در حال تایپ دلنوشته متلاطم| SAYE.mh

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع هویار
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

هویار

کاربر حــامی
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,191
پسندها
پسندها
5,429
امتیازها
امتیازها
388
سکه
291
نام اثر: متلاطم
سرشناسه: SAYE.mh
موضوع: دلنوشته
سبک/ژانر: تراژدی
سال نشر: یک هزار و چهارصد و دو _ 1402
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان _ تالار ادبیات _ بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه: شاید که اگر سکوت پیشه میکردم میتوانستم با اقتدار بر قله های نمادین ذهن های عجیب مردم شکوهمندانه خودنمایی کنم؛ اما باید بسیار عقب ماندهء ذهن های عجیب مردم باشی تا کابوس هایشان را بر دل هایشان روانه کنی. شاید که دردناکترین مرگ را شاهد باشی و چه مرگی بدتر از آن که خویشتن را به دست خودت زنده به گور کنی؛ لیکن باید باشند کسانی که این تلاطم را در ذهن های خفته آغاز کنند. چه زیبا گفت داستایفسکی که من چون خویشتن را فریب ندادم، مردم مرا جنایتکار مینامند...​
 
آخرین ویرایش:
‌‌
•○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•°

do.php



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

‌‌


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
‌‌


قوانین تایپ دلنوشته


شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.



درخواست جلد برای آثار

‌‌
پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.


درخواست نقد دلنوشته

‌‌

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.



درخواست تگ برای دلنوشته


همچنین پس از ارسال 20 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود..


اعلام اتمام آثار ادبی

‌‌

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود..



درخواست انتقال به متروکه

‌‌‌

○● قلمتان سبز و ماندگار●○

«مدیریت تالار ادبیات»
‌‌‌‌‌
 
افکار متلاطم را خواهی رسم کنی، به هیچ‌ یک از جمادات زمین شباهت نخواهد داشت
درست مثل رویایی که سرتاسر پوچی را به دنبال خواهد داشت
زمزمه‌هایی زرین از مردی گریان در شبی تاریکتر از شب
نوازش‌های عمیق موسیقی بر زخم‌های بی‌مرهم
و در انتها این منم، ایستاده در بیابان و بی‌دفاع مقابل سم عقرب
معنا بی‌مورد از این نگاره حذف نشده تا معنا در چشمان تو حضور یابد
چه عاشقانه است بی‌دفاعی مقابل یک رویداد به ظاهر ساده
مجدداً تأکید می‌کنم که این رویداد به ظاهر ساده بستگی به ذهن تو دارد که چه باشد
شاید از انظاری دگر این رویداد به ظاهر ساده تلاطم ذهن‌های ساکن باشد...​
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین