ای رفته از جان...| انجمن کافه نویسندگان

قسمت تلخ زندگی اونجاست
که مجبوریم بدون آدمایی
که دوسشون داریم
زندگی کنیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به گمانم «همدان» دل به کسی باخته است
که «علیصدر» چنین در دل خود می‌گرید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دست هایت را که گُم کردم ؛
به دیوارها آگهی زدم:
از یابنده تقاضا می کنم بمیرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مرا ببخشید اگر شعرهایم ؛ شمارا یاد کسی می اندازد !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مادرم گفت عجب عطر قشنگی زده ای
باز بوے گل گیسوی تو ما را لو داد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اینطور قبول نیست! چشمهایت را زمین بگذار
بیا دست خالی بجنگیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
او کــه از رفتنِ تو سود زیادی برده ؛
مردِ سیگار فروشِ سرِ بازارچـه است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این چشمهای خیس برازنده ی تو نیست
محراب را که آینه کاری نمی کنند..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو ادبیات فرانسه یه لغت هست بنام «لیفون سیسیته» به معنیِ آدمی که بخاطرِ دلتنگیِ زیاد توان هر حرکتی رو از دست میده ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بهم گفت: «تو خيلى خطرناکی!»
پرسيدم چرا؟!
جواب داد:
«چون به هيچكس نياز ندارى!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین