 پارت دهم (حذف شود)
پارت دهم (حذف شود)
***
در ورودی خانهی ویلایی خود را باز کرد و درحالی که لباس 
پف دار(حذف فاصله و افزودن نیمفاصله:
 پفدار
پفدار) و سنگینش را بلند میکرد پا به خانهی جدیدش گذاشت. با دیدن فضای آرامش بخش خانهاش لبخندی بر لبانش نقش بست و ذوق زده به اطراف نگاه کرد. تکتک وسایل خانه را به سلیقهی خود چیده بود و با عشق خانهاش را مرتب کرده بود. دکوراسیون سفید و طوسی خانه دقیقا همانطوری بود که تصورش را کرده بود و این دو رنگ آرامش زیادی را به او میبخشید. خود را روی مبلهای سفید رنگ گوشهی پذیرایی انداخت و به تلویزیون بزرگ وصل شده به دیوار خیره شد. با ورود پرهام به خانه با ذوق به او نگاه کرد و بلند گفت:
- پرهام، بیا اینجا!
پرهام به ذوق همسرش خندید و به سمتش رفت. کنارش روی مبل نشست و یکی از دستانش را دور بازوانش حلقه کرد. پونه درحالی که لبهی شنل خود را میگرفت با خجالت به چشمان پرهام زل زد و لـ*ـب زد:
- باورم 
 نمیشه
نمیشه الان 
 اینجاهیم.(
اینجاهیم.( اینجائیم یا اینجاییم)
اینجائیم یا اینجاییم) من و تو... زیر یه سقف.
پرهام با آن یکی دست، دست پونه را گرفت و با عشق به چشمان رنگ شبش که ستارهای درون آن برق میزد زل زد و لـ*ـب زد:
- از امشب من خوشبخت ترین مرد دنیام. روزی که دل به دلت دادم میترسیدم از اینکه 
 تو(افزودن فاصله)رو
تو(افزودن فاصله)رو بهم ندن. اما قسم خوردم تا وقتی 
 تورو (
تورو ( تو رو)
تو رو)مال خودم نکنم دست برندارم.
پونه سرش را روی شانههای پهن پرهام گذاشت و با لبخند در حالی که به صفحهی سیاه تلویزیون زل میزد گفت:
- 
 بنظرت (
بنظرت (  به نظرت)
به نظرت)آیندمون چه شکلی 
 میشه
میشه؟!
 (استثناً افعال میشد و میشه بدون نیمفاصله نوشته میشن لطفاً دقت کنین)
(استثناً افعال میشد و میشه بدون نیمفاصله نوشته میشن لطفاً دقت کنین)
پرهام درحالی که دستان پونه را نوازش میکرد جواب داد:
- آیندمون سراسر خنده و شادی 
 میشه
میشه.
 (میشه)
(میشه) اونقدر عاشقانه میپرستمت که حتی آیندگان هم نتونن تصور کنن که زمانی همچین عشق بزرگی وجود داشته.
پونه خندهی بلندی کرد و سرش را از روی شانهی پرهام برداشت و به او نگاه کرد.
- وای پرهام، دارم از خستگی میمیرم. جون من پاشو برو یه قهوه درست کن و بیار.
پرهام بـ
ـوسهای بر دستان پونه کاشت و درحالی که از جا بلند 
 میشد (
میشد ( میشد)
میشد)گفت:
- به روی چشم نفس پرهام. 
همینجا ( کلمات بعد از همین و این اصولا نیمفاله میگیرن : همینجا)
کلمات بعد از همین و این اصولا نیمفاله میگیرن : همینجا)بشین زود حاضر میکنم.
پونه با همان لبخند، چشمانش را به معنای باشد روی هم فشرد و رفتن پرهام را به آشپزخانه تماشا کرد. با مشغول شدن پرهام، سرش را به مبل تکیه داد و درحالی که به لوستر آویزان در سقف زل میزد ذهنش سمت خواهرش پر کشید. دلیل این همه اضطراب و نگرانیهای پناه را نمیدانست. در آرایشگاه و حتی تالار به شدت در خودش بود و استرس در چشمانش بیداد میکرد. شاید پناه زیادی داشت بزرگش میکرد و دلیل این همه استرس و نگرانی به دلیل ضعیف شدن روحیهاش بود. دلش نمیخواست تک خواهرش در شب عروسیاش اینگونه مانند مرغ سر
(حذف فاصله)کنده باشد
(؛) اما کاری
(حذف نیم فاصله)هم نمیتوانست بکند.