تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد و بررسی نقد مجموعه کاریکلماتور فریاد خموش ماهی | منتقد ساعت دار

  • شروع کننده موضوع ساعت دار
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 42
  • پاسخ ها 11
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
درود وقت بخیر

نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب نگارش کاریکلماتور نقد گردیده است.

منتقد اثر شما:
@ساعت دار

لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد پستی ارسال نکنید.

این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.


اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

چون این نقد بر تگ‌دهی اثر شما تاثیر مستقیم دارد؛ در صورت داشتن هر گونه شکایت به پروفایل کافه ژورنال مراجعه کنید.

موفق باشید
مدیریت کافه ژورنال
 
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
نام مجموعه کاریکلماتور:
فریادِ خموشِ ماهی.
نام کاریکلماتوریست:
نرگس غلامی
مقدمه:
آنقدر اشک ریخت و کسی به دادش نرسید تا چشمانش شد دریاچه‌ی ارومیه!
 
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
به نام خالق هفت‌تیر و قلم
طنزنویسی: در برخی کاریکلماتورها رگه‌هایی از بیان طنز به چشم می‌خورد؛ اما درکل طنزنویسی مفهومی آنچنان رعایت نشده بود. یعنی می‌توانستید بیان جالب‌تری داشته باشید تا خواننده بعد از خواندن نوشته‌هایتان لبخندی روی لبش بیاید و به فکر فرو برود. اوج درخشش شما در زمینه طنزنویسی در این کاریکلماتور بود:
- در مراسم ختمِ شادی، غم بی‌موقع خنده‌اش گرفت!
که بهتر است جای شادی و غم با یک‌دیگر عوض شود تا منطقی‌تر و طنزتر جلوه کند‌.
- در مراسم ختمِ غم، شادی بی‌موقع خنده‌اش گرفت!
بازی با کلمات:
در برخی از نوشته‌ها بازی با کلمات را داشتید اما بهتر است بیشتر و هوشمندانه‌تر شود. متون شما پتانسیل در بهت فرو بردن مخاطب را داشتند و نیاز به حوصله‌ و خلاقیت بیشتری دارند.
برای مثال:
طنزنویسی: در برخی کاریکلماتورها رگه‌هایی از بیان طنز به چشم می‌خورد؛ اما درکل طنزنویسی مفهومی آنچنان رعایت نشده بود. یعنی می‌توانستید بیان جالب‌تری داشته باشید تا خواننده بعد از خواندن نوشته‌هایتان لبخندی روی لبش بیاید و به فکر فرو برود. اوج درخشش شما در زمینه طنزنویسی در این کاریکلماتور بود:
- در مراسم ختمِ شادی، غم بی‌موقع خنده‌اش گرفت!
که بهتر است جای شادی و غم با یک‌دیگر عوض شود تا منطقی‌تر و طنزتر جلوه کند‌.
برای مثال:
- سد بغض‌هایش که شکست، نفس شهر قطع شد.
قسمت دوم جمله تا حدی بی‌معنی و زائد جولان می‌دهد اما می‌توانید با ویرایش کوچکی آن را پر معناتر کنید.
- سد بغض‌هایش که شکست، شهر چشمانش را سیل برد.
و یا این نوشته می‌تواند ویرایش بخورد:
  • آنقدر خودم را پشت گوش انداختم که دیگر او را نمی‌یابم.❌
  • آنقدر احساستم را پشت گوشت انداختی که دیگر اگر آنجا را دیدی مرا دیدی.✅
آرایه ادبی:
آرایه ادبی تضاد در کاریکلماتورهایی مثل ختم شادی به چشم می‌خورد یا جوان و پیرزن. ترافیک غم را نیز می‌توان اضافه‌ی تشبیهی در نظر گرفت. همچنین برخی جاها مراعات نظیر داشتید؛ اما درکل آرایه‌ها ساده و کم بودند‌. بهتر است افزایششان دهید.
برای مثال در این کاریکلماتور شبکه معنایی درست کنید:
  • زندگی بد می‌شود، دودش در چشم من می‌رود.❌
  • با زندگی‌ام می‌سوزم و می‌سازم، دودش اما در چشمم می‌رود.✅
خلاقیت:
خلاقیت: همان‌طور که بالاتر گفتم با استفاده از آرایه‌ها نوتر و بیشتر و بازی با کلمات زیباتر می‌توانید خلاقیت نوشته‌های خود را افزایش دهید. پیشنهاد من به شما برگرداندن اصطلاحات و کنایه‌ها به معنای واقعی و نزدیک خودشان است یعنی استفاده برعکس از ایهام و پس از آن می‌توانید به سادگی با واژه‌ها بازی کنید و خلاقیت به خرج دهید. درکل مجموعه اثر شما در زمینه‌ی خلاقیت جای کار داشت.
ایده: ایده‌ی اکثر کاریکلماتورها تکراری بود؛ البته استثناهایی مثل برج پیزا هم وجود داشت. پیشنهاد می‌شود به این دسته از ایده‌ها بیشتر بپردازید. از کلمات توصیفی مثل عشق، غم، گریه، شادی و امثال این‌ها دوری کنید چون کاریکلماتور دنیای نماد و تمثیل است. درواقع می‌شود گفت ایراد اصلی نوشته‌ها این بود که ایده‌دهی دلنوشته‌مانند داشتند و در دلنویسی احساس‌نگاری مزیت محسوب می‌گردد؛ لیکن در زمینه کاریکلماتور اولین شرط دریچه‌ی نگاه نو و ابراز احساسات تکراری با ایده‌های شگفت‌انگیز و جالب و خلاقانه است.
معنا: می‌شود گفت تمام نوشته‌های شما معنای اولیه را داشتند اما بدون عمق. این درواقع به علت همان آرایه‌ی ادبی، بازی با کلمات و خلاقیت است. با نگارش صحیح و نگرش نو می‌توانید نوشته‌هایتان را چنان خلق کنید که معنایشان مخاطب را بیشتر غرق خود کند و اگر در این راه موفق باشید طنزنویسی‌تان نیز پیشرفت می‌کند.
مختصرنویسی: نکته‌ی قابل توجه این است که در کاریکلماتور باید از هر نوع توضیحی اجتناب کنید و سعی بر این داشته باشید که تا حد امکان کوتاه بنویسید. کلمات اگر در کاریکلماتور به پرورش معنا کمکی نکنند زائد محسوب می‌شوند. البته توضیحات اضافه در اثر شما کم به چشم می‌خورد؛ اما بهتر است حداقل توصیفات و پانویس‌ها را به کار ببرید.
موفق باشید، قلمتان مانا💙

@Narges_7
 
سرپرست بخش فرهنگی و هنری + طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
منتقد انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
Dec
1,617
2,427
133
دنیای نهنگ‌ها
سپاس از نقد خوبت💙

چندتا رو جدید نوشتم چندتارو ویرایش کردم، لطفا ببین چطور شد؟
زندگی هیزم آتش معرکه را می‌اندازد، دودش در چشم من می‌رود.

چشمم دیگر آب نمی‌خورد که زیر پوستم آب برود.
.
سد بغضش که شکست، شهر غزل خداحافظی را سرود.
( یا خواند)
.
در کشتی حضرت نوح، شتر را که دید؛ سرش را برگرداند تا مبادا آب را از آب تکان بدهد.
.
خورشید به آشپزخانه‌ی ل*ب بام رفت و چشمانم عطر حلوا را بویید.
.
کماندار تیر را در تاریکی انداخت و تیرش به سنگ‌ فلاکت برخورد کرد.
.
دسته گل را که به آب هدیه دادم، با موج همراه شد.
.
آب از جیب دریا پول برداشت؛ کشتی ثروتش کج شد و به اسکله نرسید.
.
نطقش آنقدر عینک نزد تا کور شد.
.
شاهنامه آخرش خوش است اما هفت خوانِ دشوار دارد.
.
ریش و قیچی را از دستش گرفتم تا دست از سر کچلم بردارد.
.
از آب گل‌آلود ماهی خرید تا مسمومیت غذایی را مهمان کند.
 
آخرین ویرایش:
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
سپاس از نقد خوبت💙

چندتا رو جدید نوشتم چندتارو ویرایش کردم، لطفا ببین چطور شد؟
زندگی هیزم آتش معرکه را می‌اندازد، دودش در چشم من می‌رود.

چشمم دیگر آب نمی‌خورد که زیر پوستم آب برود.
.
سد بغضش که شکست، شهر غزل خداحافظی را سرود.
( یا خواند)
.
در کشتی حضرت نوح، شتر را که دید؛ سرش را برگرداند تا مبادا آب را از آب تکان بدهد.
.
خورشید به آشپزخانه‌ی ل*ب بام رفت و چشمانم عطر حلوا را بویید.
.
کماندار تیر را در تاریکی انداخت و تیرش به سنگ‌ فلاکت برخورد کرد.
.
دسته گل را که به آب هدیه دادم، با موج همراه شد.
.
آب از جیب دریا پول برداشت؛ کشتی ثروتش کج شد و به اسکله نرسید.
.
نطقش آنقدر عینک نزد تا کور شد.
.
شاهنامه آخرش خوش است اما هفت خوانِ دشوار دارد.
.
ریش و قیچی را از دستش گرفتم تا دست از سر کچلم بردارد.
.
از آب گل‌آلود ماهی خرید تا مسمومیت غذایی را مهمان کند.
اولی و دومی خوبن سومی نه بازم از لحاظ مفهومی جالی نیست چهارمی متوسطه پنجمی و ششم و هفتمی خوب نیستن هشتمی بد نیست نهمی عالیه دهمی خوب نیست یازدهمی خوبه آخری هم خوب نیست
 
سرپرست بخش فرهنگی و هنری + طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
منتقد انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
Dec
1,617
2,427
133
دنیای نهنگ‌ها
خیلی ممنون💙
از لحاظ طنز بودن خوب نیستن یا به خاطر مفهوم؟
 
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
خیلی ممنون💙
از لحاظ طنز بودن خوب نیستن یا به خاطر مفهوم؟
کلا مفهوم و طنز به هم مرتبطن
هر کدومو به دست بیاری اغلب مواقع اون یکی هم درست میشه
 
▪️سردبیر روزنامه ربلز▪️
نویسنده
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
منتقد انجمن
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Nov
881
5,040
118
« لـبِ شَط »
وضعیت پروفایل
[وضعیت خاصی ندارم.]
آب از جیب دریا پول برداشت؛ کشتی ثروتش کج شد و به اسکله نرسید.

نمی‌فهمم
 
سرپرست بخش ادبیات + مدیر تالار نقد و کافه ژورنال
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
مدیر رسـمی تالار
نویسنده رسمی
کاریکلماتوریست‌
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ژورنالیست انجمن
گوینده انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,670
7,336
148
14
وضعیت پروفایل
نمی‌تونی من رو نبینی
سرپرست بخش فرهنگی و هنری + طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
منتقد انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
Dec
1,617
2,427
133
دنیای نهنگ‌ها
بالا