تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

داستان پولک پولکی

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
_-_ _1_.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
یکی بود یکی نبود ، یک روز صبح توی یک دریای آبی و زیبا ماهی کوچک قشنگی به نام پولک پولکی به همراه مادرش در آب های کم عمق دریا مشغول شنا کردن بود. پولک پولکی همینطور که داشت شنا میکرد و اطرافش رو نگاه می کرد رو کرد به مامانش وگفت:” بیا بریم تو آب های عمیق دریا شناکنیم مامان”



file-da9f3ed705f3569cfa090706150646f0.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
مامانش گفت :” تو باید خیلی شنا کنی و خیلی تمرین کنی تا یک شناگر ماهر و قدرتمند بشی ، تو اول باید شناکردن تو آب های کم عمق رو یاد بگیری تا بعد بتونی بری و تو آب های پر عمق شنا کنی ، الان برای تو زوده”



file-16dd8f88cb982bd9cd6450f532773f6a.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی دیگه داشت کم کم حوصلش سر می رفت و از شنا کردن تو آبهای کم عمق داشت خسته می شد. اون یه دفعه با صدای بلند گفت :” مامان ، من خسته شدم من میخوام تو آب های عمیق دریا بازی کنم. نگاه کن، همه ماهیای دیگه یه عالمه سرگرمی وتفریح دارن ، اونا دارن تو قسمتهای دیگه دریا یه عالمه بازی می کنن” اما مامان پولک پولکی سرش رو به علامت نه تکون داد و گفت :” نه ، نمیشه”





file-550207b1d551333e5a9adf90edef95c4.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی دوباره داد زد :” مامان ، من واقعا دلم میخواد تو آب های عمیق دریا بازی کنم ، اینجا حوصلم سر رفته ” اما مامان همچنان مخالفت می کرد و می گفت :” نه پولک پولکی ، من به تو گفتم که شنا کردن تو آب های پر عمق دریا الان برای تو خیلی خطرناکه ، تو هنوز هم باید تو آب های کم عمق تمرین کنی و شنا کردن رو خوب خوب یاد بگیری”



file-0cc85343dd5b3a46a8a8f42a019e9d0f.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی که ناراحت شده بود با بداخلاقی و بی حوصلگی پشت مامانش شنا کرد.





file-31136aa70ff86b53536ce250945af02f.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی هنوز می تونست همه ماهیای دیگه رو ببینه که در آب های عمیق مشغول تفریح و بازی و شنا کردن بودن.اون خیلی دلش می خواست که به آبهای کم عمق بره و شروع به گردش وجستجو کنه. اونهمش کنجکاو بود و دلش میخواست بدونه که توی قسمت عمیق دریا چه چیزهایی وجود داره. اون با خودش فکر کرد :” من به اندازه کافی شنا کردن رو تمرین کردم تا بتونم توی آبهای پرعمق دریا شنا کنم و با بقیه ماهیا بازی کنم”



file-4aafe2db0c1a324ca936fe2bcd3ac9ea.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی همینطور که داشت با خودش فکر می کرد یه دفعه دید که مامانش مشغول حرف زدن با یکی از همسایه هاشون شده ، پولک پولکی از این فرصتی که براش پیش اومده بود خیلی خوشحال شد و بدون اینکه به مامانش حرفی بزنه سریع شنا کرد و وارد قسمت عمیق دریا شد. همه چیز در قسمت عمیق دریا رنگارنگ و هیجان انگیز بود.





file-3d10fa9d75bae25cdb2a453f52dbe3d7.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی دورتر و دورتر شد و همینجور در آب های عمیق دریا شنا کرد و جلو رفت.اون از گردش کردن تو قسمت عمیق دریا خیلی هیجان زده شده بود.پولک پولکی هر چی که بیشتر شنا می کرد چیزهای جدیدتر و تازه تری رو توی دریا می دید و کشف می کرد و از این جریان خیلی خوشحال و شاد بود و اصلا حواسش نبود که چقدر از مامانش دورشده.



file-2d2e716c0f0950197e90455a1cba551d.jpg

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TaRa

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
عضویت
22/11/20
ارسال ها
455
امتیاز واکنش
823
امتیاز
93
محل سکونت
Shz
وضعیت پروفایل
تجربه را، تجربه کردن خطاست...!
پولک پولکی همینجور که داشت شنا می کرد چیزی رو در اون دور دورا دید ، اون با خودش فکرکردکه این کوه سیاه و تاریک چی میتونه باشه؟ و بعد شروع کرد به سمت اون به شنا کردن.





file-6fc3172a05ef5e9e87df0697012db74b.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8