقع بی‌حوصلگی‌هاش من رو بندازه کنار یا نندازه؛ بهم گفت که خانواده‌شم، همون یک‌بار که گفت برام بسه.
<< عروس جادوگر باستانی>>
_______
نیمه‌ای از من یک حیوون درنده‌ست اما نمی‌دونم چرا اون‌روز وقتی دیدمت، این تو بودی که مثل گرگ روی من سایه انداخته بودی!
چشم‌هات با وجود تمام سردی و بی‌خیالیت شعله می‌کشیدن، شعله‌هایی آبی و خاکستری داخل یک جفت چشم سیاه درشت و کشیده.
شیشه‌ شکسته‌ی زمخت بین دست‌های کوچیک، نحیف اما زخمیت باعث تحریک کنجکاویم می‌شد.
موهای کوتاه، سیاه و مقداری آشفته، تیشرت بزرگ سفید، شلوار جین آبی کمرنگ با دست و بازوهای زخمی و مچ پاهای باندپیچی شده؛ تو آدم خالصی، نه؟ آدم‌ها شکننده هستن!


@Shǎndiànツ
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین