ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 2/6/25 #1 بسم الله الرحمن الرحیم
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 2/6/25 #2 از کنارم رد شدی یکبار، اما سالهاست دائما حس میکنم در قلب من جا ماندهای... امید صباغ نو
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 2/7/25 #3 ناگهان یک شب سراغم آمد و با خنده گفت: «نوشداروی توام» با طعنه گفتم: «زود نیست؟!» دیر شد، در من اگر هم شور و شوقی بود، مُرد دیر شد، این مرد، آن مردی که سابق بود، نیست #سجادرشیدیپور
ناگهان یک شب سراغم آمد و با خنده گفت: «نوشداروی توام» با طعنه گفتم: «زود نیست؟!» دیر شد، در من اگر هم شور و شوقی بود، مُرد دیر شد، این مرد، آن مردی که سابق بود، نیست #سجادرشیدیپور
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 2/8/25 #4 من که خود صد داستان در سینه دارم، خستهام خستهام از عشق از این قصهی تکراریاش تیشه را انداختم... از کوه برگشتم به شهر دلقکی گشتم که مشهور است شیرین کاریاش #یاسرقنبرلو
من که خود صد داستان در سینه دارم، خستهام خستهام از عشق از این قصهی تکراریاش تیشه را انداختم... از کوه برگشتم به شهر دلقکی گشتم که مشهور است شیرین کاریاش #یاسرقنبرلو
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/6/25 #5 اگرچه عاشقان در عشق از من ایده میگیرند ولی چشـــمان تو راحـــت مــرا نادیده میگیرند
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/6/25 #6 نمیگویم که چشمانت فقط دنبال من باشد ولى اى كاش میشد دستهايت مال من باشد پس از دست تو، دست دیگری هرگز نمیگیرم که مردم زنده از عشقند و من با عشق میمیرم اگر چه من به یادت هستم و همواره میمانم ولیکن تو مرا از ياد خواهى برد، مىدانم...
نمیگویم که چشمانت فقط دنبال من باشد ولى اى كاش میشد دستهايت مال من باشد پس از دست تو، دست دیگری هرگز نمیگیرم که مردم زنده از عشقند و من با عشق میمیرم اگر چه من به یادت هستم و همواره میمانم ولیکن تو مرا از ياد خواهى برد، مىدانم...
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/6/25 #7 سرزنش مىكنى مرا اما به گناهم دچار خواهى شد عشق وقتى تنيده شد به تنت سخت بى اختيار خواهى شد…
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/7/25 #8 صد بار گفتم میروم یک بار نشنیدم بمان یکبار گفتی میروم، صد قفله کردم خانه را
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/8/25 #9 چقدر غصه میخورم که هستی و ندارمت…
ح حاج رضوان مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 295 پسندها پسندها 205 امتیازها امتیازها 43 سکه 11 3/10/25 #10 به کویت با دل شاد آمدم، با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم، درمانده تر رفتم