نتایح جستجو

  1. Noghre

    در حال تایپ مرثیه بی‌مزار | اثر ریپر

    •○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•° ‌ نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌‌ ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. ‌‌ قوانین تایپ دلنوشته ‌ شما می‌توانید پس از 10 پست...
  2. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته اطلسِ زوال | اثر ریپِر

    •○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•° ‌ نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌‌ ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. ‌‌ قوانین تایپ دلنوشته ‌ شما می‌توانید پس از 10 پست...
  3. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۲ •°• اصلا خود انسان چه معنی‌ای داشت که انسانیت، صفتش بود؟ چیزی به اسم انسانیت در این دنیا وجود داشت؟ هیچ‌کس خوب نبود، هیچ‌کس مهربان نبود، هیچ‌کس راست‌گو نبود، هیچ‌کس عاشقی دلسوز نبود و در آخر، دنیا با دوز و کلک و دروغ به پایان می‌رسد. چرا که انسانیت را، خود انسان با دست‌های خودش خاک کرده است.
  4. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۱ •°• اما تلخ‌ترینِ حقیقت، این نیست! تلخ‌ترین بخش ماجرا لحظه‌ای است که می‌فهمی دیگر حتی، برای نجات خودت هم دیر شده. وقتی می‌بینی انسانیت فقط نمرده و سال‌هاست که زیر پاهایمان آهسته، آرام و بی‌صدا خاک می‌شود.
  5. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۰ •°• شاید برای همین است که هرکس از کنارمان عبور می‌کند چیزی از ما را، با خود می‌برد. تکه‌ای از امید، تکه‌ای از اعتماد، تکه‌ای از عشق... و در آخر، چیزی جز پوسته‌ای از دروغ، برای ما باقی نمی‌ماند.
  6. Noghre

    نظارت همراه رمان پادزهر مهلک | ناظر Noghre

    کدوم قسمت ناقصه عزیزم؟
  7. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    دسترسی ویرایش برای شما رو ندارم خودتون این سه پارت رو ویرایش کنید.
  8. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    مرد خوش‌چهره است، این اولین چیزی است که توی ذوقم می‌زندنقطه)به خوش چهره‌ها اعتماد ندارم. زیبایی همیشه فریبنده است و کسانی که به این قضیه واقف باشند خوب از آن استفاده می‌کنند. خوش‌چهره‌ها همیشه قصد فریب دارند. به دنبالش وارد همان غذاخوری‌ای می‌شوم که چند دقیقه قبل ترک کرده بودم. اسبم را به تیرک...
  9. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    فصل سوم: مورلین +اول شخص: آگرین+ سال‌ها بعد غذاخوری شلوغ است، اما پر سر و صدا نیست. فقط مرد گیجی که دارد بلوف می‌زند و زنی که پول گرفته تا به حرف‌هایش گوش کند و لبخند ملیح و تحسین‌آمیزی بزند. سر و صدای اصلی در سر من است، که امروز در ساکت‌ کردنش تا حدودی موفق بوده‌ام. آخرین تکه گوشت را در دهانم...
  10. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    فصل دوم: تولد +سوم شخص+ زن پیرتر روی گور قدم برمی‌دارد و با پایش خاک را صاف می‌کند. بی‌فایده است؛ گور دسته‌جمعی مثل جای یک سوختگی وسیع و چندش‌آور در زمین جنگل جا خوش کرده. خاک، مرطوب، تیره و بی‌گیاه است. زن پیرتر می‌گوید: -‌ یه کم طول می‌کشه تا همه‌شون بمیرن. باید صبر کنیم. انگار نه انگار که...
  11. Noghre

    نظارت همراه رمان ورجمه‌دار | ناظر: Noghre

    پارت‌ها چک شدن✅
  12. Noghre

    نظارت همراه رمان ورجمه‌دار | ناظر: Noghre

    ابتدا زن سالخورده‌ای که صورتش چروک نداشت، نه به خاطر زیبایی، به خاطر این‌که اصلاً پوستِ کامل روی صورتش نبود. خطوطش هم‌چون سایه‌هایی بود که دائم جا به‌جا(جابه‌جا) می‌شدند و صدایش مانند این بود که کسی جریان باد را در یک غار ضبط کرده باشد. - ورجمه بیدار شده و گرسنه‌س! سپس صدای نفر بعدی بلند شد،...
  13. Noghre

    نظارت همراه رمان ورجمه‌دار | ناظر: Noghre

    تمام وجودم در آتشی نامرئی می‌سوخت. سوزش را در تمام بدنم احساس می‌کردم؛ ولی به چشمم هیچ ماده اشتغال‌زایی نمی‌دیدم. نمی‌دانستم کجا هستم. پشت میله‌های یک اتاقک سنگی در بندِ آتش بودم. فریاد می‌کشیدم و آن سه نفری که در آن‌طرف میله‌ها دور میزی که واقعاً آن‌جا بینشان نبود؛ ولی از کتاب‌هایی که معلق...
  14. Noghre

    نظارت همراه رمان ورجمه‌دار | ناظر: Noghre

    سلام، قلمت توانا. برای لحظه‌ای چشمانم(چشم‌هایم) را بستم و نفس عمیق کشیدم. می‌خواستم به خودم اعتماد به نفس کافی بدهم. شاید هم به قول جـو، باید موقع تلقین کردن و اعتماد به نفس دادن به خود، جلوی آینه بایستم که این‌طور تأثیرش بیشتر است و آینه می‌‌تواند آماده‌ام کند؛ اما خب این فقط ایده‌ی جو بود نه...
  15. Noghre

    نظارت همراه رمان پادزهر مهلک | ناظر Noghre

    کتابچه‌‌ای را که صبح از پست رسیده بود، زیر نور زرد و تنهای لامپِ بالای میز، با حوصله کادوپیچ می‌کردم. در دفترکار کوچک، اما دنجی که بالاخره موفق شده‌بودم(شده بودم) برای خودم دست و پا کنم. امروز، سرحال‌تر‌ از روز‌های دیگر بودم. کار‌هایم به سختی قبل پیش نمی‌رفتند و ذهنم کمتر مشوش بود. مخصوصاً که...
  16. Noghre

    نظارت همراه رمان پادزهر مهلک | ناظر Noghre

    سلام عزیزم من تا امروز بیمارستان بودم حالم خوب نبود، حتما که بهتر شدم چک میکنم❤️
  17. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۹ •°• و شاید حقیقت همین باشد؛ این‌که ما نه در جست‌وجوی انسانیت، بلکه در سوگِ نبودنش به دنیا آمده‌ایم. این‌که دست‌هایمان را به‌هم می‌رسانیم نه برای مهر، بلکه برای آن‌که در سقوط کمتر تنها بمانیم و کسی دیگر را از پرتگاه پایین بیاندازیم. این‌که قلب‌هایمان را پنهان می‌کنیم چون جهان ثابت کرده،‌ هر چیز...
  18. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۸ •°• ما در سوگ انسانیتی راه می‌رویم که هیچ‌کس برای نجاتش قدمی برنداشت. در سوگ دنیایی که می‌توانست زیبا باشد، اما نبود؛ چون ما نبودیم. چون انسان، فقط نامش را به جای معنای ذاتش، با خود حمل کرد.
  19. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۷ •°• و تو در آخر می‌مانی… با حجم زخمی که حتی نمی‌دانی از کجا شروع شد، با دست‌هایی که نمی‌دانی باید تسلیم شوند یا هنوز امید داشته باشند؛ با قلبی که نمی‌دانی هنوز تپیدن را دوست دارد، یا نه! نمی‌دانی اما می‌مانی؛ زیرا مجبوری به ماندن. کنار گله گرگ‌های دغل باز و شیطان صفتی که ادعا می‌کنند انسان‌اند.
عقب
بالا پایین