نتایح جستجو

  1. م

    تــولـــدت مبـــارک ســایــه✨

    مبارک باشه? انشاءالله آرزوهات بشن اتفاقات زندگیت?
  2. م

    تــولـــدت مبـــارک ســایــه✨

    خواهش می‌کنم?
  3. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    همیشه می‌گفت: - معتاد آرامشِ سلول به سلول تنت هستم! من هم می‌گفتم: - توی مغرور عمرا به چیزی معتاد بشوی؛ اصلا مگر می‌شود آدم به آدم اعتیاد پیدا کند؟ او‌ هم فقط یک لبخند ملیح می‌گذاشت کنج ل*ب‌های سرخش و به قیافه گیج و گُنگ من زل می‌زد. یک بار به او گفتم: - چرا هیچ وقت نمی‌گویی دوستَت دارم و من را...
  4. م

    همگانی [ حرفتو با ی تیکه آهنگ بهش بزن ]

    مرا به خانه‌ام ببر، ستاره دل نواز نیست. سکوت نعره می‌زند، که شب ترانه ساز نیست... .
  5. م

    پایان همکاری [ دفتر کار ناظر مطـهـره ]

    ?نام اثر: انفرادی ?نویسنده: @PAWRISSAW ?لینک: https://forum.cafewriters.xyz/threads/17793/ ?تاریخ شروع نظارت: ۱۴۰۰/۴/۳ ?وضعیت: درحال تایپ
  6. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    می‌دانستی که من کافر شدم و به تو ایمان آوردم؟ آغو*ش تو آتشکده بود و من همانی که از تمامِ دنیا بریده؛ طناب پوسیده شده‌ی ایمان را به بند دلت پیوند زدم؛ به تو، به هرم نفس‌های ملتهب تو، به خلوصِ خداوندی درگاه آغو*ش تو... و کتابی از تو نوشتم و سوگند پشت سوگند سطر‌های کتاب را پر کرد؛ تو در روح من طلوع...
  7. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    خیال می‌کردیم گزند روزگار بر جسم بی‌جانمان را باید فریاد بزنیم، به اهالی شهر از خراش چنگال گرگ‌هایش بگوییم و کمک بخواهیم. گریه می‌کردیم و هر شبمان را با بغض و سیلاب آب روی بالشت صبح می‌کردیم! تمام شهر می‌دانست ما یک مرگمان هست؛ یک تیزی در سینه، وجودمان را می‌شکافت! خیالات نابه جایی بودند. درد...
  8. م

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    اگه ارزشش رو داشته باشه؛ آره! حاضری به یکی از بزرگترین ارزوهات برسی ولی در عوض خانوادت رو از دست بدی؟
  9. م

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    مسلما نه!=] حاضری تا یک سال غذایی که ازش متنفری رو بخوری؟
  10. م

    پایان همکاری [ دفتر کار ناظر مطـهـره ]

    ?نام اثر: ضعف پنهان ?نویسنده: @Zahrapl ?لینک: https://forum.cafewriters.xyz/threads/17565/ ?تاریخ شروع نظارت: 1400/4/5 ?وضعیت: در حال تایپ
  11. م

    ?تولدت مبارک بهترین آبجی دنیا ?

    ای جان؛ مبارکت باشه?
  12. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    مگر می‌شود در اوجِ این خستگی تو باز هم اولویت این مغز باشی؛ تا فقط به تو فکر کند؟ انگار عطر تو را در این خون ریختند که سلول به سلول مغزم هم، نمیتواند یک لحظه را بدون تو سر کند! اکنون من با همهمه‌های بازار و شلوغی خیابان‌ها و نور چراغ ماشین‌ها کنار آمدم؛ یک گوشه ایستاده‌ام تا به تو فکر کنم؛ چون...
  13. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    از اینجا که من هستم تا رسیدن به تو کوتَه قدمی‌ است و من در انتظار گردو گفتنی از زبانِ تو، تا فاصله‌ها را بشکنم. دیر بگویی رو به روی چشمانت سُست و پخش زمینم اما، اگر نگویی آنقدر دور می‌شوم که وقتی دستانت را بنگری به جای گردوهای شکسته؛ دل را ببینی! من کنار می‌کشم و تو برنده‌ی یک بازیِ بی‌رقیبی؛...
  14. م

    اطلاعیه | درخواست نقد دلنوشته |

    سلام؛ درخواست نقد برای: [دلنوشته گوزَل]
  15. م

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    شاید نه؛ شاید هم اره... هر کدوم جایگاه خاص خودشون رو دارن! حاضری توی لیست ثروتمندترین افراد جهان باشی اما یک غم بزرگ داشته باشی؟
  16. م

    همگانی [ الان به چی احتیاج داری؟ ]

    اینکه غرق بشم توی رگه‌های عسلیِ چشماش? (کوش؟ نیست:/)
عقب
بالا پایین