در حال تایپ بازی میلیاردر | سارا مرتضوی

سارا مرتضوی

رمان‌خـور
رمان‌خـور
نویسنده افتخاری
فرشته زمینی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,669
پسندها
پسندها
6,777
امتیازها
امتیازها
388
سکه
4,476
عنوان: بازی میلیاردر
اثر: سارا مرتضوی
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
همه چیز از یک شب شروع شد، از یک بازی که شخص مرموز راه انداخت و حالا آفاق باید با آن بجنگد تا پیروز میدان شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
°•● به نام خالق شکوفه‌های شعرِ زندگی ●•°•


i10198_2d5e13_25IMG-20241225-114904-140.jpg


نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب «انجمن کافه نویسندگان» برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه‌ی تایپ آثار ادبی در«انجمن کافه نویسندگان» با دقت مطالعه کنید.

| قوانین تایپ داستانک |


شما می‌توانید پس از 5 پست درخواست جلد بدهید.

| درخواست جلد برای آثار |


همچنین شما می‌توانید پس از 6 پست درخواست کاور تبلیغاتی بدهید.

| درخواست کاور تبلیغاتی |


پس از گذشت حداقل 7 پست از داستانک، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد داستانک بدهید. توجه داشته باشید که داستانک های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

| درخواست نقد داستانک |

پس از 7 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

| درخواست تگ برای داستانک |

همچنین پس از ارسال 10 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود... .

| اعلام اتمام آثار ادبی |

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود... .

| درخواست انتقال به متروکه |


قلمتان سـ🍃ــبز☘️
«مدیریت تالار ادبیات»
 
آسمان امشب خونی است! از قدیم می‌گفتند اگر آسمان اینگونه سرخ بود یعنی جایی جنگی است، جایی که خون‌ها ریخته شده و مرگ‌ها دارد. جهان در حال جنگ است، کشورهای بزرگ در حال گسترش و تصاحب هستند و آدم‌هایی مثل من و تو تنها مهره‌ای کوچک برای بازی آن‌ها هستیم.
از گرما پنجره‌ی اتاق را باز کردم. چند ماهی است که با وجود کولر گازی خانه کوچکم آن را روشن نمی‌کنم تا پول آب و برق کمتر شود.
چند روز پیش پیام آمد که قبض برق را پرداخت کنید. حدس بزن چند؟ آن هم برای ما که فقط دو نفر بودیم..‌.
مبلغ ۹۳۰ هزار تومان ناقابل! زنگ زدم به اداره برق، پس گوش دادن به صدای آهسته‌گوی تلفن گویایشان وصل شد به یک اپراتور، خانم با صدای خسته بود.
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین