سلام به روی ماهت :)
من متاسفانه ازون بچه مثبت درسخونا بودم
مدیر ازم حساب می‌برد.
آره مامانم. اونقدر اشتباه پشت اشتباه و رها کردن کارای مختلف برام اتفاق افتاده بود که نمی‌ذاشت دانشگاه ثبت نام کنم می‌گفت اینم مثل بقیه کارهاته باز جوگیر شدی دو روز دیگه پشیمون می‌شی.
يه عروسک دارم اسمش سیب زمینیه. اندازه کل دنیا دوسش دارم :)
آره هیچوقت دخترایی که رو پسرا کراش می‌زنن رو درک نمی‌کردم :/ ( کلا مخالف دوستی و رابطه بدون تعهدم ترجیحم به ازدواج سنتی بوده همیشه)
تا اینکه فهمیدم بله میشه مثل آب خوردن عاشق شد
من دقیقا به همون شکلی که خوابیدم، به همون شکل هم بیدار می‌شم. مامانم میگه شبا بعضی وقتا میام چک میکنم ببینم زنده‌ای یا نه
سوالت یکم گیج کنندس. تو خواب که آدم کاری انجام نمی‌ده. منظورت توی خواب‌هایی که می‌بینمه؟ یا یه عادت قبل خواب؟
خودم
يه خانواده نرمال و بدون حاشیه‌ایم.
منم آدمی‌ام که از خودم و چیزی که هستم خجالت نمی‌کشم پس رازی نیست
به دوستایی که انتخاب کردم. همشون آدم حسابی و با شخصیت و خاکی.
کلا موفقیت اونا موفقیت منه. خیلی ذوقشون میکنم :)
اگه منظورت از خونه انجمنه،
باید بگم @جانان @سوتـه دلـآن سومی هم چون انتخاب خیلی سخته پس خودم
نههههههه. من اصلا جونم به مسواکم وصله.
آره
نصف شب بود تو تاریکی اومدم مسواک بزنم اشتباهی مسواک آبجیم برداشتم. بعد تا کردم تو دهنم حالم بد شد زود فهمیدم خداروشکر.
آهنگ نمی‌خونم بیشتر خوابم می‌گیره
اولش آره. بعد یه جوری شد که با همون وایب بدی که داشت هم دوستش داشتم. و کمکش کردم که تغییر بکنه و حالش بهتر بشه.
@هویار باهاش خوش می‌گذره.
پشت کنکور موندن
بخشیدن خودم
تا حالا کار نکردم
نه
باید بگی به کی اعتماد داری
چون فقط به تعداد کمی اعتماد دارم. مادر بزرگ مامانم مرده بود موقعی که رفتیم خونه عمو مامانم همینجور لپم رو از تو گاز می‌گرفتم که نخندم :/
کلا دروغ نمیگم ولی
کوچیک بودم قیمت سوغاتی که برا دوستم گرفته بودم رو جلو بقیه بچه‌ها الکی بیشتر گفتم :/ خب چه کاریه مهم ارزش معنویشه.
خیس کردن شلوار کلاس اول
اصلا کسی بهم هدیه نمی‌ده
اونایی که گرفتم هم همه خوب بودن. آره
شایعه نداشتم هیچوقت
من فقط درباره خودم حرف می‌زنم هیچوقت شخص ديگه‌ای موضوع بحث هام نبوده.
ببین بستگی داره. اگه یه رابطه با تعهد و چند ساله باشه، و اینکه طرف اولین بارش باشه و مثل چی پشیمون باشه. شاید بشه بخشید. ولی احتمالا دیگه طرف مثل قبل نمی‌شه برات.
اگرم هنوز تعهدی نیست من باشم نمی‌بخشم و لفت می‌دم.
نه
فکر می‌کردن آدم مغرور و بد اخلاقی‌ام. اما بعد فهمیدن اینجور نیست.
نه
یکمی لوسم. زود قهر میکنم
دوست داشتم یکم قوی تر باشم. هیچی والا
بعضی وقتا میگم شاید اون موجودی که بچگیام می‌دیدم جن بوده.
انگیزه دادن.
غرورش رو خدشه دار کردم.
آره
از یکی از دخترعمو هام خیلی بدم میاد.
سنگ با طرح مختلف زیاد جمع می‌کردم.
یه دوره هم هرچی بستنی تو تابستون می‌خوردم چوب‌هاش رو نگه می‌داشتم باهاشون چیز درست کنم :/ آخرم هیچکاریش نکردم ریختم دور.
( برا دوران جهالت و کودکیه اینا)
چیز خاصی یادم نیست. ولی یه بار دو تا دوقلو ناهمسان منو آبجیم رو دیدن فکر می‌کردن ما دوقلو همسانیم. ما هم الکی بهشون گفتیم آره. ( آبجیم دو سال و نیم بزرگتره)
