تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد رمان لوسیفر| آیدا نایبی(ماهک)

کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
1612117069442.png

رمان: لوسیفر
نویسنده: آیدا نایبی(ماهک)

ژانر:اجتماعی؛عاشقانه؛معمایی

خلاصه رمان لوسیفر:
لوسیفر همان فرشته ی بدنامی است که برای غرور از بهشت رانده شد، اما در بطن این غرور چه چیزی نهفته شده بود؟
لوسیفر روایتگر کسانی است که از دور که آن ها را ببینی، عده ای آدم را می بینی که سیاهی و‌ سرخی دورشان را احاطه کرده، اما اگر بیشتر دقت کنی درونشان ستاره ای صبحگاهی می درخشد.
جانان سعادتی، دانشجویی است که برای مطرح کردن یک نظریه اخراج میشود. وقتی می‌خواهد نظر استادش را نسبت به اخراجش عوض کند، اتفاق هایی می افتند که نه میشود درکشان کرد، نه می شود فهمید آن سه شش معروف چرا دست از سر او برنمی دارند؟
روایتگر سه شروع که به ناامیدی می رسد اما...

 
آخرین ویرایش:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
918
4,564
103
کرج
سلام عرض می‌کنم خدمت آیدای عزیزم.
رمانت معرکه‌است. خیلی خوب به رفتارها و شخصیت‌ها پرداخته شده و طوری نوشته شده که آدم انگار تمام اون حال رو حس کرده.
من تا اینجا راضی بودم و مطمئنم که عالی تر هم میشه.

نوشتن رمان روانشناسی کار ساده‌ای نیست و شما با یه سبک خاص و هیجانی، بهش پر و بال دادی.
خداقوت جانم و انشالله که در این حرفه موفق بشی??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
68,175
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
سلام نویسنده گرامی
رمانت عالیه سیر خوبی داره و در بیان احساسات و عواطف تا حدودی خوب عمل کردین شروع رمان خوبی هم داشت و اتفاقات به خوبی پشت هم می افتادند و در کل تا به اینجا خوب بوده
موفق باشید?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
918
4,564
103
کرج
سلام بر نویسنده‌ی خوش ذوق و خوش قلم.
داستان روند خوبی داره و شخصیت‌ها به شدت با هم هماهنگن. گاهی اوقات تو نوشته‌ها جملاتی رو به کار می‌بری که واقعا ادم اونهارو تو زندگیش احساس کرده.
اینکه میدونی داستان رو به زمانش از زبان چه کسی بنویسی فوق‌العاده‌است.
داستان هم با یه شروع عالی آغاز شده و داره عالی‌تر هم میشه.

درسته که جانان اندکی کله شقه اما مشخصه که نظر اصلیت درباره‌ی شخصیت جانان یه چیز دیگه‌است.
من عاشق شخصیت‌هام و انس گرفتم باهاشون.
عالیه...
خداقوت به تو که لایق بهترین‌هایی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
May
3,468
15,306
193
وضعیت پروفایل
همچنان تیرگی بال میگستراند~
سلام به نویسنده صورتی* - *
خب من کسی هستم که چند وقتی لوسیفر رو دنبال می‌کنم.
راستش اول از همه جذب خلاصه رمان شدم برای اولین بار توصیفی که در مورد لوسیفر داده شده بود کنجکاوم کرد که شروع به خوندن کنم اما خلاصه به دو قسمت شده تکه دوم در مورد جانان سعادتی صحبت شده بعضی از نویسنده‌ها میخوان توی خلاصه شخصیت‌هاشون مجهول بمونه تا نویسنده خودش کشف کنه اما اینجا توی خلاصه گفته شده و فکر کنم به جای اینکه جذابیتشو از دست بده بیشتر هم شده!
راستش رمان اصلا از تخیلات الکی و کلیشه‌ای نوشته نشده بیشتر با جامعه سر و کار داره و شاید توی بعضی از خانواده ها از این مشکلات باشه، رمان از توی دانشگاه شروع شده، تا کسی این رو بشنوه میگه شروع شدن از دانشگاه که خیلی وقته کلیشه شده اما اینجا اصلا همچین اتفاقی نیوفتاده، این شروع کننده سختی زندگی که جانان به دوش می‌کشه.
من بیشتر از همه این چیزی که بین جانان و جانیار بود رو دوست داشتم و لحظه‌های که کنار هم بودن واقعا شیرین بود.
رمان قشنگ سیر رو به خوبی داشت و بین این حوالی بعضی از دیالوگ‌‌ها جمله‌های بود که دقیقا درسته! از نظر بیان احساسات شخصیت‌ها عالی بود و درست میشه با خواندن متوجه اتفاق‌های رمان شد.
من با دیدن رفتار جانان در اوایل جذب به خواندن ادامه رمان شدم و فکر کردم نویسنده روانشناسع! و بعد متوجه شدم کلا در اشتباه‌م و این بیشتر قلم و فکر و اندیشه نویسنده‌س.
کم کم که با رمان پیش رفتم متوجه شدم اصلا نمیشه ولش کرد و هر چی جلو تر پیش میره رمان عالی‌تر میشه.
میخوام همین‌جا بگم که مطمئنم آیدا خیلی بیشتر از این میتونی پیشرفت کنی و هیچ وقت این استعدادی که داری رو پس نزن و منم به عنوان همراه صد در صد برام مهمه!
بازم میام منتظرم باش:smoking:
 
آخرین ویرایش:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
26
174
28
سلام به نویسنده مهربون و خوش قلم آیدای گلم ?
همانطوری که در ژانر لوسیفر نوشته شده یه رمان اجتماعی _ عاشقانه و در عین حال معماییه ...
تو هرچیزی که در ژانر رمان نوشتی و معرفی کردی به کنارولی به نظر من یه چیزی فراتر از اونه .
طوری که خواننده با خواندن هر پارت جذب تر میشه نه تنها توی هرپارت این ها رو برای ما توصیف میکنی بلکه از اسم این رمان هم خیلی چیز ها نهانه
همه ی شخصیت هارو با خلاقیت قشنگی به هم پیوند زدی و تعریف کردی
لوسیفر یه ابداع جدیده و به نظرم با بقیه موضوع ها قابل مقایسه نیست
خواننده با خوندن هر پارت معمایی رو باید حل کنه که قابل پیش بینی نیست و هر بار از دفعه قبل قافل گیر ترمون میکنی!
خیلی همه چیز رو ماهرانه توصیف میکنی و ما رو در همون حال قرار میدی به نظرم این کار هر کسی نیست
لوسیفر روایاتی از همه ی ماست واقعیت قشنگیه که به دست تو نوشته میشه
اگه بخوام از نظر خودم و با تصورات خودم لوسیفر رو بیان کنم مث قهوه میمونه روایت های تلخ داره ولی دل رو نمیزنه و همه عاشقشن♡

امیدوارم بیشتر از همیشه موفق باشی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
918
4,564
103
کرج
@آیدا نایبی(ماهک)
سلام به آیدای عزیزم.
دیگه بهتره برسیم به اتفاقات جدید رمان و ماجراهاشون.
رفتار محمد این چند روز تغییر کرده. فکر می‌کنم که محمد باز برگشته به همون ترس‌های قبل زندگیش که تقریبا داشت فراموششون می‌کرد. ماجرایی که برای پسرش بوجود اومد اون رو ترسوند و درگیر خودش کرد.
شایگان هم مثل همیشه کنار محمد بوده و هست. اما این وسط درگیر یه ماجرای دیگه شده.
این اتفاقات کاملا تو زندگی حقیقی میوفتن. به طور مثال ما آدم‌ها همیشه کنار همیم اما گاهی اوقات یه مشکلاتی پیش میاد که کسی نمیتونه اون رو درست کنه جز خود آدم.
محمد هم قصه‌اش همینه. اون باید دوباره و دوباره با ترس و گذشته‌اش مقابله کنه.
شخصیت شایگان هم که عمیقه... یعنی در عین شوخ طبی و خوشحال بودن یه حرف و رفتاری پشت کارهاش هست. انگار که اون هم گذشته‌ی تلخی داشته.
جانان سرسخته اما به شدت نگران.
نگرانیش رو حق میدم ولی ترس از دست دادن برادرش، تنها تکیه گاه خودش زیادی هست.
شاید چون جانیار تنها کسی هست که براش مونده.
نمیدونم حاجی چرا بیشتر به جانان کمک نمی‌کنه.
جانان در عین منطقی و سرد بودن، یه دخترِ پر از درد و پر از احساسه.
شاید احساسش عادی نباشه. شاید مثل بقیه‌ی آدمها عاشق نشه ولی عاشق شدن مگه همیشه به یه شکله؟
نگار خیلی کمتر به داستان اومده. گرچه اون هم مثل همسرش محمد ترس داره.
جانیار هم با کارهاش میخواد بگه بزرگ شده. میخواد که جانان بهش اعتماد کنه و دیگه انقدر نگرانش نباشه. رفتارهای جانیار درسته اما جانان خواهره دیگه..
اون هم خواهری که کلی درد داره و کسی نمیتونه بدونه.
لوسیفر بازهم میگم حرف دل آدمهایی هست که بی‌توجه به گذشته میخوان ادامه بدن و موفق و مفید شن.
حرف دل آدم‌هایی هست که گذشته‌شون هنوز یقشون رو گرفته و ول نکرده.
محمد و جانان دو قطب مخالف از گذشته هستن.
یکی درگیر گذشته و یکی درگیر دنیای بعد از گذشته.
لوسیفر خاصه و اگر بخوایم تحلیلی بهش بپردازیم کلی حرف و پند به ما آدم‌ها میده.
نمیدونم حرف‌هام تا چه حد درست بود اما آیدا بخاطرت بابت لوسیفر ممنونم.
هم طنز داره و هم تلخی.
این خاصیت لوسیفره.
به امید امضای مخصوص.
موفق هستی همیشه بهترین❤?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
918
4,564
103
کرج
اَلوَعده وَفا...
۹۹/۹/۳۰
سلام به آیدای عزیزم..
یلدات مبارکـــــ❤❤
همونطور که می‌دونی یه سری مسائل باعث شد که یکمی از لوسیفر و داستانش دلسرد شی.
اما واقعا نباید اینطور بشه. امروز مقدمه و توضیح لوسیفر رو از ابتدا خوندم و فهمیدم که لوسیفر داستان انسان‌هایی هست که در ظاهر شاید به دل نشینن و خوب نباشن، اما اونها هم میتونن خوب باشن.
لوسیفر برای یه گروه از آدمایی هست که درد تو دلشون زیاده.
مثل جانان.جانان مثال یه شخصیه که کلی حرف ناگفته داره... کلی حرف که شاید هر کسی نتونه درکش کنه.
یکمی بی‌پروا و به نظرم به شدت احساسی.
احساسی از چه نظرــــــ؟
از این نظر که هنوز نتونسته تکه‌های شکسته شده وجودش رو جمع کنه.
نتونسته زخم‌هاش رو مرحم ببخشه..
اما تو لوسیفر به نگار کم پرداخته شد..
یعنی فکر می‌کنم نگار هم یه حرفی برای گفتن داشته و داره..
شاید نسخه‌ی پخته شده‌ی جانان.
اما آروم تر...
اما بین اینها، یکمی هم به نسترن اشاره کنم.
نسترن شبیه جانان نیست، یعنی درد جانان رو نداشته...
اما تونسته به اون درک برسه که افرادی مثل جانان هستن که باید بهشون توجه شه..
کمکش می‌کنه و کنارشه. شاید صمیمی ترین دوست جانان.
ولی جانان اکثر حرف‌هاش تو دلشه...
لوسیفر قشنگه، خودت هم میدونی که متفاوته.
میتونستی عاشقانه‌‌ بنویسی، میتونستی جناییش کنی ولی موضوعت توجهم رو جلب کرد..
هر چی بیشتر بخونی، بیشتر درکش می‌کنی..
ازت یه خواهشی دارم...
حیفه که با جون و دل لوسیفر رو ننویسی.
حیفه که اگر فکر رها کردنش به ذهنت بخوره.
نمیدونم حرف‌ها تا چه اندازه درست بود اما سعی کردم کاملا بهت از دید یه خواننده‌ی رمانت بگم.
به امید امضای مخصوص دختر❤

@ida
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jun
1,906
11,206
168
مرگ برگشته
وضعیت پروفایل
Livin La Vida Broka
رمان لوسیفر به جرئت میتونم بگم یکی از رمان های درحال پیشرفت هست که داره خیلی بهتر میشه خیلی از نویسنده ها مثل خودم روی یک سطح میمونن که این مثل سم میمونه اما نویسنده لوسیفر یه نوشته پویا و زنده ساخته که زندگی میکنه و پیشرفت میکنه. دنیای که داخل لوسیفر ساخته شده دور از ذهن نیست و قابل درک هست واسه همین هم لمسش برای مخاطب ساده میشه. شخصیت جانان شخصیتی هست که در طول رمان رشد میکنه و همین نشون میده که رمان صرفا داخل تکرار نیست و روی یک شیب روبه بالا در حال بهتر شدن هست. شخصیتش داخل رمان درد کشیده درک نشده ساکت شده و سرکوب هم شده این شخصیت بیشتر آدم هاست کلی حرف توی وجودشون گندیده اما بعد از گذشت داخل داستان شخصیت رشد میکنه و بهتر میشه. دیالوگ ها و منولوگ ها هم همینطور هستن از لحاظ معنایی بهتر و قشنگ تر میشن و باعث جذب فرد به بیشتر خوندن داستان میشن.
لوسیفر داره بهتر میشه چون باورهایی که داخل رمان ازشون گفته شده پررنگ تر شده و من واقعا به نویسنده تبریک میگم کار سختی هستش که بتونی رمان رو به یه شیب صعودی برسونی و برای بهتر شدنش تلاش بکنی.
موفق باشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Aug
40
478
83
22
شهر دلتنگیام
نقد و بررسی رمان لوسیفر

"با سلام خدمت آیدا جان عزیز"

در طی هفته‌ی اخیر، بااینکه رمان لوسیفر را تو مکان های شلوغ یا فی مابین کار مطالعه می‌کردم اما به خوبی احساسات بکار برده شده در متن را درک کردم. خیلی معذرت میخوام بابت تاخیر در ارائه نقدم؛ از موضوع داستان لذ*ت بردم این طور موارد، از آن دسته داستان‌هایی هستند که با خوندنشون خوشحال می‌شم. از روابط برادر خواهری بین جانیار و جانان بسیار خوشم آمد و خوب توصیف شده بود حتی، روابط عاشقانه و حس های باطنی نگار هم پررنگ بود. باید بگم که وجه تشابهی بین رمان‌هایی که به تازگی مطالعه می‌کنم، هست که آن هم توصیف های خوب نویسنده‌ی عزیز می‌باشد. متن داستان با فونت گندم خیلی بهتر درک می‌شود و به آیدای عزیز خسته نباشید عرض می‌کنم. خیلی خوب با خوانندگان رمانت ارتباط برقرار کردی و مطمئن باش رمانت واقعا محبوبه! شخصیت پردازی ها و تبادلات بین کاراکترها بسیار عالی نوشته شده گاهی در متن متوجه شوخی های بین عوامل می‌شم و خنده‌ام می‌گیره؛ خیلی ممنون که به من این فرصت داده شد تا رمان‌های فوق‌العادتون رو بخونم و با طرز فکر‌ها و عقیده‌هاتون آشنا بشم. " به امید موفقیت بیشتر!!!"
۱۳۹۹/۱۲/۲۰
@ida
فاطمه مقدسی
" گروه کتابخوان انجمن کافه نویسندگان "
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا