با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
اثر: زنی که هرگز ندیده باشی
نویسنده: @bahar...
ژانر: جنایی، اجتماعی، تراژدی
خلاصه:
اگر زمانه هرروز به صورتتان سیلی بزند و از کارهایی که زیر پوست زشت این شهر، زشتتر جلوه میکردند را توی صورتتان میکوفت. چه میکردید؟ روشنا دختر جوان شانزده سالهای که زیر چک و لگد زمانه قرار گرفته هرروز درحال...
"کوچک"
کاتب: ارغنون
ژانر: تراژدی
سبک: موج نو
دیباچه:
اما تو گنهکاری، کوچک.
تو پرندههایم را از من به بند گرفتهای
و چشمت به راه آسمانی که منم نیست
چرا که گمان میبری دستهای سیاهچال تو را نخواهم برید؛
اما تو گنهکاری، کوچک!
نام اثر: خانهی براونها
نویسنده: ارغنون
ژانر: جنایی، اجتماعی
سبک: تریلر
ناظر: @SANTO
خلاصه:
بیگانگی، احساس گنگی که آنها را به هم پیوند میزند. درست چون سگهای کثیفی که به یک قلاده بسته شدهاند. آنها از کجا آمدهاند؟ آیا هیچکدام از آنها قلادهی وحشت را پاره خواهند کرد؟
باتلاقِ خون، درست...
نام دلنوشته: باز هم من
دلنویس: آیناز
ژانر: عاشقانه/تراژدی
هوا سرد است و من تنها و گیج میان خیابانهای این شهر غریب سرگردانم؛ اما قهوهی شیرین و گرم نگاهت در شیشه ویترین غبارگرفتهی مغازهها دیدگانم را پر میکند و به وسیلهی لبخند لرزانم آن را مینوشم.
به گوشهترین گوشهی خانه پناه میبرم و...
عنوان اثر: خونابههای مغرب
کاتب: حمیده ح
در ژانرِ: تراژدی، اجتماعی
به قالبِ: سپید
سطح: اختصاصی
دیباچهای بر اثر:
پایان، دروغیست
برای فریفتن صبح
عقربههای مسکوت
هزاران بار
زنجیر وار
آغاز را
صدا خواهند زد
آثار ادبی
آثار برتر
آثار جدید
اجتماعی
ادبی
تراژدی
جدیدترین آثار
خونابه
خونابههای مغرب
سبک سپید
ستاره سربیی
شعر تراژدی
شعر سپید
کافه رایترز
کافه نويسندگان
مجموعه اشعار خونابههای مغرب
عنوان اثر: ابتلال
کاتب: ارغنون
در ژانرِ: عاشقانه
به قالبِ: سپید، موج نو
دیباچهای بر اثر:
در لغتنامهی دهخدا، ابتلال به معنای تر شدن است.
حال بیماری که خوب میشود
پس از نزاریِ طویل!
تو، ابتلال من هستی.
عنوان اثر: آوازِ خون
کاتب: ارغنون
در ژانرِ: تراژدی
به قالبِ: سپید، موج نو
دیباچهای بر اثر:
صدایم بزن
ای تو آن تتمهی رهاییِ آدم!
که برابر تو مرگ به ستوه آمد
صدا بزن ای رشته کوهانِ کشیده
به مخملِ خون
تو بگو، ای هرآنچه نامش را
به اشتباه شعر نهادیم
و دریغا، تو بودی...
صدایم بزن
مرد رقصیده به...
نام دلنوشته: سختتر از خارا
نویسنده: ارغنون
ژانر: تراژدی
سطح: ویژه
دیباچه:
هنوز هم سختم، اگرچه ناتوان.
خودم را پشت سنگهای بزرگ غمم پنهان میکنم، نمیدانم چندتایشان را در جیب دارم و به کدام دریا هجرت خواهم کرد. ادبیاتم را نیز فراموش کردهام، ادبیات شیوهی به کار گرفتن زبان است به هنر و من...
آثار برتر
آثار جدید
اثر برتر
اثر جدید
ادبی
ادبیات
ارغنون
انجمن کافه رایترز
انجمن کافه نويسندگان
تراژدی
دلنوشته
دلنوشته سختتر از خارا
سختتر از خارا
غمگین
نویسنده
عنوان اثر: آوارهای حزن
کاتب: آیناز
در ژانرِ: تراژدی، عاشقانه
به قالبِ: سپید
سطح: ویژه
دیباچهای بر اثر:
درست است
که من محبت را به تو آموختم؛
اما پس از اتمام شاگردی
چنان در یخبندان بیمهری
و جهانی پر از سیاهی و تاریکی
به من گرمای عشق بخشیدی
و الفبای دوست داشتن را
روی دستان نوازشگرت حک کردی
که...
داستان: پایانگاه
به قلم: اِیوین الف.
ژانر: ترسناک، تراژدی.
زاویه دید: اوّل شخص.
لحن: معیار.
ناظر: @yasaman.B
خلاصه:
نه احضار، نه بازیِ خطرناک! همهچیز از جعبهای کرمی رنگ شروع شد. در آن را که گشود؛ کتابی کهنه به چشمهایش خورد؛ کتابی که تنها یک جمله داشت:
من را بپذیر!
مبارزه تا مرز پیروزی برای عشق و زندگی فکر میکنید تعریف درستی از«آغو*ش باز» باشد؟
من خودم همیشه فکر میکنم به لحاظ مفهومی و محتوایی، روابط انسانی و درک متقابل از وضعیت هم یکی از کارهایی است که اگر ما به آن برسیم میتوانیم دنیا را برای خودمان و دیگران به جای بهتری تبدیل کنیم. شما می گویید «مبارزه»...
«بسم رب النور...»
نام اثر: دریای آسمان
سرشناسه: عسکریان، سارا، 1384
موضوع: دلنوشته
سبک/ژانر: تراژدی-عاشقانه
سال نشر: یک هزار و چهارصد و یک-1401
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان-تالار ادبیات-بخش تایپ دلنوشته
***
دیباچه:
لاجوردی چشمانت مرا
به دریا میرساند یا آسمان؟!
شاید هم هردو بیراهه...
«بسم رب النور...»
_____
نام اثر: تهی
به قلم: فرشته خاوری
ژانر: تراژدی
سطح: اختصاصی
***
دیباچه:
دستانم را بگیر، بپرس که چگونه در این گرگ و میش سیه فام ایّام، لبخندی رنگین بر ل*ب دارم؟!
تو نمیدانی آنها تنها بوی غم و دلتنگی میدهند. رنگها تنها زینت بخشی، گمراه کننده بودند!
گاه بیآنکه خود...
نام اثر: مردمان سایه
نویسنده: سارا عسکریان
ژانر: فانتزی، تراژدی
ناظر: @iMmortal
خلاصه: آنچه زندگی را به کام آنها تلخ میکرد، نداشتن اراده و استقلال بود. این موضوع باعث شد تا بذر کینه و نفرت در دلشان جوانه بزند. تا به کی باید دنبالهروی صاحبانشان باقی میماندند؟ سرنوشتشان نباید به تقلید از...
به قلم سارا عسکریان
تراژدی
داستان مردمان سایه
داستان مردمان سایه به قلم سارا عسکریان
داستان کوتاه
داستان کوتاه مردمان سایه
داستان کوتاه مردمان سایه از سارا عسکریان
سارا عسکریان
فانتزی
مردمان سایه
نویسنده سارا عسکریان
هوالمحبوب
نام داستانک: صور ابکم
نویسنده: آتریسا اکبریان
ژانر: تراژدی
خلاصه:
سالهاست رایحه تند مرگ را به جانشینی اکسیژن به شش میکشد و چون مردگان متحرک، شهر را پا برهنه زیر پا میگذارد. ارتعاش کلمات از هنجرهاش شبانه چمدان بسته و از ظلمات وجودش گریخته است. او مردهای است که احمقانه میزیستد...
نام اثر: آیینهها انتقام میگیرند
به قلم: اِلی فرجی
ناظر: @مآه سآن
ژانر: عاشقانه ، تراژدی
خلاصه:
خانهی ما تکرار تاریخ است.
هر کسی که به دنیا میآید،
سرنوشت یک مرده را ادامه میدهد.
ما زندگی نمیکنیم...
فقط ادامه میدهیم!