اختصاصی ایده یاب با Hadis

HADIS.HPFHADIS.HPF عضو تأیید شده است.

مدیر اجرایی انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر اجرایی انجمن
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
مترجم
رمان‌خـور
نویسنده رسمی رمان
نوشته‌ها
نوشته‌ها
7,222
پسندها
پسندها
34,121
امتیازها
امتیازها
903
سکه
3,606
با سلام
خدمت نویسندگان با استعداد و کاربران محترم انجمن کافه نویسندگان❤️

اولین باری که دست به قلم شدم، ۱۳ سالم بود و عاشق سریال سوپرنچرال بودم، به حدی که وبلاگ طرفداری داشتم و اونجا بود که شروع کردم، داستان خودم رو نوشتن!
حتی نمی‌دونستم اسم کاری که می‌کنم فن‌فیکشنه!
کم کم تصمیم گرفتم شخصیت‌های خودم رو خلق کنم و خب با انجمن‌های نویسندگی متفاوتی تو این همه سال کار کردم.
به مرور زمان از رمان‌های عاشقانه‌ی کلیشه‌ای خودم شروع کردم، که الان خودم به سطح قلم و ایده‌های آبکی خودم می‌خندم.😅
ولی واقعاً هر مرحله‌اش بخشی از رشد من بود
تو تمام این سال‌ها دغدغه رمان‌ نوشتن من ایده بود!
ایده‌ای که خواننده رو میخکوب بکنه و غیر قابل پیش‌بینی باشه، برای همین کم کم آدم کمال‌گرایی شدم.
۱۴ سال تجربه رمان نوشتن بهم یاد داد که نگارش، علائم نگارشی، توصیفات به مرور آدم یاد می‌گیره ولی چیزی که رمان رو متمایز می‌کنه، ایده است!
اینجا ایده یاب اختصاصی بنده است، قراره خیلی خودمونی و راحت تو پیدا کردن ایده و ژانر مناسب بهتون کمک بکنم.
پس اگه دنبال یه جرقه‌ی خلاقانه توی ذهنتی، حتماً این تاپیک رو دنبال کن.

اشتراک و لایک یادتون نره😄🩷
دوستتون دارم
حدیث پورحسن❤️
 

ژانر جنایی:

توی ژانر جنایی خودم همیشه موفق عمل کردم.
و ببخشیدا ولی توش ادعا دارم😛
@malihe @MelicaMelica عضو تأیید شده است. دختر‌ها تایید می‌کنند😎
حالا برگردیم به نکات مهم:
مهم‌ترین اصل تکراری نبودنه، اگه تو یه رمان قتل اتفاق بیافته دلیل بر این نمیشه رمان جنایی باشه!
رمان جنایی می‌تونه راجع به یه قاتل زنجیره ای باشه!
مثلاً می‌تونید راجع به یه پرونده جنایی بنویسید که چند تا مقتول رو دست پلیس ماجرا می‌افته.
سعی کنید معمایی باشه! با ذهن خواننده بازی کنید.
نذارید بفهمه قاتل کیه؟ چرا مقتول کشته شده؟
نکته:
۱-رمان جنایی رو با ژانر عاشقانه ترکیب نکنید.
۲- هر چی تاریک تر، قشنگ تر!
۳- حواست به سرعت روایت و تعلیق باشه، تعادل خوبی بین لحظات آروم و انفجاری در رمانت ایجاد کن. نباید خیلی سریع همه چیز رو لو بدی یا خیلی کش بدی.
 
ژانر اجتماعی:
ژانر اجتماعی یکی از گسترده‌ترین ژانرهاست، اما متأسفانه خیلی وقت‌ها قربانی برداشت‌های سطحی شده🥲
بسیاری از نویسنده‌هایی که عاشقانه می‌نویسند، ژانر دوم یا سومشون اجتماعی هست، اما باید بدونیم که دو تا کل‌کل و دعوا یا رفتن به دانشگاه، رمان رو اجتماعی نمی‌کنه!
ژانر اجتماعی به دردهای واقعی جامعه می‌پردازه؛ مشکلاتی که ما یا خانواده‌هامون هر روز باهاشون دست و پنجه نرم می‌کنیم.
برای مثال، موضوعاتی مثل: اعتیاد، گرانی، ازدواج، بی‌خانمانی، بیماری، بیکاری و… .
این روزها بی‌برقی و بی‌آبی هم خودش ایده است!
برای مثال:
دختری که پدرش معتاده، نمی‌تونه مثل بقیه زندگی کنه. اعتیاد تأثیر عمیقی روی آینده‌ش داره. لطفاً تخیلی ننویسید!
مثلاً پسری با لامبورگینی سفید نیاد و با دختری فقیر که پدر معتاد داره ازدواج کنه!
تو فرهنگ ما، مثل ضرب‌المثل معروفه: «کبوتر با کبوتر، باز با باز».
یک خانواده مولتی‌میلیاردر اجازه نمیده تک‌پسرش که قدش ۱۹۰، چشماش عسلی و تازه دکتر هم هست، با دختر فقیر ازدواج کنه!

نکات مهم:

۱. تا حد امکان ژانر اجتماعی رو با عاشقانه ترکیب نکنید، مگر اینکه واقعاً موضوعات اجتماعی جزئی از ایده اصلی باشه.
۲. دو تا بیرون رفتن و یک پاساژ رفتن، ژانر رمان رو اجتماعی نمی‌کنه.
۳. رمان اجتماعی باید عمق داشته باشه و واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه رو به تصویر بکشه.
 

ژانر عاشقانه:

از اسمش پیداست؛ این ژانر درباره‌ی عشق دو نفر به همدیگه است. ژانری قشنگ و پرطرفداره، البته عده‌ای هم مخالفش هستند! 😅
قبل از اینکه بخوام درباره‌ی این ژانر و ایده‌هاش صحبت کنم، یه تحقیق کردم و دیدم اکثر مردم عاشقانه رو آبکی می‌دونند، به نظرتون چرا؟
اغلب رمان‌های عاشقانه یه خط داستانی کلیشه‌ای دارند که معمولاً به چند مدل محدود میشه:

  1. پسر فقیر، دختر پولدار
  2. دختر فقیر، پسر پولدار
  3. پسر مغرور، دختر شیطون
  4. هر دو مغرور یا هر دو شیطون
این مدل‌ها بار اول و دوم جذاب هستند، ولی وقتی بارها تکرار بشند، خواننده دلزده میشه.
شما به عنوان نویسنده باید چیزی نو و متفاوت خلق کنید که خواننده تا آخر مشتاق ادامه داستان بمونه.
مثلاً رمان Five Feet Apart ،که احتمالاً فیلمش رو هم دیدید، یه شاهکاره!
نویسنده با محوریت یه بیماری خاص و داستان عشق دو بیمار، کاری خاص و متفاوت ساخته.
اگر قصد دارید از بیماری تو داستان استفاده کنید، حتماً هوشمندانه بنویسید و درباره‌ی علائم، داروها و درمان‌ها تحقیق دقیق انجام بدید.
خیلی قدیم یه رمانی خوندم که دختر بیماری قلبی داشت و یه روز بعد عمل پیوند قلب با یه پسر دیگه ازدواج کرد!😳
مرزهای باورپذیری رو کاملاً جابه‌جا کرد!😂
یکم دقت کنید، آخه آدم سرما می‌خوره، حداقل ۳ شب از تخت اتاقش بیرون نمیاد، چه برسه عمل قلب!

از موقعیت‌های غیرمعمول هم استفاده کنید، مثلاً عشق بین دو نفر با پس‌زمینه‌های فرهنگی یا اجتماعی کاملاً متفاوت، یا داستان‌هایی که در شرایط استثنایی مثل، بیماری، سفر، جنگ، کرونا شکل می‌گیرند، جالبه و خب کمتر نویسنده‌ای بهش می‌پردازه!
 

ژانر ترسناک:

وقتی این ژانر رو می‌شنوم، یاد نویسنده‌های بزرگی مثل استیفن کینگ و آر. ال. استاین می‌افتم که الگوی خیلی از نویسنده‌ها هستند.
متأسفانه ژانر ترسناک توی رمان‌ها و فیلم‌نامه‌ها کمی تکراری شده؛ خیلی از نویسنده‌ها فقط چند فیلم ترسناک معروف رو انتخاب می‌کنند و ایده‌شون رو روی داستان خودشون کپی می‌کنند.
چند مثال تکراری بذارید براتون بزنم:

۱. چند دوست توی جاده سفر می‌کنند و یک قاتل زنجیره‌ای شروع به کشتن‌شون می‌کنه.
۲. زوجی برای تعطیلات به کلبه‌ای دورافتاده میرن.
۳. بچه‌ای دوست خیالی داره که در نهایت قاتل پدر میشه.
۴. روح خبیثی توی خونه می‌چرخه و مادر رو اذیت می‌کنه.
۵.یه خانواده برای شروع تازه، یه خونه خیلی خیلی بزرگ رو مثلا به زیر قیمت می‌خرند🫠
شاید شما هم این داستان‌ها رو بارها دیده یا خوانده باشید، اما می‌خوام یه نکته مهم بهتون بگم:
در همه فرهنگ‌ها و کشورها، افسانه‌های محلی ترسناک زیادی وجود داره که می‌تونید به راحتی با یه سرچ ساده پیداشون کنید.
مثلاً ایده‌ی «پاگنده‌ها» (Bigfoot) می‌تونه نقطه شروع یه داستان ترسناک عالی باشه.

  1. چوپان سیاه (The Black Shuck) – یک سگ بزرگ و ترسناک با چشمان قرمز که در مناطق روستایی انگلستان دیده می‌شود و نشانه شومی برای کسانی است که او را می‌بینند.
  2. کیکیمورا (Kikimora) – موجودی زنانه در فولکلور روسیه که در خانه‌ها زندگی می‌کند و باعث ایجاد آشفتگی و ترس در ساکنان می‌شود.
  3. یانگیو (Yangiwo) – روحی خبیث در فرهنگ کره‌ای که در شب‌ها ظاهر می‌شود و کسانی که تنها در تاریکی راه می‌روند را دنبال می‌کند.
  4. نیناگارا (Ninaagara) – افسانه‌ای از آفریقا درباره روحی که در جنگل‌ها پرسه می‌زند و از مسافران بی‌خبر قربانی می‌گیرد.
  5. لِچِندرا (La Llorona) – افسانه‌ای از آمریکای لاتین درباره زنی که در غم از دست دادن فرزندانش همیشه گریه می‌کند و روح او اطراف رودخانه‌ها دیده می‌شود.
حالا نوبت شماست که این موجودات رو تبدیل به کابوس واقعی خواننده‌هاتون کنید!
پس یادتون باشه، هزاران افسانه محلی و ترسناک وجود داره که می‌تونید برای داستان‌هاتون استفاده کنید و از کلیشه‌ها دوری کنید.

اشتراک و لایک یادتون نره! 😊
 

ژانر عاشقانه (۲): سبک‌های تکراری و راهکارها

تو پست‌های قبلی راجع به ژانر عاشقانه صحبت کردم. حالا می‌خوام دو سه تا سبک خیلی تکراری که تو این ژانر زیاد استفاده میشن رو معرفی کنم و خواهش کنم سراغشون نرید:

سبک هم‌خونه‌ای:

وقتی این اسم رو می‌شنویم، سریع به یاد دختر و پسری می‌افتیم که تو یه خونه با هم به زور زندگی می‌کنند. معمولاً آشنایی‌شون از این مدل‌هاست:
۱. ازدواج اجباری
۲. خون‌بها
۳. ازدواج فامیلی
۴. رسوم و سنت‌های خانوادگی
نمونه هم که زیاده مثل رمان قرار نبود و یا همخونه!

سبک عقده‌ای بازی:

این اسم رو خودم گذاشتم چون تو این سبک پسره به خاطر خیانت، نامزدی ناموفق یا مرگ همسرش، تمام بدبختی‌هاش رو سر دختره خالی می‌کنه.🙄
اما عجیب اینجاست که دختر با وجود تمام رفتارهای بد و توهین‌ها، عاشق‌تر میشه!
حالا درسته این مدل رابطه خودش از اختلالات روانی نشأت می‌گیره و این دیگه خیلی تکراری شده و کم‌تر جذابیت داره.

سبک استاد-دانشجویی

یه سبک تقریبا کلیشه‌ای دیگه که دختر شیطون دانشگاهی عاشق استاد مغرور و جدیش میشه.
من که والا از اون استاد‌ها نه تو دانشگاه دیدم نه اون موقع که آموزشگاه زبان می‌رفتم😂
این سبک هم دیگه خیلی دیده شده و بهتره اگه استفاده می‌کنید، زاویه دید جدید و خلاقانه داشته باشید.

نکات مهم:
۱- برای شروع نوشتن رمان عاشقانه، سعی کنید مثل زندگی واقعی بنویسید. فرض کنید پسرخاله یا دخترخاله خودتون قراره عاشق بشه و ازدواج کنه.
واقعی بودن، داستان شما رو باورپذیر و جذاب‌تر می‌کنه.

۲- شخصیت‌های چندبعدی و پیچیده بسازید:
به جای شخصیت‌های تک‌بعدی مثل «مغرور» یا «شیطون»، شخصیت‌هایی خلق کنید که ضعف‌ها، ترس‌ها، آرزوها و انگیزه‌های خاص خودشون رو داشته باشند. اینطوری خواننده بیشتر باهاشون همزادپنداری می‌کنه.

۳- تمرکز روی رشد شخصیت‌ها:
داستان رو بیشتر درباره‌ی رشد درونی و تغییر شخصیت‌ها بنویسید تا فقط ماجرای عاشقانه. مثلاً هر دو شخصیت از آسیب‌ها و مشکلات قبلی‌شون عبور کنند و با هم بهتر میشند.

۴- موانع واقعی و متفاوت ایجاد کنید:
به جای موانع کلیشه‌ای مثل مخالفت خانواده یا اختلاف طبقاتی، مشکلاتی بذارید که کمتر دیده شده یا از دل جامعه و فرهنگ شما بیرون اومده.

۵- داستان را از دید چند شخصیت روایت کنید:
این تکنیک باعث می‌شه داستان عمق بیشتری پیدا کنه و خواننده با دیدگاه‌های مختلف عاشقانه آشنا بشه.

۶-ترکیب ژانرها:
عاشقانه رو با ژانرهای جذاب مثل معمایی، تاریخی، علمی‌تخیلی یا اجتماعی ترکیب کنید تا داستان نو و جذاب بشه.

۷-دیالوگ‌های زنده و طبیعی:
دیالوگ‌ها رو طوری بنویسید که واقعی، بامزه و ملموس باشند، این باعث می‌شه شخصیت‌ها جان بگیرن و خواننده بیشتر جذب بشه.

۸- فضاسازی و جزئیات حسی:
با توصیف دقیق فضا، حس‌ها، بو و صداها داستان رو زنده کنید. این جزئیات، داستان رو ملموس‌تر و تأثیرگذارتر می‌کنند.
 

ژانر: تخیلی

وقتی از رمان تخیلی صحبت می‌کنیم یعنی داریم وارد یه دنیای عجیب و غریب میشیم پس نباید توقع باور پذیری داشته باشیم.
ژانر تخیلی، ژانر جالبیه و نویسنده هیچ محدودیتی نداره و با یک ایده جدید و دقت می‌تونه یه رمان خوب تحویل خواننده بده.
اولین کار تا میتونید رمان های تخیلی بخونید تا ذهنتون آماده نوشتن بشه.
دومین کار اینه که زمان و فضای رمان رو انتخاب کنید و اگر قراره یکی از این دو مورد واقعی باشه باید راجع بهش تحقیق بشه. یعنی اینکه داستان رمان مثلا قراره تو سال ۱۹۶۰ توی سرزمین مزارع زرد اتفاق افتاده ! خب مزارع زرد که واقعی نیست ولی سال ۱۹۶۰ توی تاریخ بوده پس میتونید از اتفاق‌هایی که اون سال افتاده تو داستان استفاده بکنید.
سومین کار مجهول بودن رمانه، یعنی مثلا اگه قراره آغاز رمان با یک نبرد باشه سعی کنید همه‌ی ماجرا رو نشون ندید و اطلاعات اصلی داستان رو عین بمب نگه دارید و اول رمان اون بمب رو منفجر نکنید!
تو پاراگراف های اول تا جایی که می‌تونید از ضمایر به عنوان اسم استفاده کنید.
چند نکته و راهکار طلایی برای نوشتن رمان تخیلی برات دارم:
1. قوانین دنیای خودتو بساز!
وقتی داری دنیای تخیلی می‌سازی، باید براش قانون بزاری! مثلاً آیا جادو وجود داره؟ اگه آره، چه محدودیت‌هایی داره؟ چه چیزی ممنوعه؟ همه چیز نباید بی‌قاعده باشه، چون باعث میشه خواننده احساس کنه همه چیز از سر نویسنده در اومده و هیچ اصولی نداره.

2. از افسانه‌ها و اسطوره‌های مختلف الهام بگیر!
می‌تونی از افسانه‌های ایرانی، یونانی، اسکاندیناویایی یا ژاپنی الهام بگیری. مثلاً الهام از دیوها، جنیان، پریان، یا موجوداتی مثل ققنوس، اژدها، کوتوله‌ها، ارواح نگهبان و…

3. قهرمان معمولی بساز!
لزومی نداره قهرمانت از اول همه‌چیز تموم باشه. حتی بهتره یک آدم معمولی باشه که در طول مسیر یاد می‌گیره، شکست می‌خوره، رشد می‌کنه و در نهایت قهرمان میشه.

4. تضاد خوب و بد رو خاکستری کن!
تو دنیای واقعی هیچ‌کس کاملاً خوب یا بد نیست. توی داستان تخیلی‌ات هم دشمن‌ها و قهرمان‌هات رو انسانی‌تر بساز. شاید ضدقهرمانت هم یه دلیل منطقی برای کاراش داشته باشه…

5. از زاویه دید خلاقانه استفاده کن!
مثلاً کل داستان از دید یک شیء جادویی یا یک حیوان روایت بشه، یا مثلاً شخصیت اصلی حافظه‌اش پاک شده و خودش نمی‌دونه چه کسی بوده.

6. ساختار اجتماعی یا سیاسی بساز!
دنیای تخیلی فقط کوه و درخت و قلعه نیست! باید براش حکومت، مذهب، فرهنگ، زبان، تاریخ و آیین هم بسازی تا واقعی‌تر و عمیق‌تر بشه. حتی اگر همه‌ش رو تو داستان ننویسی، داشتنش تو ذهن نویسنده، داستان رو قوی‌تر می‌کنه.

یادتون نره که ژانر تخیلی می‌تونه مکمل جذابی برای ژانر ترسناک یا هیجانی باشه، به شرطی که هوشمندانه کنار هم قرار بگیرند.

اشتراک یادتون نره❤️
 
ژانر معمایی:

یکی از بهترین ژانر‌های رمان‌نویسی ژانر معمایی هست. ژانری که تا لحظه آخر تو رو سرکار می‌ذاره.
خب برای نوشتن این نوع رمان باید یه ایده پر از پیچ و خم داشته باشید. جوری که خواننده برای هر پارت منتظر باشه.
شخصیت‌های رمان رو عجیب و غریب انتخاب کنید، سعی کنید مثل بقیه رمان‌ها یک جور اخلاق نداشته باشند. سعی کنید تو اوایل رمان شخصیت منفی داستان رو معرفی نکنید یکم کشش بدید نه اون قدر که خواننده کلافه بشه.
تو بعضی از جاهای داستان سعی کنید چند تا شوک بزرگ به خواننده بدید، جوری که خودش متعجب بشه!
توی روند داستانی رمان، پایان‌های باز بذارید، نذارید کسی با خوندن داستان بقیه رمان رو بفهمه.
سرنخ های گوناگون برای خواننده قرار بدید، حتی بعضی وقت‌ها با یه راز یا یه اتفاق دنبال نخود سیاه بفرستید😁لحظه‌ی آخری نشون بدید همه‌چیز که خواننده فکر کرده اشتباه بوده.
حالا همه‌ی این‌ها رو گفتم که به عنوان مثال از رمان خودم یعنی توکیو مثال بزنم، براتون اسپویل نمی‌کنم اما یه کوچولو بهتون در موردش میگم😅
داستان دختری یک دفعه وسط شهر توکیو بیدار میشه، حافظه‌اش رو از دست داده. نمی‌دونه کجاست و حتی زبون ژاپنی هم بلد نیست.
حالا من به عنوان نویسنده باید آروم آروم ماجرا رو برای خواننده باید باز می‌کردم، که اصلاً این دختر کیه؟ چند سالشه؟ اهل کدوم کشوره؟ تو ژاپن چیکار می‌کنه؟
این‌ها اطلاعات اولیه من بود و بعد از اون شروع به نشون دادن گذشته‌اش کردم.
به خدمتتون باید برسونم و این ایده ترکوند و من برنده برترین رمان سال شدم😎🩷
 
ژانر طنز:

خب من به شخصه ترجیح میدم فیلم کمدی ببینم تا کتاب طنز بخونم ولی خب سلیقه‌ها متفاوته😅
چارچوب اصلی این ژانر اینه که نویسنده با استفاده از کمدی و خندوندن خواننده مشکلات جامعه رو روی کاغذ میاره.
می‌تونه با بزرگنمایی، یا مسخره کردن داستانی این‌کار رو بکنه، یا مثلا با جملات بانمک سعی به خندوندن مخاطب بکنه.
بزارید قبل راه حل دادن چند تا نکته رو بهتون یادآور بشم.
اکثر نویسنده ‌های رمان‌های عاشقانه، ژانر دوم رو طنز انتخاب می‌کنند، که این کاملاً از نظر من اشتباهه، چون همونطور که دوتا کافه رفتن رمان رو اجتماعی نمی‌کنه، دوتا با کتک از خواب بیدار کردن یا دویدن دنبال هم تو خونه رمان رو طنز نمی‌کنه🙄
شاید من خواننده اون لحظه از این خنده‌ام بگیره اما وقتی بارها و بارها تو رمان‌های عاشقانه شاهد این میشم‌، جذابیتش از بین میره.
رمان در همسایگی گودزیلا موقعی که منتشر شد حسابی برای سال ۹۳ جذاب بود. و فکر کنم ۱۵ سالم بود که خوندم، امروز ولی دیگه کل کل و لوس بازی هاشون برام جذاب نیست! با اینکه من عاشق اون رمان بودم و هزاران با خوندش خندیدم.
پس لطفاً برای همه‌ی سنین بنویسید❤️
ادامه دارد....

اشتراک و لایک یادتون نره🩷
 

ژانر طنز (۲)


خب توی پست قبل از نباید های ژانر طنز گفتم حالا میخوام اطلاعات رو تکمیل کنم.

۱- شخصیت های عادی رو توی شرایط غیر عادی بزارید:
شخصیت عادی رمانتون عین همه‌ی آدم ها باید معمولی باشه ولی خب مثلاً تو شرایط خنده دار قرارش بدید.
مثلا پسر اقای احمدی دیشب بعد از دیدن خواب ترسناک جای خودشو خیس می‌کنه ولی خب روش نمیشه به مامانش بگه، برای همین موقعی که از اتاقش بیرون می‌یاد متوجه خضور کل فامیل میشه..!

۲- شخصیت های غیرعادی در شرایط عادی قرار دهید:
خب این درست برعکس راه حل قبله، همه‌ی ما پت و مت یا لورل و هاردی رو می‌شناسیم. و خب این بهترین مثال برای درک کردن بهتر شماست.
توی ورژن ایرانیش می‌تونم به سریال دایی جان ناپلئون اشاره کنم، که به خاطر ترسیدن دایی از انگلیسی‌ها لحظات خنده دار ایجاد میشد.
یا حتی می‌تونه یه دوست خیالی کنار شخصیت اول رمانتون باشه.

۳- از چرا و یا چی می‌شد استفاده کنید.
خب با اینکه عنوان ساده ای داره ولی شاید برای شما گیج کننده باشه.
برای بهتر درک کردن مثال ها رو بخونید:
* مثلا چی می‌شد اگه یه کیف پر پول پیدا می‌کردم.
*چی می‌شد اگر می‌تونستم توی زمان سفر کنم و یه کیوسک تلفن جادویی تو حیاط خونه داشتم!
  • چی می‌شد اگه دوران نوزادی خودم رو می‌تونستم ببینم
  • چی می‌شد فردا که از خواب بیدار شم
پسر/ دختر باشم
و هزاران چرا دیگه که شاید هیچ وقت نتونیم بهش برسیم اما می‌تونیم برای نوشتن استفاده کنیم
که به نظر من هم ترکیب خوبی با ژانر تخیلی میشه!

۴-موقعیت‌های واقعی استفاده کن:
طنز قوی، اغلب از دل موقعیت‌های واقعی میاد. مثلاً یه صف نونوایی، یه جلسه خانوادگی یا حتی یه سوتی ساده توی دانشگاه می‌تونه تبدیل به یه سکانس بانمک بشه.

۵. شخصیت‌های متفاوت بساز:
کافه نویسندگان طنز قوی معمولاً شخصیت‌هایی داره که هرکدوم یه مدل خاص رفتار و تفکر دارن. یکی خیلی جدی، یکی زیادی احساسی، یکی همیشه خواب‌آلود، یکی عاشق شعر گفتن وسط دعوا 😅
ترکیب این شخصیت‌ها می‌تونه داستانت رو بترکونه!

۶. دیالوگ‌نویسی رو جدی بگیر:
یکی از ابزارهای مهم طنز، دیالوگه. سعی کن توی دیالوگ‌ها از اصطلاحات خاص، بازی با کلمات، لحن خاص هر شخصیت و شوخی‌های ظریف استفاده کنی. لازم نیست جوک تعریف کنی، فقط بذار شخصیتت حرف بزنه!

۷. اغراق رو بلد باش ولی زیاده‌روی نکن:
بزرگ‌نمایی یکی از ابزارهای اصلی طنزه. اما اگر زیادی اغراق کنی، داستانت ممکنه از طنز خارج شه و فقط مسخره به نظر بیاد. تعادل رو نگه دار.

۸. طنز رو با پیام همراه کن:
بهترین رمان‌های طنز، هم می‌خندونن، هم فکر خواننده رو مشغول می‌کنن. زیر طنزت می‌تونی نقد اجتماعی، فرهنگی یا حتی خانوادگی بذاری. ولی طوری که زورکی نباشه.
 
عقب
بالا پایین