Tiam.R
مدیررسمی تالارنظارت+آزمایشی تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
ناظر اثـر
تدوینگر
تیمتعیینسطح
تیمسوشالمدیا
نویسنده نوقلـم
برترین ارسال کننده ماه
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در
غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک
ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
مترجم: @دالسین
ناظر: @حدیثه خانم
لینک تاپیک تایپ:
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در
غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک
ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
مترجم: @دالسین
ناظر: @حدیثه خانم
لینک تاپیک تایپ:
در حال تایپ موضوع 'رمان جمر | دالسین'
نام اثر: جمر
نویسنده: دال.سین
ژانر: درام، معمایی، عاشقانه
ناظر: @حدیثه خانم
خلاصه: گویند او یک مار است، خوش خط و خال، زنی از دل اهواز و بیابان، زیبا و فریبنده، با دستانی شفابخش؛ اما نگاهی که روح را میسوزاند…. او را جمر بنامند، اخگری خفته و پنهان در خاکستر سالیان. هیچکس نمیداند کی شعله خواهد کشید، اما وقتی زبانه بکشد، فرقی میان گناهکار و بیگناه قائل نخواهد بود.
مقدمه: آنان که گذشته را دفن کردهاند، نمیدانند که برخی مردگان باز میگردند تا حساب پس بگیرند. گاه به شکل سیلی سرنوشت، گاه در هیبت کسی که او را درد میپنداشتی. غافل از این که درمان توست. اما چون وقت گذرد، نوشدارو هم...
نویسنده: دال.سین
ژانر: درام، معمایی، عاشقانه
ناظر: @حدیثه خانم
خلاصه: گویند او یک مار است، خوش خط و خال، زنی از دل اهواز و بیابان، زیبا و فریبنده، با دستانی شفابخش؛ اما نگاهی که روح را میسوزاند…. او را جمر بنامند، اخگری خفته و پنهان در خاکستر سالیان. هیچکس نمیداند کی شعله خواهد کشید، اما وقتی زبانه بکشد، فرقی میان گناهکار و بیگناه قائل نخواهد بود.
مقدمه: آنان که گذشته را دفن کردهاند، نمیدانند که برخی مردگان باز میگردند تا حساب پس بگیرند. گاه به شکل سیلی سرنوشت، گاه در هیبت کسی که او را درد میپنداشتی. غافل از این که درمان توست. اما چون وقت گذرد، نوشدارو هم...
- دالسین
- انجمن ادبی کافه نویسندگان تالار تایپ رمان تایپ آنلاین رمان
- پاسخها: 9
- تالار: رمانهای درحال تایپ