آخرین محتوا توسط حسین یحیائی

  1. حسین یحیائی

    چالش [تمرین نویسندگی]6️⃣

    به چی فکر میکنی رفیق؟ ما که پیر نمیشیم !!! زندگی ابدی چیزه بدی هم نیست بنظرم هان؟ زندگی ابدی؟ همه ما این موهبت جاودانگی نصیبمون نمیشه و ممکنه مرگ یه جایی پیدامون کنه و یقمون رو بگیره اوهوم !!! ممکنه ، آره امکانش هست (با خنده ادامه میدهد) پس باید چیکار کنیم استاد؟!!! (خیلی جدی پاسخ میدهد) زمانی...
  2. حسین یحیائی

    چالش [تمرین نویسندگی]5️⃣

    در چشم‌هایش دنبال کمی عشق بود،شاید هم محبت اما تنها چیزی که دیگر در آن چشم‌های سبز خوشرنگ دیده نمیشد، عشق و محبت بود.البته که میترا حق هم داشت قبلا با امیر اتمام حجت کرده بود اگر دوباره خیانت کند قطعا او را ترک خواهد کرد. امیر عاشق بود ولی این برای قبل از مشهور شدنش به عنوان یک رپر خیابانی بود،...
  3. حسین یحیائی

    چالش [تمرین نویسندگی]4️⃣

    هر چه زمان جلوتر می‌رفت، من می‌ماندم و کلی خاطرات تلخ و شیرین که از جلوی چشمانم عبور می‌کنند؛ آغو*ش گرم مادرم، بوسه‌های پدرم، برداشتن اولین قدم‌هایم، دویدن‌هایم، اولین روز مدرسه و مدرسه الانم رو هم میبینم مدرسه راهنمایی دکتر حسابی، دعوا با خواهر بزرگترم وکلی خاطرات دیگه و خبر مرگ خانواده‌ام در...
  4. حسین یحیائی

    چالش [ تمرین نویسندگی ]3️⃣

    در مغازه طلا فروشی، یک حلقه طلائی ساده، که هرگز زینت بخش انگشتانش نشد.
  5. حسین یحیائی

    چالش [ تمرین نویـسندگـی ]1️⃣

    او دور بود، خیلی دور، مثلا آنطرف خیابان ولی هرچقدر هم دور بود حتی به اندازه فاصله یک کهکشان بازهم من میشناختمش. حدود پانزده دقیقه‌ای آنجا ایستاده بودم و نظاره‌گر مردی بودم که با لباسهای مندرس و کثبف و پاره و با حرکاتی کند بارهای کامیونت یک شرکت لبنیاتی را برای یک سوپر مارکت خالی میکرد. کار...
  6. حسین یحیائی

    نقد کاربر نقد داستانک خون‌خواه | حسین یحیائی

    سلام درخواست نقد داستانک توسط کاربران جلد اثر: 1 نام اثر: خون‌خواه نام نویسنده: حسین یحیائی ژانر: جنایی خلاصه: با دست چپ کلاه را از روی سرش برمی‌دارد و همزمان کلت کمری ""برتایی "" که همراه خودش آورده را با دست راست از جیب پالتو بیرون میاورد و دو گلوله از پشت به کلاوس شلیک می‌کند، چند قدم...
  7. حسین یحیائی

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    سلام ۱. درخواست جلد داشتم برای اثر خون‌خواه ۲. نام نویسنده حسین یحیائی ۳. لینک تاپیک https://forum.cafewriters.xyz/threads/42154/#post-372226
  8. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    17 سپتامبر 1996 کریستین همسر ماریان همان شخصی که در دادگاه فریاد ماریان را سر میداد، وارد خانه قدیمی و محقر ماریان میشود. کف اتاق تنها با یک فرش کهنه و رنگ و رو رفته پوشیده شده است. ماریان روی تخت دراز کشیده، یک صندوقچه کوچک را روی سینه‌اش محکم با دو دست گرفته است. درب صندوق باز است و میشود...
  9. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    کلاوس که قبلاً هم به خاطر سه مورد تعرض جن*سی به زندان افتاده و به خاطر کنترل نیازهای جنسیاش تحت درمان بوده، از وقتی با کلارا آشنا شد، اجازه نداده بود داروها را به او تزریق کنند، حالا و با حضور یک فرشته پاک و دست‌نخورده، دوباره آن هیولای درونش بیدار شده بود. در یک حرکت سریع، موهای آنا را از پشت...
  10. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    پنجره باز است و باد خنکی به داخل میآید؛ ولی کلاوس خیس عرق شده، سرفه میکند و به‌شدت تحریک شده است. دوباره سرفه میکند، به سمت پنجره میرود و در مسیر به آنا میگوید: خب دیگه بسه، گربه‌ها باید برن خونشون کوچولو. گربه‌ها را راهی بیرون میکند، پنجره را میبندد و پلکهایش را روی هم میگذارد. دستش روی...
  11. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    کلاوس درب خانه را می‌بندد، دست آنا را جلوی راه‌پله طبقه بالا رها می‌کند و به سمت یخچال میرود؛ چند تکه گوشت برمی‌دارد و به آنا می‌گوید به طبقه بالا برود. آنا آواز می‌خواند و شادیکنان به سمت طبقه بالا می‌رود. پاهای ل*خت و پوست شاداب آنا، کلاوس را از خود بیخود کرده است. کلاوس دندان‌های کثیفش را روی...
  12. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    آنا از دور برای کلاوس دست تکان می‌دهد و کلاوس هم در جواب آنا برایش دست تکان می‌دهد. کلاوس چند بار که دستش را حرکت می‌دهد، همین‌طور بی‌اختیار ساکن و صامت می‌شود. دست کلاوس هنوز بالاست، لبخند میزند و با اشاره دست می‌خواهد آنا به این‌ طرف خیابان بیاید. آنا با عجله خودش را به مقابل منزل کلاوس...
  13. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    کلاوس به‌زور از زیر پتو بیرون میآید و همین‌طور که به سمت دستشویی میرود، با پنجه دست راستش ریش‌های وزوزیاش را می‌خواراند و با دست راستش، شورتش را از لای باسنش درمیآورد. مسیر کوتاه تا دستشویی انگار چند بلوک فاصله دارد! کلاوس زیر ل*ب می‌گوید: گندش بزنن، حسش و ندارم برم برینم؛ چه برسه به اینکه برم...
  14. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    کلارا دوست‌دختر کلاوس گراپوفسکی از تخت پایین میآید و هول هولکی دست و رویش را می‌شوید و به‌سرعت به داخل اتاق‌خواب برمی‌گردد، پیراهنش را تنش می‌کند، جوراب‌شلواری را از روی زمین برمی‌دارد، بالا میآورد و جلوی صورتش نگه می‌دارد و سوراخ بزرگی را که دیشب به دست کلاوس روی آن درست ‌شده بود، نگاه می‌کند...
  15. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    چند ماه قبل- 5 می 1980 آنا دختر 7 ساله، شیطان و بازیگوش، محصول مشترک ماریان و کریستین، تنها فرزند ماریان پس از دو فرزندی بود که به علت مشکلات مالی مجبور شد آن‌ها را به فرزندخواندگی خانواده‌های دیگری دربیاورد. صبح امروز از آن روزهایی بود که هم ماریان و هم آنا از دنده چپ بلند شده بودند. ماریان...
  16. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    از بین حضار، یک نفر از روی صندلی برخاسته، فریاد میزند: اون انجامش داد ... اووووون انجامش داد ... خداااااااای من انجامش داد! ماریان ... ماریاااااااااااااااااان ... ضارب برای هشتمین بار ماشه را می‌چکاند؛ ولی تیرهای کلت به اتمام رسیده است. این واقعه چنان به‌سرعت و غافلگیرانه صورت گرفته بود که دو...
  17. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    قاضی برای دومین بار، اما با صدایی بلندتر حضار را مخاطب قرار می‌دهد و می‌خواهد که ساکت شوند. بعضی افراد حاضر در جلسه سکوت می‌کنند؛ ولی زمزمه‌ها همچنان پابرجاست. در سالن دادگاه همه به‌نوعی مشغول کاری هستند و قاضی خودش را آماده برای چکش‌کاری سخت‌تری نموده است. شخصی با یک پالتوی بلند خاکی‌رنگ و یک...
  18. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    دو پلیس تنومند با دست‌های بسیار پهن و قدرتمند در سالن هستند؛ یکی در کنار میز تایپیست جلسه دادگاه و دیگری در کنار جایگاه مخصوص متهمین. وکیل متهم کلاوس گراپوفسکی در حال توضیح و دفاع از موکلش نسبت به اتهام‌های وارده است که زمزمه‌های داخل سالن از حد معمولی و انتظار بالاتر می‌رود. قاضی دادگاه برای...
  19. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    داستان کوتاه خون‌خواه حسین یحیائی بر اساس واقعه‌ای واقعی برخی اسامی و صحنه‌ها به داستان اضافه شده است تقدیم به روح آنا و مادرش 6 نوامبر 1981- شهر لوبک- آلمان غربی ساعت از 8:30 دقیقه صبح هم گذشته است؛ مقابل ساختمان دادگاه لوبک (در آلمان غربی) مملو از جمعیتی از مردم عادی و نیروهای پلیس و...
  20. حسین یحیائی

    در حال تایپ داستانک خون‌خواه | اثر حسین یحیائی

    نام اثر: خون‌خواه ژانر: جنایی نویسنده: حسین یحیائی خلاصه‌: با دست چپ کلاه را از روی سرش برمی‌دارد و همزمان کلت کمری ""برتایی "" که همراه خودش آورده را با دست راست از جیب پالتو بیرون میاورد و دو گلوله از پشت به کلاوس شلیک می‌کند، چند قدم نزدیکتر می‌شود به متهم و پنج گلوله دیگر هم در سر و کتف...
  21. حسین یحیائی

    اطلاعیه 📚درخواست تأیید رمان📚

    سلام درخواست تائید داستان کوتاه - جنایی
عقب
بالا پایین