اختصاصی ایده یاب با Hadis

HADIS.HPFHADIS.HPF عضو تأیید شده است.

مدیر اجرایی انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر اجرایی انجمن
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
مترجم
رمان‌خـور
نویسنده رسمی رمان
نوشته‌ها
نوشته‌ها
7,217
پسندها
پسندها
34,109
امتیازها
امتیازها
903
سکه
3,591
با سلام
خدمت نویسندگان با استعداد و کاربران محترم انجمن کافه نویسندگان❤️

اولین باری که دست به قلم شدم، ۱۳ سالم بود و عاشق سریال سوپرنچرال بودم، به حدی که وبلاگ طرفداری داشتم و اونجا بود که شروع کردم، داستان خودم رو نوشتن!
حتی نمی‌دونستم اسم کاری که می‌کنم فن‌فیکشنه!
کم کم تصمیم گرفتم شخصیت‌های خودم رو خلق کنم و خب با انجمن‌های نویسندگی متفاوتی تو این همه سال کار کردم.
به مرور زمان از رمان‌های عاشقانه‌ی کلیشه‌ای خودم شروع کردم، که الان خودم به سطح قلم و ایده‌های آبکی خودم می‌خندم.😅
ولی واقعاً هر مرحله‌اش بخشی از رشد من بود
تو تمام این سال‌ها دغدغه رمان‌ نوشتن من ایده بود!
ایده‌ای که خواننده رو میخکوب بکنه و غیر قابل پیش‌بینی باشه، برای همین کم کم آدم کمال‌گرایی شدم.
۱۴ سال تجربه رمان نوشتن بهم یاد داد که نگارش، علائم نگارشی، توصیفات به مرور آدم یاد می‌گیره ولی چیزی که رمان رو متمایز می‌کنه، ایده است!
اینجا ایده یاب اختصاصی بنده است، قراره خیلی خودمونی و راحت تو پیدا کردن ایده و ژانر مناسب بهتون کمک بکنم.
پس اگه دنبال یه جرقه‌ی خلاقانه توی ذهنتی، حتماً این تاپیک رو دنبال کن.

اشتراک و لایک یادتون نره😄🩷
دوستتون دارم
حدیث پورحسن❤️
 

ژانر جنایی:

توی ژانر جنایی خودم همیشه موفق عمل کردم.
و ببخشیدا ولی توش ادعا دارم😛
@malihe @MelicaMelica عضو تأیید شده است. دختر‌ها تایید می‌کنند😎
حالا برگردیم به نکات مهم:
مهم‌ترین اصل تکراری نبودنه، اگه تو یه رمان قتل اتفاق بیافته دلیل بر این نمیشه رمان جنایی باشه!
رمان جنایی می‌تونه راجع به یه قاتل زنجیره ای باشه!
مثلاً می‌تونید راجع به یه پرونده جنایی بنویسید که چند تا مقتول رو دست پلیس ماجرا می‌افته.
سعی کنید معمایی باشه! با ذهن خواننده بازی کنید.
نذارید بفهمه قاتل کیه؟ چرا مقتول کشته شده؟
نکته:
۱-رمان جنایی رو با ژانر عاشقانه ترکیب نکنید.
۲- هر چی تاریک تر، قشنگ تر!
۳- حواست به سرعت روایت و تعلیق باشه، تعادل خوبی بین لحظات آروم و انفجاری در رمانت ایجاد کن. نباید خیلی سریع همه چیز رو لو بدی یا خیلی کش بدی.
 
ژانر اجتماعی:
ژانر اجتماعی یکی از گسترده‌ترین ژانرهاست، اما متأسفانه خیلی وقت‌ها قربانی برداشت‌های سطحی شده🥲
بسیاری از نویسنده‌هایی که عاشقانه می‌نویسند، ژانر دوم یا سومشون اجتماعی هست، اما باید بدونیم که دو تا کل‌کل و دعوا یا رفتن به دانشگاه، رمان رو اجتماعی نمی‌کنه!
ژانر اجتماعی به دردهای واقعی جامعه می‌پردازه؛ مشکلاتی که ما یا خانواده‌هامون هر روز باهاشون دست و پنجه نرم می‌کنیم.
برای مثال، موضوعاتی مثل: اعتیاد، گرانی، ازدواج، بی‌خانمانی، بیماری، بیکاری و… .
این روزها بی‌برقی و بی‌آبی هم خودش ایده است!
برای مثال:
دختری که پدرش معتاده، نمی‌تونه مثل بقیه زندگی کنه. اعتیاد تأثیر عمیقی روی آینده‌ش داره. لطفاً تخیلی ننویسید!
مثلاً پسری با لامبورگینی سفید نیاد و با دختری فقیر که پدر معتاد داره ازدواج کنه!
تو فرهنگ ما، مثل ضرب‌المثل معروفه: «کبوتر با کبوتر، باز با باز».
یک خانواده مولتی‌میلیاردر اجازه نمیده تک‌پسرش که قدش ۱۹۰، چشماش عسلی و تازه دکتر هم هست، با دختر فقیر ازدواج کنه!

نکات مهم:

۱. تا حد امکان ژانر اجتماعی رو با عاشقانه ترکیب نکنید، مگر اینکه واقعاً موضوعات اجتماعی جزئی از ایده اصلی باشه.
۲. دو تا بیرون رفتن و یک پاساژ رفتن، ژانر رمان رو اجتماعی نمی‌کنه.
۳. رمان اجتماعی باید عمق داشته باشه و واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه رو به تصویر بکشه.
 

ژانر عاشقانه:

از اسمش پیداست؛ این ژانر درباره‌ی عشق دو نفر به همدیگه است. ژانری قشنگ و پرطرفداره، البته عده‌ای هم مخالفش هستند! 😅
قبل از اینکه بخوام درباره‌ی این ژانر و ایده‌هاش صحبت کنم، یه تحقیق کردم و دیدم اکثر مردم عاشقانه رو آبکی می‌دونند، به نظرتون چرا؟
اغلب رمان‌های عاشقانه یه خط داستانی کلیشه‌ای دارند که معمولاً به چند مدل محدود میشه:

  1. پسر فقیر، دختر پولدار
  2. دختر فقیر، پسر پولدار
  3. پسر مغرور، دختر شیطون
  4. هر دو مغرور یا هر دو شیطون
این مدل‌ها بار اول و دوم جذاب هستند، ولی وقتی بارها تکرار بشند، خواننده دلزده میشه.
شما به عنوان نویسنده باید چیزی نو و متفاوت خلق کنید که خواننده تا آخر مشتاق ادامه داستان بمونه.
مثلاً رمان Five Feet Apart ،که احتمالاً فیلمش رو هم دیدید، یه شاهکاره!
نویسنده با محوریت یه بیماری خاص و داستان عشق دو بیمار، کاری خاص و متفاوت ساخته.
اگر قصد دارید از بیماری تو داستان استفاده کنید، حتماً هوشمندانه بنویسید و درباره‌ی علائم، داروها و درمان‌ها تحقیق دقیق انجام بدید.
خیلی قدیم یه رمانی خوندم که دختر بیماری قلبی داشت و یه روز بعد عمل پیوند قلب با یه پسر دیگه ازدواج کرد!😳
مرزهای باورپذیری رو کاملاً جابه‌جا کرد!😂
یکم دقت کنید، آخه آدم سرما می‌خوره، حداقل ۳ شب از تخت اتاقش بیرون نمیاد، چه برسه عمل قلب!

از موقعیت‌های غیرمعمول هم استفاده کنید، مثلاً عشق بین دو نفر با پس‌زمینه‌های فرهنگی یا اجتماعی کاملاً متفاوت، یا داستان‌هایی که در شرایط استثنایی مثل، بیماری، سفر، جنگ، کرونا شکل می‌گیرند، جالبه و خب کمتر نویسنده‌ای بهش می‌پردازه!
 

ژانر ترسناک:

وقتی این ژانر رو می‌شنوم، یاد نویسنده‌های بزرگی مثل استیفن کینگ و آر. ال. استاین می‌افتم که الگوی خیلی از نویسنده‌ها هستند.
متأسفانه ژانر ترسناک توی رمان‌ها و فیلم‌نامه‌ها کمی تکراری شده؛ خیلی از نویسنده‌ها فقط چند فیلم ترسناک معروف رو انتخاب می‌کنند و ایده‌شون رو روی داستان خودشون کپی می‌کنند.
چند مثال تکراری بذارید براتون بزنم:

۱. چند دوست توی جاده سفر می‌کنند و یک قاتل زنجیره‌ای شروع به کشتن‌شون می‌کنه.
۲. زوجی برای تعطیلات به کلبه‌ای دورافتاده میرن.
۳. بچه‌ای دوست خیالی داره که در نهایت قاتل پدر میشه.
۴. روح خبیثی توی خونه می‌چرخه و مادر رو اذیت می‌کنه.
۵.یه خانواده برای شروع تازه، یه خونه خیلی خیلی بزرگ رو مثلا به زیر قیمت می‌خرند🫠
شاید شما هم این داستان‌ها رو بارها دیده یا خوانده باشید، اما می‌خوام یه نکته مهم بهتون بگم:
در همه فرهنگ‌ها و کشورها، افسانه‌های محلی ترسناک زیادی وجود داره که می‌تونید به راحتی با یه سرچ ساده پیداشون کنید.
مثلاً ایده‌ی «پاگنده‌ها» (Bigfoot) می‌تونه نقطه شروع یه داستان ترسناک عالی باشه.

  1. چوپان سیاه (The Black Shuck) – یک سگ بزرگ و ترسناک با چشمان قرمز که در مناطق روستایی انگلستان دیده می‌شود و نشانه شومی برای کسانی است که او را می‌بینند.
  2. کیکیمورا (Kikimora) – موجودی زنانه در فولکلور روسیه که در خانه‌ها زندگی می‌کند و باعث ایجاد آشفتگی و ترس در ساکنان می‌شود.
  3. یانگیو (Yangiwo) – روحی خبیث در فرهنگ کره‌ای که در شب‌ها ظاهر می‌شود و کسانی که تنها در تاریکی راه می‌روند را دنبال می‌کند.
  4. نیناگارا (Ninaagara) – افسانه‌ای از آفریقا درباره روحی که در جنگل‌ها پرسه می‌زند و از مسافران بی‌خبر قربانی می‌گیرد.
  5. لِچِندرا (La Llorona) – افسانه‌ای از آمریکای لاتین درباره زنی که در غم از دست دادن فرزندانش همیشه گریه می‌کند و روح او اطراف رودخانه‌ها دیده می‌شود.
حالا نوبت شماست که این موجودات رو تبدیل به کابوس واقعی خواننده‌هاتون کنید!
پس یادتون باشه، هزاران افسانه محلی و ترسناک وجود داره که می‌تونید برای داستان‌هاتون استفاده کنید و از کلیشه‌ها دوری کنید.

اشتراک و لایک یادتون نره! 😊
 

ژانر عاشقانه (۲): سبک‌های تکراری و راهکارها

تو پست‌های قبلی راجع به ژانر عاشقانه صحبت کردم. حالا می‌خوام دو سه تا سبک خیلی تکراری که تو این ژانر زیاد استفاده میشن رو معرفی کنم و خواهش کنم سراغشون نرید:

سبک هم‌خونه‌ای:

وقتی این اسم رو می‌شنویم، سریع به یاد دختر و پسری می‌افتیم که تو یه خونه با هم به زور زندگی می‌کنند. معمولاً آشنایی‌شون از این مدل‌هاست:
۱. ازدواج اجباری
۲. خون‌بها
۳. ازدواج فامیلی
۴. رسوم و سنت‌های خانوادگی
نمونه هم که زیاده مثل رمان قرار نبود و یا همخونه!

سبک عقده‌ای بازی:

این اسم رو خودم گذاشتم چون تو این سبک پسره به خاطر خیانت، نامزدی ناموفق یا مرگ همسرش، تمام بدبختی‌هاش رو سر دختره خالی می‌کنه.🙄
اما عجیب اینجاست که دختر با وجود تمام رفتارهای بد و توهین‌ها، عاشق‌تر میشه!
حالا درسته این مدل رابطه خودش از اختلالات روانی نشأت می‌گیره و این دیگه خیلی تکراری شده و کم‌تر جذابیت داره.

سبک استاد-دانشجویی

یه سبک تقریبا کلیشه‌ای دیگه که دختر شیطون دانشگاهی عاشق استاد مغرور و جدیش میشه.
من که والا از اون استاد‌ها نه تو دانشگاه دیدم نه اون موقع که آموزشگاه زبان می‌رفتم😂
این سبک هم دیگه خیلی دیده شده و بهتره اگه استفاده می‌کنید، زاویه دید جدید و خلاقانه داشته باشید.

نکات مهم:
۱- برای شروع نوشتن رمان عاشقانه، سعی کنید مثل زندگی واقعی بنویسید. فرض کنید پسرخاله یا دخترخاله خودتون قراره عاشق بشه و ازدواج کنه.
واقعی بودن، داستان شما رو باورپذیر و جذاب‌تر می‌کنه.

۲- شخصیت‌های چندبعدی و پیچیده بسازید:
به جای شخصیت‌های تک‌بعدی مثل «مغرور» یا «شیطون»، شخصیت‌هایی خلق کنید که ضعف‌ها، ترس‌ها، آرزوها و انگیزه‌های خاص خودشون رو داشته باشند. اینطوری خواننده بیشتر باهاشون همزادپنداری می‌کنه.

۳- تمرکز روی رشد شخصیت‌ها:
داستان رو بیشتر درباره‌ی رشد درونی و تغییر شخصیت‌ها بنویسید تا فقط ماجرای عاشقانه. مثلاً هر دو شخصیت از آسیب‌ها و مشکلات قبلی‌شون عبور کنند و با هم بهتر میشند.

۴- موانع واقعی و متفاوت ایجاد کنید:
به جای موانع کلیشه‌ای مثل مخالفت خانواده یا اختلاف طبقاتی، مشکلاتی بذارید که کمتر دیده شده یا از دل جامعه و فرهنگ شما بیرون اومده.

۵- داستان را از دید چند شخصیت روایت کنید:
این تکنیک باعث می‌شه داستان عمق بیشتری پیدا کنه و خواننده با دیدگاه‌های مختلف عاشقانه آشنا بشه.

۶-ترکیب ژانرها:
عاشقانه رو با ژانرهای جذاب مثل معمایی، تاریخی، علمی‌تخیلی یا اجتماعی ترکیب کنید تا داستان نو و جذاب بشه.

۷-دیالوگ‌های زنده و طبیعی:
دیالوگ‌ها رو طوری بنویسید که واقعی، بامزه و ملموس باشند، این باعث می‌شه شخصیت‌ها جان بگیرن و خواننده بیشتر جذب بشه.

۸- فضاسازی و جزئیات حسی:
با توصیف دقیق فضا، حس‌ها، بو و صداها داستان رو زنده کنید. این جزئیات، داستان رو ملموس‌تر و تأثیرگذارتر می‌کنند.
 
عقب
بالا پایین