شاهکار مجموعه کاریکلماتور شیفت خودشیفتگی | به قلم آیناز تابش

[ساعت دار]

بادکنک خالیست؛ اما در آن جای سوزن انداختن نیست.

 

[ساعت دار]

آبزی‌ها هنگام دعوا یک‌دیگر را گوش ماهی می‌دهند.

 

[ساعت دار]

آشپزها وقتی عصبی می‌شوند هم‌دیگر را تهدیگ می‌کنند.

 

[ساعت دار]

اعتقادات سبک مغزها را "باد" این سو و آن سو می‌برد.

 

[ساعت دار]

گوسفندان هرگز چیزی نمی‌فهمند چون روزشان را با "چرا" شب می‌کنند.

 

[ساعت دار]

تنها انسان‌های نقدپذیر دنیا فروشندگانی هستند که نسیه قبول نمی‌کنند.

 

[ساعت دار]

باید پس گردنی جانانه‌ای نثار کسی کرد که می‌گوید یک دست صدا ندارد!

 

[ساعت دار]

رودخانه‌ها را آلوده می‌کنم تا هیچ پزشکی نتواند روی دست بیمارش آب پاکی بریزد.

 

[ساعت دار]

قرار بود آب زیر پوستم بی‌افتد؛ اما از سرم گذشت.

 

[ساعت دار]

انسان با عینک مفت‌خوری دیگران را آب گرم‌ کن می‌بیند.