نام اثر: مهجورِ مغموم
سرشناسه: نرگس غلامی
موضوع: دلنوشته، متون ادبی.
ژانر: درام.
تعداد پارت/صفحه: مشخص نیست.
سال نشر: یک هزار و چهارصد و دو - 1402
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه:
پیچکِ پژمردهی غم، قلبش را در آغوش کشیده است. نگاهش همچو آینهای شکسته شده که در هر تکهاش، انعکاس اندوه به رخ کشیده میشود. در گلویش سدیست که قطرههای اشک، پریشانخاطر در آن به این طرف و آن طرف میروند تا بلکه سد گلوی او را شکسته و خود را به سکوی مژگانش برسانند؛ و او، سرو بلند قامت گذشته، حالا شده است بید مجنونی که در مسیر طوفان آلام بیانتهای زندگانی قرار گرفته.
در غوغای بی بدیل ذهنش اما، پرسشی پررنگ خودنمایی میکند و هر روز و هر ثانیه، چشم ذهن او را به خود خیره میکند که "آیا روزی او را در آغوش خواهم گرفت؟"
توجه: همهی متنها بر اساس ژانر درام نوشته شدهاند اما پیوسته به یکدیگر نیستند.
سرشناسه: نرگس غلامی
موضوع: دلنوشته، متون ادبی.
ژانر: درام.
تعداد پارت/صفحه: مشخص نیست.
سال نشر: یک هزار و چهارصد و دو - 1402
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه:
پیچکِ پژمردهی غم، قلبش را در آغوش کشیده است. نگاهش همچو آینهای شکسته شده که در هر تکهاش، انعکاس اندوه به رخ کشیده میشود. در گلویش سدیست که قطرههای اشک، پریشانخاطر در آن به این طرف و آن طرف میروند تا بلکه سد گلوی او را شکسته و خود را به سکوی مژگانش برسانند؛ و او، سرو بلند قامت گذشته، حالا شده است بید مجنونی که در مسیر طوفان آلام بیانتهای زندگانی قرار گرفته.
در غوغای بی بدیل ذهنش اما، پرسشی پررنگ خودنمایی میکند و هر روز و هر ثانیه، چشم ذهن او را به خود خیره میکند که "آیا روزی او را در آغوش خواهم گرفت؟"
توجه: همهی متنها بر اساس ژانر درام نوشته شدهاند اما پیوسته به یکدیگر نیستند.
آخرین ویرایش: