چیزی از فرق سرش به سرعت پایین آمد.

از چشم‌هایش بیرون زد.

گلویش را خراشید و توی دلش فرو ریخت.

این شکل طبیعی چیزی بود،

که بعدها فهمید غصه است.

| ترلان / فریبا وفی |
 
چیزی از فرق سرش به سرعت پایین آمد.

از چشم‌هایش بیرون زد.

گلویش را خراشید و توی دلش فرو ریخت.

این شکل طبیعی چیزی بود،

که بعدها فهمید غصه است.


| ترلان / فریبا وفی |
 
فریبا وفی:

تجربیات آدم خیلی مهم است ؛
وقتی چشمت به روی زندگی باز می شود و آن را برای اولین بار می فهمی ،
دیگر نمی توانی جور دیگری فکر کنی !
اگر آن یک بار آسیب ببینی
زندگی برای همیشه طعم
واقعی اَش را از دست می دهد ،
دیگر نمی توانی
به دنیا مثل چیز با ارزشی نگاه کنی ...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: malihe
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 4)
عقب
بالا پایین