- Feb
- 140
- 417
- 63
مجموعه اشعار ویله دمان
شاعر: @Ally
شاعر: @Ally
کاغذ مچالهی کنج اتاق
همان زبور تنهاییام است
که در اقلیم بهار
آشیانه ساخته است
و هیچ سرود بزمی
او را به پرواز در نیاورده است!
و خطهای دلتنگی
بر روی آن رژه میروند...
و پیچ و خم اندام او
طرح چروکیدهای بر رخسارم
برجای گذاشته است،
و دلم دستهایش را محکم،
بر خود پیچیدهاست
که ناگاه او را بر بئر فراموشی نیندازد!
آخر او سالهاست بر کنج اتاق من
ساکت و مبهم نشسته است... .
همان زبور تنهاییام است
که در اقلیم بهار
آشیانه ساخته است
و هیچ سرود بزمی
او را به پرواز در نیاورده است!
و خطهای دلتنگی
بر روی آن رژه میروند...
و پیچ و خم اندام او
طرح چروکیدهای بر رخسارم
برجای گذاشته است،
و دلم دستهایش را محکم،
بر خود پیچیدهاست
که ناگاه او را بر بئر فراموشی نیندازد!
آخر او سالهاست بر کنج اتاق من
ساکت و مبهم نشسته است... .