آخرین محتوا توسط Alii

  1. Alii

    نظارت همراه رمان مطرودان | ناظر: K.M.A

    حتما الان تا پست ۷ پارت‌گذاری شده
  2. Alii

    نظارت همراه رمان مطرودان | ناظر: K.M.A

    و این که پیوستگی رو اصلاح کردم
  3. Alii

    نظارت همراه رمان مطرودان | ناظر: K.M.A

    ببخشید بلد نیستم اسکرین شات آپلود کنم میشه یه نگاه به پست اول رمان بندازین اسمتون اومده بین خلاصه و مقدمه باید اونجوری باشه؟
  4. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    - واسه یه بارم که شده، بذار کاریو که می‌خوام بکنم! میان احیا، چندین بار به او نفس دادم و کنترلش کردم. صدای فرناندز که داشت با تلفن حرف می‌زد، روی اعصابم بیشتر هم خط می‌کشید. - یه میت بر بفرستین به ساحل شنی… . با خشم صدایم را بالا بردم! - آمبولانس! و درست همان لحظه بود که دختر شروع کرد به سرفه و...
  5. Alii

    نظارت همراه رمان مطرودان | ناظر: K.M.A

    متوجه شدم درستش می‌کنم
  6. Alii

    نظارت همراه رمان مطرودان | ناظر: K.M.A

    واای ممنونم واسه گفتن ایرادها چشم سعی می‌کنم رعایت کنم متوجه نشدم پیوستگی متن یعنی چی؟ و این که باز هم ممنون لطف دارین😁
  7. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    بعید می‌دانستم حرفم را شنیده باشد، چون هنوز فکرش پیش من و اسلحه‌ای بود که فعلا‌‌ دیگر قصد نداشتم کار خاصی با آن انجام دهم. - اون اسباب‌بازی نیست. لطفا بذارین زمین. بالاخره از بهت و آن حالت یخ‌زدگی خارج شدم و با اخم اسلحه را به سمتش پرتاب کردم. با ترس و چلمنگی سعی کرد در هوا بگیردش اما به وضوح...
  8. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    زینش را بستم و سوارش شدم. از در پشتی اصطبل خارج شدم و راه ساحل را در پیش گرفتم. باد با شدت میان‌ موهای نیمه‌بلندم نفوذ می‌کرد و پراکنده‌شان می‌کرد. گاهی چشم‌هایم را با بیخیالی می‌بستم و هوا را عمیق وارد ریه‌هایم می‌کردم. زندگی مسخره‌ی من در همین چیز‌ها خلاصه شده‌ بود. امکانات و هوای عالی و...
  9. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    نمی‌دیدمش، اما می‌توانستم تصور کنم که تعظیم اغراق شده‌ای کرد و از اتاق خارج شد. در این کاخ و حتی در کل این جزیره‌ی بزرگ و درندشت، تنها کسی بود که احترامش به من واقعی بود و تردیدی در موردش نداشتم. من همه چیز داشتم، کاخ، نگهبان، خدمه، غذا، چند ماشین و حتی زمین گلف و اصطبل. اما در میان این زندگی...
  10. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    آغاز جزیره نورفلک Norfolk island ویلیام (William) حضورش را در کنارم حس می‌کردم، به آرامی حرکت می‌کرد. به خیال خودش، داشت بیدارم می‌کرد. نمی‌دانست کل شب یک لحظه هم پلک روی هم نگذاشته ‌‌بودم. «وقتی رویایی نداشته باشی، خوابیدن هم برات سخت میشه. » نزدیکی‌اش ادامه داشت، تا این که چشم‌های بازم را...
  11. Alii

    در حال تایپ رمان مطرودان | علی ستوده

    نام اثر: مطرودان نویسنده: علی ستوده ژانر: سیاسی، تراژدی، عاشقانه ناظر: @K.M.A خلاصه: نورفلک، جزیره‌ای زیبا در میان آب‌های آزاد و بی‌رحم مجاور استرالیا و نیوزلند، جزیره‌ای که در طول تاریخ مشهور بوده به یکی از وحشتناک‌ترین زندان‌های تاریخ و جهان، حال سال‌هاست میزبان مردی‌ است که برایش مقدر...
  12. Alii

    اطلاعیه 📚درخواست تأیید رمان📚

    درخواست تایید رمان
عقب
بالا پایین