تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
Feb
140
417
63
- سطرها

ل*ب پرتگاهی ایستاده ام
چنگی بر گلوگاهم،
در اوج ها فریاد می زنم
وجودم لبریز از شعله ها
همچون سیلی
طغیان می کنم
اما هیچ فایده ای ندارد
انگار روحم از جلد

ترک شده است
تمامی شعر هایم،
نقطه ی آخر خط ندارند
ولی انتها کجاست؟
آن را هم نمی دانم
پرستش تو و خواستنت
یا نوشتن سطرهای عاشقانه،
کدام باعث می شود
به سویم باز آیی؟
همان را انجام می دهم!
شرافتمندانه و با آغو*ش باز
حتی بعد بارها گناه
می بخشمت و می پویمت
اما تنها می خواهم فقط
از میان شکوفه ی لبانت،
کلمه ی خداحافظی را حذف کنم
من تو را از یاد نمی برم
نمی توانم ببرم
بیا و از یادم نبر
فراموشم نکن
قرن ها زمان نداری
ثانیه ها زمان دارم
تا داشته باشمت،
تا صاحبم شوی
تمامی این سخنانم
برای توست
برای تو می گویم
برای تو می نویسم
پس چرا جوابگوی
دعاهایم نمی شوی؟
چرا در برابر حاجاتم
روا نمی شوی؟
 
مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
Feb
140
417
63
- تنیده

ای تنیده در بسندگی
تو همانی که مرا گریاندی؟
شنفته بغض هایم را
دیگری آسوده خنداندی؟
بگذار که آگاه شوم
با کدامین وجدان
این ستم را
بلای جانم گرداندی؟
ای تنیده در شیفتگی
مجالی بر بخشش نیست!
حتی اگر خدایت ببخشاید
بخشاینده ی حقیقی کیست؟
دریاب که من دولت ندیده
از جانب تو رانده شده
دگر بار هرگز
بر تو گذری نخواهم کرد!
ای تنیده در فریفتگی
رخصتی روا کن که
این شعرم تماما دروغ باشد
و برای تو نویدی از فروغ باشد
بدان آنچه حقه ی ریاست
شاید که این من بیچاره را
شندرغازی از آزردگی نبودت،
رهایی سازد..
 
بالا