تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

بیوگرافی چارلز رابرت داروین

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
چارلز رابرت داروین (به انگلیسی: Charles Robert Darwin) (زاده ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ انگلستان – درگذشته ۱۹ آوریل ۱۸۸۲، انگلستان)زیست‌شناس و زمین‌شناس انگلیسی بود که بیش از هر چیز برای یافته‌هایش در زمینه علم فرگشت شناخته می‌شود.[۴] او این ایده را مطرح کرد که تمام گونه‌ها دارای نسبی مشترک هستند؛ این نظریه امروزه توسط دانشمندان پذیرفته شده‌است و یکی از مفاهیم بنیادی دانش به شمار می‌آید.داروین نظریه خود مبنی بر اینکه اینتبارزایشِ فرگشت نتیجه پروسه‌ای به نام انتخاب طبیعی بوده‌است که در آن، تلاش برای بقا تاثیر مشابه‌ای بر روی اصلاح‌نژاد انتخابی در زادگیری گزینشی دارد را نخستین‌بار در مقاله‌ای مشترک با آلفرد راسل والاس مطرح نمود.از داروین به عنوان یکی از مهم‌ترین انسان‌های تاریخ بشر یاد می‌شود.همچنین کتاب خاستگاه گونه‌های او به عنوان یکی از مهم‌ترین کتاب‌های علمی تاریخ شناخته شده است.

[TABLE]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
1878 Darwin photo by Leonard from Woodall 1884 - cropped grayed partially cleaned.jpg

1874[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]۱۲ فوریهٔ ۱۸۰۹
مواوس، شروزبری، شروپ‌شر،انگلستان[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]۱۹ آوریل ۱۸۸۲ (۷۳ سال)
داون‌هاوس، داون، کِنت، انگلستان[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]انگلستان[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
23px-Flag_of_the_United_Kingdom.svg.png
بریتانیایی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]طبیعت‌گرا[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]خاستگاه گونه‌ها
نسب مشترک
انتخاب طبیعی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]شکل‌دهی و گسترش نظریه انتخاب طبیعی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]پدر دانش فرگشت[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]ندانم‌گرا[۱][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]خاستگاه گونه‌ها یا «منشأ انواع» (۱۸۵۹)، تبار انسان، و انتخاب طبیعی در ارتباط با جنسیت(۱۸۷۱)[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]اِما وجوود (۱۸۹۶–۱۸۰۸)[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]۱۰ فرزند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]رابرت داروین (پدر)، سوزانا وجوود (مادر)[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]همکار انجمن سلطنتی (۱۸۳۹)[۲]

مدال سلطنتی(۱۸۵۳)

مدال ولاستن (۱۸۵۹)

مدال کاپلی (۱۸۶۴)

دکترای افتخاری حقوق دانشگاه کمبریج (۱۸۷۷)[۳][/TD]
[/TR]
[/TABLE]
در سال ۱۸۵۹، یک سال پس از انتشار مقاله‌ای مشترک با والاس، داروین کتاب خاستگاه گونه‌ها را منتشر کرد و شواهد خود مبنی بر تکامل را در آن شرح داد؛[۹][۱۰] تا دهه هفتاد قرن ۱۹ میلادی، فرگشتبه عنوان یک «فکت» در میان قشر تحصیل کرده پذیرفته شد، گرچه برخی نیز نظریه‌های ارائه شده دیگر – که نقش مهمی برای انتخاب طبیعی قائل نبودند – را قبول داشتند. با این وجود، پس از ارائهسنتز مدرن در اوایل قرن بیستم، اجماعی در میان دانشمندان پدید آمد و انتخاب طبیعی به عنوان پایه و اساس مکانیزم فرگشت پذیرفته شد.[۱۱][۱۲] این کشف علمی داروین ضمن پیوند دادن تمامعلوم زیستی به یکدیگر، تنوع زیستی را نیز توضیح می‌دهد.[۱۳][۱۴]
 
آخرین ویرایش:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
از کودکی تا دانشگاه


چارلز رابرت داروین در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ در خانوادهٔ پزشکی ثروتمند ازشروزبری در شهرستان شروپ‌شر در انگلستان متولد شد. او پنجمین فرزندِ خانواده بود. پدرش رابرت داروین و مادرش سوزانا وِجوُود هر دو از خانواده‌های اصیل انگلیسی مسیحی یونیتارین بودند.[۱۵] او نوهٔ دو شخصیت مهم مدافع لغو برده‌داری، از طرف پدرشاراسموس داروین و از طرف مادرش جوزایا وج‌وود بود.



Three quarter length portrait of seated boy smiling and looking at the viewer. He has straight mid-brown hair, and wears dark clothes with a large frilly white collar. In his lap he holds a pot of flowering plants

نقاشی چارلز داروین هفت‌ساله سال ۱۸۱۶.


هر دو خانواده تا حد زیادی مسیحی یونیتارین بودند، گرچه وِجوُودها در بین خود انگلیکان‌ها را پذیرفته بودند. رابرت داروین، که خود نسبتاً آزاداندیش بود، فرزندش چارلز را در نوامبر ۱۸۰۹ برایغسل تعمید به کلیسای سنت چادانگلیکان، شورشبری، برد، اما چارلز و خواهران و برادرانش با مادرشان به کلیسای یونیتارین می‌رفتند. چارلز هشت‌ساله پیش از سال ۱۸۱۷ و پیوستن به مدرسه روزانه‌ای که توسط واعظ کلیسایش اداره می‌شد، به تاریخ طبیعی و جمع‌آوری مطالبی در مورد آن علاقه داشت. ژوئیه همان سال مادرش درگذشت. از سپتامبر ۱۸۱۸ او به برادر بزرگترش اراسموس در مدرسه شبانه‌روزی انگلیکن شروزبری در شهر همسایه پیوست.[۱۶]

در اکتبر ۱۸۲۵ پس از صرف یک سال کارآموزی در کنار پدرش به همراه برادرش اراسموس برای تحصیل به دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه ادینبرو رفت (که در آن زمان بهترین دانشکده پزشکی انگلستان بود). اما خشونت عملیات جراحی باعث شد که آموختن پزشکی را رها کند و در عوض نزد یک بردهٔ سیاهپوستِ آزاد شده به نام جان ادمونستنکه چارلز واترتن را در جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی همراهی کرده بود، در مدت تقریباً ۴۰ جلسهٔ روزانهٔ یک ساعته تاکسیدرمیبیاموزد.[۱۷]

در دومین سال حضور در دانشگاه چارلز به جامعه پلینیان، یک گروه دانشجویی تاریخ طبیعی پیوست. در این گروه دانشجویان رادیکال دموکرات با دیدگاه‌های ماتریالیستی، مفاهیم مذهبی رایج از علم را به چالش می‌کشیدند. [۱۸] داروین به رابرت ادموند گرانت در پژوهشهایش در کالبدشناسی و چرخهٔ زندگی بی‌مهرگان دریایی درخور فورث کمک کرد. او در ۲۷ مارس ۱۸۲۷ کشفیات خودش را در مورد اینکه تخم‌های سیاه یافت شده در پوستهٔ صدف چروکتخم‌های زالوی اسکیت بودند در پلینیان ارائه کرد. روزی گرانتایده‌های تکاملی لامارک را ستایش کرد. داروین از جسارت گرانت شگفت‌زده شد، اما به تازگی ایده‌های مشابهی در مجله‌های پدر بزرگش اراسموس خوانده بود.[۱۹] داروین از درس تاریخ طبیعی کهرابرت جیم‌سان ارائه می‌داد خسته شد. درس زمین‌شناسی جیم‌سان شامل بحث بین نپتونیسم و پلوتونیسم بود. داروین طبقه‌بندیگیاهان را یادگرفت و به کلکسیون موزه دانشگاه-که در آن زمان یکی از بزرگترین موزه‌های اروپا بود. - کمک می‌کرد.[۲۰]

انصراف داروین از تحصیل پزشکی پدرش را ناراحت کرد و او با قاطعیت چارلز را به کالج مسیح دانشگاه کمبریج فرستاد تا به عنوان اولین گام برای کشیش انگلیکن محلی شدن لیسانس بگیرد. چون داروین در امتحان پایانی فاقد صلاحیت لازم تشخیص داده شد، در ماه ژانویه ۱۸۲۸ به دورهٔ عادی پیوست.[۲۱] او سوارکاری و تیراندازیرا به مطالعه ترجیح می‌داد. پسرعمویش ویلیام داروین فاکس او را به عنوان عاشق دیوانه و مشهور جمع‌آوری سوسک معرفی کرد؛ داروین این کار را مشتاقانه دنبال می‌کرد، تعدادی از یافته‌های او در کتاب نقاشی‌هایی از حشرات بریتانیا اثر جیمز فرانسیس استفنزچاپ شد. داروین دوست نزدیک و دنباله‌رو پروفسور گیاه‌شناسیجان استیونز هنسلو شد و با دیگر روحانیون طبیعت‌گرای برجسته ملاقات کرد. این روحانیون کار علمی را به عنوان الهیات طبیعی مذهبی می‌پنداشتند. داروین برای دانشجویان به عنوان «مردی که با هنسلو قدم می‌زند» شناخته شد. داروین زمان نزدیک شدن امتحانات خود را وقف مطالعه کرد و زبان و منطق کتاب «اثبات مسیحیت» نوشتهٔ ویلیام پیلی (چاپ ۱۷۹۴)او را خشنود ساخت.[۲۲]داروین در امتحانات پایانی‌اش در ژانویهٔ ۱۸۳۱ عملکرد خوبی داشت و در بین ۱۷۸ داوطلب دوره عادی نفر دهم شد.[۲۳]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
داروین مجبور بود تا ژوئن ۱۸۳۱ در کمبریج بماند. او کتاب الهیات طبیعی و یا مدارک وجود خدا و صفات او نوشتهٔ ویلیام پیلی را مطالعه کرد (که اولین بار در سال ۱۸۰۲ چاپ شده بود)، و موجببحث در مورد طرحی الهی در طبیعت شد و توضیح می‌داد کهسازگاری عمل خداوند از طریق قوانین طبیعی است.[۲۴] او کتاب جدید جان هرشل مباحثی مقدماتی در مورد مطالعهٔ فلسفه طبیعی(۱۸۳۱) را خواند. این کتاب بالاترین هدف فلسفه طبیعی را درک چنین قوانینی از طریق استقرا و برپایه مشاهده توصیف می‌کرد. داروین کتاب روایت شخصی سفرهای علمی الکساندر فون هومبولتبین سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴ را هم خواند. داروین با «اشتیاقی سوزان» از هومبولت الهام گرفته و برای دیدن تنریف به همراه تعدادی از هم‌کلاسیهایش و پس از فارغ‌التحصیلی و مطالعهٔ تاریخ طبیعی درمناطق گرمسیری برنامه‌ریزی کرد. برای آمادگی در درسزمین‌شناسی آدام سجویک شرکت کرد و سپس در ۴ اوت به همراه او به مسافرت دو هفته‌ای رفت تا از چینه‌های ولز نقشه‌برداری کنند.[۲۵][۲۶]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
سفر با بیگل




Route from Plymouth, England, south to Cape Verde then southwest across the Atlantic to Bahia, Brazil, south to Rio de Janeiro, Montevideo, the Falkland Islands, round the tip of South America then north to Valparaiso and Callao. Northwest to the Galapagos Islands before sailing west across the Pacific to New Zealand, Sydney, Hobart in Tasmania, and King George's Sound in Western Australia. Northwest to the Keeling Islands, southwest to Mauritius and Cape Town, then northwest to Bahia and northeast back to Plymouth.

مسیر سفر با «بیگل»، از ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۶


پس از ترک سجویک در ولز، داروین هفته‌ای را با دوستان دانشجویش در بارموث گذراند و سپس ۲۹ اوت به خانه برگشت متوجه نامه‌ای از هنسلو شد که در آن به او پیشنهاد داده بود به عنوان یک طبیعی‌دان (گرچه ناکامل) با هزینهٔ اضافی خودش در کشتی اچ‌ام‌اس بیگل کاپیتان رابرت فیتزروی همراه شود و تأکید کرده بود که این موقعیتی برای یک جنتلمن است و نه یک «گردآورندهٔ صرف». این کشتی به مدت چهار هفته به یک سفر اکتشافی رفت تا نقشه ساحل آمریکای جنوبی را تهیه کند.[۲۷] رابرت داروین به برنامه پسرش، سفر دریایی دو ساله، اعتراض کرد چون آن را اتلاف وقت می‌دانست، اما برادر زنش جوزایا وج‌وود دوم او را متقاعد کرد که موافقت کرده و هزینه مشارکت فرزندش را بپردازد.[۲۸] داروین مراقب بود که کارش را خصوصی انجام دهد تا بتواند به مجموعه خود کنترل داشته باشد و قصد داشت آن را برای یک مؤسسه علمی بزرگ نگه دارد.[۲۹]

پس از تاخیرهایی سفر با کشتی ۲۷ دسامبر ۱۸۳۱ شروع شد و پنج سال طول کشید. همان‌طور که فیتزروی خواسته بود داروین بیشتر این مدت را در خشکی صرف پویش‌های زمین‌شناختی، بررسیسنگواره‌ها و مطالعه بر روی ارگانیسمهای زنده کرد، در حالیکه کشتیبیگل سواحل رابررسی و نقشه‌برداری می‌کرد.[۳۰] داروین از مشاهدات و نظریات نظری خود یادداشت‌های دقیقی برداشت، و با فواصلی در طی سفرش نمونه‌هایش را با نامه‌هایی به کمبریج و ازجمله یک کپی از کتابسفر بیگل را برای خانواده‌اش فرستاد.[۳۱] او کمی در زمین‌شناسی، گردآوری سوسک و کالبدشکافی بی‌مهرگان دریایی تخصص داشت، ولی در بقیه موارد مبتدی بود و با مهارت نمونه‌هایی را برای ارزیابی متخصصین گردآوری کرد.[۳۲] داروین علی‌رغم ناراحتی شدید از دریاگرفتگی در عرشهٔ کشتی یادداشت‌های فراوانی نوشت. بیشتر یادداشت‌های جانورشناسی او در مورد بی‌مهرگان دریایی بود و با پلانکتون شروع می‌شد که در دوره آرام گردآوری شده بود.[۳۰][۳۳]

داروین در اولین توقف خود در ساحل شهر سانتیاگودر تشکیل شده از کیپ ورد متوجه شد که نوار سفید روی صخره‌های سنگ آتشفشانی حلزون دریایی هستند. فیتزروی اولین جلد کتاب اصول زمین‌شناسی چارلز لایل را به او داده بود که در آن مفاهیمهمدیس‌گرایی و تغییرات تدریجی سطح زمین را طی دوره‌های زمانی طولانی توضیح می‌داد. داروین چیزها را به روش لایل دید و به نظریه‌پردازی و نوشتن کتابی در مورد زمین‌شناسی فکر کرد.[۳۴]هنگامی که به برزیل رسیدند، داروین از وجود جنگل‌های گرمسیریخوشحال شد،[۳۵] اما از دیدن برده‌داری متنفر بود و در مورد این موضوع با فیتزروی بحث کرد.[۳۶] نقشه‌برداری در جنوب پاتاگونیاادامه یافت. آن‌ها در باییا بلانکا توقف کردند، و در صخره‌های نزدیکپونتا آلتا داروین فسیل‌های زیادی از استخوان‌های پستاندارانمنقرض‌شده به همراه صدف‌های دریایی جدید را کشف کرد، کهانقراض‌های جدید را بدون هیچ نشانه‌ای از تغییرات آب‌وهوایی یا بلایای طبیعی نشان می‌داد. او بزرگ‌دد کمتر شناخته‌شده‌ای را بوسیلهٔ یک دندان و ارتباطش با زره استخوانی تشخیص داد، ابتدا به نظرش می‌رسید مشابه یک نمونهٔ غول‌آسا از زره آرمادیلو محلی است. یافته‌هایش زمانی که به انگلستان رسیدند توجه زیادی را جلب کرد.[۳۷][۳۸]

در اسب‌سواری‌هایش به همراه گاچوها در داخل کشور برای کشف زمین‌شناسی و جمع‌آوری فسیل‌های بیشتر، داروین در مورد هر دو هم افراد بومی و هم مردم ساکن در مستعمرات در زمان انقلاب بینش اجتماعی، سیاسی و انسان‌شناسی کسب کرد و متوجه شد دو نوع پرندهٔ ریا قلمروهای جداگانه ولی دارای اشتراک دارند.[۳۹][۴۰]زمانی که بیشتر به طرف جنوب رفتند دشت‌هایی را دید که به شکل پلکانی و از سنگریزه‌های گرد و حلزون‌های دریایی و بیش از حد معمولی مرتفع بودند و یک سری برآمدگی‌هایی را نشان می‌دادند. او دومین جلد کتاب لایل را خوانده و نظر او در مورد «مراکز خلقت» گونه‌ها را پذیرفت، اما کشفیات و نظریهٔ خود او ایده‌های لایل را در مورد انقراض آرام و تدریجی گونه‌ها را به چالش می‌کشید.[۴۱][۴۲]



On a sea inlet surrounded by steep hills, with high snow-covered mountains in the distance, someone standing in an open canoe waves at a square-rigged sailing ship, seen from the front

در حالیکه اچ‌ام‌اس بیگل از سواحل آمریکای جنوبی نقشه‌برداری می‌کرد، داروین در مورد زمین‌شناسی و دلیل انقراض پستانداران غول‌پیکر نظریه‌پردازی می‌کرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
سه نفر از اهالی فوجی روی عرشهٔ کشتی در اولین سفر بیگل گرفته شده بودند، سپس در طی اقامت یک‌ساله در انگلستان برای مبلغ شدن تحت آموزش قرار گرفته بودند. داروین رفتار آن‌ها را دوستانه و خودشان را متمدن یافت، با این‌حال در تیرا دل فوئگو با وحشیان بدبخت و خواری مواجه شد که از حیوانات اهلی وحشی‌تر بودند.[۴۳]او متقاعد شد، که علی‌رغم تنوع، همهٔ انسان‌ها منشأ مشترکی به هم وابسته بودند و استعداد تکامل و متمدن شدن را داشتند. بی‌شباهت به دوستان دانشمندش، اکنون او باور داشت که هیچ شکاف غیرقابل عبوری بین انسان و حیوان وجود ندارد.[۴۴] یک سال بعد مأموریت تبلیغی رها شد، آن سه فرد اهل فوجی که آن‌ها را جیمی باتنمی‌نامیدند، مثل بومی‌ها زندگی می‌کردند، زن داشتند و دلشان نمی‌خواست به انگلستان برگردند.[۴۵]

داروین در شیلی زمین‌لرزه‌ای را تجربه کرد و نشانه‌های بالا رفتن زمین را دید از جمله بستری از صدف‌های سیاه که روی بالاترین امواج قرار گرفته بودند. در بالای کوه‌های آند حلزون‌های دریایی و چندین فسیل از درختانی که در سواحل شنی رشد کرده بودند مشاهده کرد. او نظریه‌پردازی کرد که به هنگام بالا آمدن زمین جزایر اقیانوسی پایین رفته و آب‌سنگ‌های مرجانی دور آن‌ها رشد کرده وآب‌سنگ‌های حلقوی را تشکیل می‌دهند.[۴۶][۴۷]

در زمین‌شناسی جزایر گالاپاگوس جدید، داروین به دنبال شواهدی برای متصل کردن حیات‌وحش به نظریه قدیمی «مرکز آفرینش» بود، و متوجه شد که مرغ‌های مقلد به آن‌هایی که در شیلی بودند مربوطند ولی جزیره به جزیره فرق می‌کنند. او شنیده بود که تغییرات جزئی در شکل لاک لاک‌پشت‌ها نشان می‌دهد که مال کدام جزیره هستند، اما حتی پس از خو*ردن لاک‌پشت‌های خوراکی به عنوان غذا نتوانست آن‌ها را جمع‌آوری کند.[۴۸][۴۹] در استرالیا،کانگوروهای موش‌وارکیسه‌دار و نوک‌اردکی‌ها چنان غیرعادی به نظر می‌رسیدند که داروین فکر کرد دو موجود تقریباً متمایز هستند.[۵۰] اوبومیان استرالیا را شوخ‌طبع و خوشحال یافت و به کاهش جمعیت آن‌ها توسط ساکنان اروپایی استرالیا اشاره کرد.[۵۱]

فیتزروی در مورد چگونگی تشکیل آب‌سنگ‌های حلقوی جزایر کوکوس را مورد بررسی قرار داد و یافته‌هایش تئوری داروین را تأیید کرد.[۴۷] فیتزروی شروع به نوشتن کتاب داستان‌های سفر با کشتی بیگل کرد و پس از خواندن خاطرات داروین پیشنهاد کرد که او هم آن‌ها را چاپ کند.[۵۲] سرانجام کتاب سفر بیگل داروین هم در جلد سوم جداگانه‌ای از خاطرات سفر با کشتی بازنویسی شد.[۵۳]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
در کیپ‌تاون داروین و فیتزروی جان هرشل ملاقات کردند، او اخیراً نامه‌ای به لایل نوشته و نظریهٔ همدیس‌گرایی او را تحسین کرده‌بود و آن را گشایش گمانه‌زنی‌های جسورانه در مورد «آن راز رازها»، جایگزینی گونه‌های منقرض شده با دیگر گونه‌ها به عنوان روشی طبیعی در مقایسه با روند معجزه‌آسا» نامیده بود.[۵۴] زمانی که کشتی در حال بازگشت به خانه بود و داروین یادداشت‌هایش را مرتب می‌کرد نوشت: اگر شک در حال افزایش من در مورد مرغ‌های مقلد، لاک‌پشت‌ها و گرگ جزیره فالکلند صحیح باشد، چنین حقایقی نظریه تثبیت گونه‌ها را تضعیف می‌کند و سپس پیش از تضعیف با احتیاط «خواهد» افزود.[۵۵] بعدها نوشت: به نظرم چنین حقایقی نوری روی منشأ گونه‌ها بیندازند.[۵۶]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
آغاز نظریه تکامل داروین




Three quarter length portrait of Darwin aged about 30, with straight brown hair receding from his high forehead and long side-whiskers, smiling quietly, in wide lapelled jacket, waistcoat and high collar with cravat.

داروین در حالیکه هنوز مرد جوانی بود به جامعهٔ نخبگان علمی پیوست.


زمانی که کشتی در دوم اکتبر ۱۸۳۶ به فالموث، کورنوال رسید، تقریباً در مراکز علمی مشهور بود چون هنسلو در دسامبر ۱۸۳۵ با دادن جزوهٔ نامه‌های زمین‌شناسی داروین به طبیعی‌دانان منتخب شهرت شاگرد سابقش را گسترش داده بود.[۵۷] داروین به خانه‌اش در شربری رفته و خویشاوندانش را دید، سپس برای دیدن هنسلو با عجله بهکمبریج رفت، هنسلو به او توصیه کرد طبیعی‌دانانی را پیدا کرده و برای مجموعه‌ای که گردآوری کرده کاتالوگی فراهم کند و موافقت کرد برای گونه‌های گیاهی این کار را انجام دهد. پدر داروین ترتیب سرمایه‌گذاری را دارد تا پسرش بتواند دانشمند مستقلی شود، و داروین هیجان‌زده و با افتخار در موسسات اطراف لندن می‌گشت تا متخصصانی را برای توصیف مجموعه‌هایش پیدا کند. جانورشناسان کار را با تأخیر زیادی انجام می‌دادند و بیم آن می‌رفت که بسیاری از نمونه‌ها در انبار بمانند.[۵۸]

چارلز لایل با اشتیاق داروین را برای اولین بار در ۲۹ اکتبر ملاقات کرد و طولی نکشید که او را به کالبدشناس در حال پیشرفت ریچارد اوون معرفی کرد. اوون برای کار با استخوان فسیل‌هایی که داروین گردآوری کرده بود امکانات کالج سلطنتی جراحان انگلستان را بکار گرفت. او با کمال شگفتی متوجه شد که فسیل‌ها متعلق به گونه‌هایی است که نسلشان منقرض شده‌است. موجودات غول‌پیکری مثل تنبل زمینی و نیز بزرگ‌دد، فسیل‌ها شاملِ اسکلت تقریباً کاملی از اسکلی‌دوتریوم و جمجمه‌ای در اندازهٔ اسب آبی و مشابه جونده‌ایبه نام کمان‌دندان و شبیه غولی برگچه‌خوار بودند. قطعات اسکلت همان‌طور که داروین ابتدا فکر می‌کرد، واقعاً مال شیاردندان، موجود عظیم‌الجثهٔ شبیه آرمادیلو، بودند.[۳۸][۵۹] این موجودات منقرض شده با گونه‌های زنده در آمریکای جنوبی مرتبط بودند.[۶۰] در اواسط دسامبر داروین مقیم کمبریج شد تا کار بر روی مجموعه‌هایش را سازماندهی کرده و یادداشت‌های سفرش را مرور کند.[۶۱] او در اولین نامه‌اش شواهدی از بالا آمدن منطقه وسیعی از زمین آمریکای جنوبی را ارائه کرد و با حمایت مشتاقانهٔ لایل آن را در ۴ ژانویه ۱۸۳۷ برای انجمن زمین‌شناسی لندن خواند. در همان روز، گونه‌های پستاندار و پرندهٔ مجموعه‌اش را در انجمن زمین‌شناسی لندن به نمایش گذاشت. در مدتی کوتاه جان گولدِ پرنده‌شناس اعلام کرد پرندگان گالاپاگوس که داروین فکر می‌کرد ترکیبی از توکای سیاه،سینه‌سرخ و سهره باشند، در واقع دوازده گونهٔ متفاوتِ فنچ هستند. در ۱۷ فوریه داروین به عنوان عضو شورای انجمن زمین‌شناسی انتخاب شد، و لایل سخنرانی خود در مقام رئیس انجمن زمین‌شناسی را به یافته‌های ریچارد اوون دربارهٔ مجموعه سنگواره‌های داروین اختصاص داد، با تأکید بر این مطلب که پیوستگی جغرافیایی گونه‌ها نظریات همدیس‌گرایی او را تأیید می‌کنند.[۶۲]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
اوایل مارس داروین به لندن نقل مکان کرد تا نزدیک محل کارش باشد. داروین به دایرهٔ اجتماعی دانشمندان لایل و متخصصانی مثلچارلز ببیج،[۶۳] کسی که خداوند را برنامه‌ریز قوانین توصیف می‌کرد، پیوست. داروین با برادر آزاداندیش خود اراسموس بخشی از دایرهٔ حزب ویگ و دوست نزدیک هریت مارتینو نویسنده باقی ماند. مارتینو براساس قانون بحث‌برانگیز حزب ویگ با نام اصلاحات قوانین ضعیف موجب ارتقای مالتوسیانیسم شد که معتقد بود افزایش جمعیت موجب فقر بیشتر و توقف رفاه می‌گردد او هم چنین به عنوان یک یونیتارین، به پیامدهای رادیکال تراجهش گونه‌هاکه توسط گرانت و جراحان جوانتر تأثیر گرفته از ژفروآ ارتقا یافته بود خوشامد گفت. تراجهش مورد لعن انگلیکان مدافع نظم اجتماعی بود،[۶۴] اما دانشمندان مشهور علناً و بی‌پرده در مورد موضوع بحث می‌کردند و علاقهٔ گسترده‌ای به نامهٔ جان هرشل وجود داشت. هرشل در نامه‌اش رویکرد لایل را تحسین می‌کرد و آن را راهی برای یافتن دلیل طبیعی منشأ گونه‌های جدید می‌دانست.[۵۴]

گولد داروین را ملاقات کرده و به او گفت مرغ‌های مقلد جزیره گالاپاگوس نه گونه‌ای مرغ مقلد بلکه گونه‌های جدا شده و متفاوت از مرغ‌های جزایر دیگر هستند و پرنده‌ای را که داروین یک الیکاییتصور می‌کرد در گروه فنچ قرار داشت. داروین فنچ‌ها را با نام جزایر محل زندگی‌شان نامگذاری نکرده بود، بلکه با توجه به یادداشت‌های دیگران در کشتی، از جمله فیتزروی، او نام جزایر را به گونه‌ها اختصاص داد.[۶۵] دو ریا هم از گونه‌های متمایز بودند، و در ۱۴ مارس داروین اعلام کرد چگونه با رفتن به سمت جنوب پراکندگی آن‌ها تغییر کرد.[۶۶]



A page of hand-written notes, with a sketch of branching lines.

در اواسط ژوئیه ۱۸۳۷ دفتر یادداشت شمارهٔ «B» خود را در مورد تراجهش گونه‌ها شروع کرده و در صفحهٔ ۳۶ آن نوشت: «من بالاتر از همه به اولین درخت زندگی‌اش فکر می‌کنم.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
دستاوردهای علمی پیش از ارائه نظریه فرگشت


در تمام طول سفر، داروین همواره از حمایت‌های استاد سابقش برخوردار بود. هنسلو ترتیب چاپ نوشته‌های داروین را می‌داد وسنگواره‌های جمع‌آوری شده را در اختیار زیست‌شناسان معتبر می‌گذاشت؛ به‌طوری‌که وقتی در دوم اکتبر ۱۸۳۶ بیگل به بریتانیابازگشت، داروین در جمع دانشمند ان شهرتی پیدا کرده بود. او پس از دیداری از خانه و ملاقات با پدر به لندن رفت و گروهی از بهترینزیست‌شناسان را گرد آورد تا بر روی نمونه‌های گیاهی، جانوری و زمین‌شناختی جمع‌آوری شده مطالعه کنند. هنسلو داروین را به ریچارد اوون زیست‌شناس معروف معرفی کرد. وقتی اوون در کالجپادشاه ی جراحان[۶۷] بر روی مجموعه سنگواره‌های داروین کار کرد با کمال شگفتی متوجه شد که آن متعلق به گونه‌هایی از جوندگانغول‌پیکر و تنبل‌هاست که نسلشان منقرض شده‌است. این کشف بیش ازپیش بر اعتبار داروین افزود.

در ۱۷ فوریه ۱۸۳۷ لایل سخنرانی خود در مقام رئیس انجمنزمین‌شناسی را به یافته‌های ریچارد اوون دربارهٔ مجموعهسنگواره‌های داروین اختصاص داد با این مضمون که گونه‌های منقرض شده با گونه‌های فعلی همان منطقه در ارتباطند. در همان جلسه داروین به عنوان عضو شورای انجمن زمین‌شناسی برگزیده شد.

نگارش کتاب ی دربارهٔ زمین‌شناسی آمریکای جنوبی و تألیف کتاب چند جلدی «جانورشناسی کشتی بیگل» از جمله دیگر پروژه‌هایی بود که داروین در آن مشارکت کرد.

فعالیت‌های علمی شدید داروین تا اواسط ۱۸۳۷ ادامه یافت. در این زمان او به توصیه پزشکان از فشار کار کم و برای استراحت در ییلاقاقامت کرد.

این مرخصی یک ساله فرصت مناسبی برای وی بود تا بیش از پیش روی موضوع مورد علاقه‌اش یعنی تحقیق در مورد نظریه فرگشت متمرکز شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,429
218
میان ستاره‌ای
پیدایش نظریه فرگشت


نوشتار اصلی: نظریه تکامل

داروین ابتدا به هیچ وجه در پی به چالش کشیدن فرضیهٔ ثبات گونه‌ها نبود ولی ادامهٔ تحقیقات سؤالات بی‌پاسخ زیادی پیش پایش می‌گذاشت. یک سال پیش از شروع سفر، کتاب جنجال‌برانگیزی از چارلز لایل منتشر شده بود به نام «اصول زمین‌شناسی» که داروین نسخه‌ای از آن را همراه خود داشت. نویسنده در این کتاب مدعی شده بود که سطح زمین بر اثر فرایندهای تدریجی تغییر می‌کند و دگرگونی پوسته زمین جریانی یکنواخت در طبیعت در طول تاریخ این کره‌است. وی توضیح می‌دهد که هر نوع موجود زنده ابتدا در مرکزی رشد می‌کند و از آن نقطه پخش شده‌است و نشان داد که مدتی دوام آورده تا تدریجاً از بین رفته و جای خود را به انواع دیگر داده‌است و آن را اصل مراکز آفرینش می‌نامد. از این رو او نتیجه گرفت که پیدایش انواع جدید جریانی پیوسته و یکنواخت در طول تاریخ زمین است. این نظریات که کاملاً بر خلاف باورهای رایج زمانه بود، سر و صدای زیادی در محافل علمی برانگیخت. داروین با بررسی لایه‌های سنگی و سنگواره‌ها در نقاط مختلف شواهد زیادی در تأیید نظریات لایل یافت. در جزایر گالاپاگوس او فسیل‌هاییبسیار نزدیک ولی نه کاملاً همانند با اشکال زنده پیدا کرد. وی مشاهده کرد که لاک‌پشت‌های ساکن در هر جزیره اندکی بالاک‌پشت‌های جزیره مجاور متفاوتند و سهره‌های جزیره‌های مختلف تفاوت کمی با یکدیگر دارند. از نظر داروین بهترین توضیح آن بود کهگونه‌ها تغییر می‌کنند و اعضای هر گونه نیای مشترکی دارند.

چهل سال پیش از او دانشمندی به نام تامس مالتوس در مقاله‌ای مدعی شده بود که سرعت رشد جمعیت آدمیان بیش از میزان تولید غذاست و چنانچه جمعیت بشر به طریقی کنترل نشود، با گذشت چند دهه غذای کافی برای همگان وجود نخواهد داشت و آدمی مجبور است برای به دست آوردن آن مبارزه کند.

داروین دریافت که آموزه‌های مالتوس نظریات او را تکمیل می‌کند. او نتیجه گرفت که پس از ایجاد تغییر در موجودات زنده، انواعی که با محیط طبیعی ناسازگار گشته‌اند حذف می‌شوند و انواعی که تغییراتشان آن‌ها را با محیط طبیعی سازگارتر کرده‌است، جای آن‌ها را می‌گیرند. داروین این پدیده را انتخاب طبیعی نامید.



220px-Charles_Robert_Darwin_by_John_Collier.jpg

پرتره ای از داروین کشیده شده توسط جان کالیر


از سال ۱۸۳۶ تا ۱۸۵۸ داروین مخفیانه و در اوقات فراغت روی نظریهٔ انقلابیش کار می‌کرد. او دیگر به وجود فرگشت موجودات زنده یقین پیدا کرده بود ولی از آن بیم داشت که با علنی کردن آن از سوی گروه‌های تندرو به کفرگویی متهم شود. او که می‌دانست با مطرح شدن نظریه‌اش چه جنجالی در جامعه و محافل علمی بر پا می‌شود، کوشید با انجام دادن آزمایش‌های فراوان روی گیاهان و جانوران و استفاده از تجربیات پرورش‌دهندگان کبوتر و خوک شواهد کافی و علمی برای نظریه‌اش فراهم آورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا