علیرضا هقهق بلند و مردانهای کرد و مادر پرهام درحالی که خود را بر سر قبر میانداخت و خود را میزد ادامه داد:
- خدا همتون رو لعنت کنه. بدن تیکهتیکه شدهی پسر من این زیر چیکار میکنه؟ آخ خدا. بمیرم برای پسرم که هیچی ندیده ازم گرفتنش.
ضجه زد و ادامه داد:
- خدایا من چطور بار این غم رو به دوش بکشم؟...