نقد رمان افسون شرقی |Marilyn Monroe کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
میفهمم اما احساس میکنم که درست نیست.
ادم هر چه قدرم که اشتباه کنه یعنی یک بار لیاقت بخشش رو نداره؟ این خیلی به دور از عقله
دوست ندارم تو حرفتون دخالت کنم اما حالا که دارید بحث می کنید پس منم نظرمو میگم
به نظرم خیلی داری زود عجله میکنی! البته حق داری چون نمیدونی قراره چی بشه و مدام پیش خودت تجزیه و تحلیل می کنی که چی میشه!
منم با بقیه ی دوستان کاملا موافقم و نمیشه همیشه یه طرفه به سمت قاضی رفت. یه سری چیزا هست که توی رمان که مشخص نیست و همینه که باعث میشه خواننده بخواد ادامه بده.
برای مثال دقیقا همین گذشته ای که دوستان بهش اشاره کردن. با این که رمان توی گذشته داره جلو میره و ما میخونیم ولی خیلی چیزا هست که دقیق نمیشه پیش بینیش کرد. هر آدمی برای خودش گذشته ی خودش رو داره و شخصیت آيرال هم همین طور، آيرال شخصیت خیلی محکم و سرسختی هست اما یک سری جاها خودش کاملا اعتراف میکنه که کم آورده و نمیتونه تنهایی با این مشکلات دست و پنجه نرم کنه و این خودش نشون دهنده ی این هستش که یکی از نقطه ی ضعفهای این شخصیت دقیقا همینه البته نمیشه بهش گفت نقطه ضعف چون این یک واقعیت محظه که برای هر آدمی که بیرون از کشور خودش زندگی میکنه پیش میاد
هر کسی نظر خودش رو داره و نمیشه به شخصی فشار آورد حتی اگر دلیل قانع کننده ای داشته باشی
پس عجله نکن و منتظر ادامه ی رمان باش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میفهمم اما احساس میکنم که درست نیست.
ادم هر چه قدرم که اشتباه کنه یعنی یک بار لیاقت بخشش رو نداره؟ این خیلی به دور از عقله
چرا به دور از عقله؟
خیلی چیزا توی این دنیا هست که رخ میده و آدم نمیتونه ببخشه
برای مثال وقتی یک نفر به قتل میرسه، همه سعی دارن تا خانواده ی اون شخص رو راضی کنن تا درخواست قصاص نداشته باشه و فقط حبس ابد داشته باشه اما دل اون پدر و مادر راضی نیس چون یک عمر خون دل خوردن تا بچه هاشونو بزرگ کنن و حالا اون خوابیده گوشه ی قبرستون!
خودتو بزار جای اون مادر یا پدر! ببین میتونی ببخشی یانه؟
این هم دقیقا همینه. یه سری چیزا هست که ادم هر چه قدر سعی کنه نمیتونه ببخشه حتی اگر بخواد نمیشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب با اجازه‌ی همگی و خداقوت جانانه به نویسندگان عزیز افسون شرقی.
رمان قلم خوبی داره و تا اینجا هیجان‌ها و داستان رو خوب فهمونده.
اما شخصیت آیرال شاید زیادی شکننده و پر از حس اعتماده. ولی با توجه به اینکه این شخصیت‌ها تو دنیای واقعی هم پیدا میشن، پس میشه قبول کرد شخصیت‌های زیادی مثل آیرال وجود دارن.
نکته‌ی دوم اینکه ارتباط بین شخصیت‌های داستان و ماجراشون طوری روایت شده که باعث میشه، خواننده بین این اتفاق‌ها یه چیزی رو درک کنه و بهم ربطشون بده.
تا اینجا هم من و هم دوستان گلم از این رمان راضی بودیم و انشالله که بهتر و بهتر هم میشه.



خداقوت مجدد.
?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با درود و احترام @Marilyn Monroe من علاقه ای به رمان ندارم بیشتر وقتم رو صرف خوندن کتاب های حرفه و تخصص خودم میکنم.
ولی در مقایسه با دیگر رمان هایی که خوندم با تکنیک های نویسندگی شما مخاطب بیشتر به خوندن نوشته هاتون اشتیاق داره
اصول نگارشی رو رعایت میکنید و این خودش خیلی مثبت هست.
شمایی که نویسنده هستید و رمان مینوسید بهتر از بنده میدونید صرفاً یک داستان خوب برای ساختن یک رمــان خوب کافی نیست
بلکه تکنیک های ارائه اون هم مهمه!
آرزوی موفقیت داریم، ارادت
keep up the good work!
 
آخرین ویرایش:
من که از خدامه???
اگه اون ماهگل خواهر من بود می دونستم چی کارش کنم
دختره ی نامرد ??
خواهر به اون خوبیو کی ول میکنه اخه??
خیلی چیزا توی دنیای ما ادم هست که غیر ممکنه به نظر می رسه اما بعد از یه مدتی خودمون اون رو ممکنش می کنیم.
مثلا همین موضوعی که خودت بهش اشاره کردی! کدوم خواهری میتونه توی شهر غریب خواهرشو ول کنه و بره!
این که یه چیز پیش پا افتادس. خیلیا هستن پدر و مادرشونو به خاطر یه چیز کوچیک ول میکنن این در مقایسه با اون چیزی نیس
سعی کن یه جانبه تصمیم نگیری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به نظر من بله یک اشتباه بزرگی بوده آنقدر بزرگ که خواهرش از اون روز تا به حال نتوانسته آیرال رو بخاطر ببخشه اما همش حدس و گمانه چون ما از ادامه رمان خبری نداریم ولی من اینطور حدس میزنم
دقیقا
ما از ادامه ی رمان هیچ خبری نداریم! حتی نمیدونیم چه جوری میخواد پیش بره.
پس یه طرفه رفتن به سمت قاضی و از یک شخصیتی پیروی کردن نمیگم درست نیس! درسته اما باید منتظر بود و دید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چرا به دور از عقله؟
خیلی چیزا توی این دنیا هست که رخ میده و آدم نمیتونه ببخشه
برای مثال وقتی یک نفر به قتل میرسه، همه سعی دارن تا خانواده ی اون شخص رو راضی کنن تا درخواست قصاص نداشته باشه و فقط حبس ابد داشته باشه اما دل اون پدر و مادر راضی نیس چون یک عمر خون دل خو*ردن تا بچه هاشونو بزرگ کنن و حالا اون خوابیده گوشه ی قبرستون!
خودتو بزار جای اون مادر یا پدر! ببین میتونی ببخشی یانه؟
این هم دقیقا همینه. یه سری چیزا هست که ادم هر چه قدر سعی کنه نمیتونه ببخشه حتی اگر بخواد نمیشه.
به نظرم تازه این یه مثال خیلی کوچیکه که میشه در این باره زد.
ببخش کار آسونی نیس اما اگر بتونه ببخشه یعنی نشون میده که واقعا ادم درستیه و میشه بهش تکیه کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اما من قبول ندارم
اخه چرا ایرال باید مقصر باشه وقتی که هیچ کاری نکرده!
ایرال فقط داره سعی میکنه که یه زندگی خوب برای خودشو خواهرش بسازه. این اشتباهه؟
اشتباه نیست اما تو خیلی زود داری تصمیم گیری میکنی!
چه توی دنیای واقعی و چه تو دنیای رمان نمیشه در مورد همه چیز تصمیم گیری کرد . این که آیرال داره سعی میکنه تا برای خواهرش یه زندگی ساده بسازه بحثش با این که خواهرش ولش کرده و رفته خیلی فرق داره. اون یه موضوع هست و اون یکی هم یه موضوع دیگه که نمیشه در موردش بحث کرد مگر این که بدونیم قراره چه اتفاقی بیوفته
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به نظرم تازه این یه مثال خیلی کوچیکه که میشه در این باره زد.
ببخش کار آسونی نیس اما اگر بتونه ببخشه یعنی نشون میده که واقعا ادم درستیه و میشه بهش تکیه کرد
اما من اصلا این حرف رو قبول ندارم!
یعنی ادم هایی که نمیتونن ببخشن و یا میخوانو توانش رو ندارن نمیشه بهشون تکیه کرد؟
به نظرم این خیلی بی انصافیه که بخوای همچین حرفی رو بزنی!
ما انتخاب نمیکنیم که به کی و چه زمانی تکیه کنیم و یا پشتش رو بگیریم بله تقدیر مارو به سمتش سوق میده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای پارت جدید که گذاشتی! عالی بود.
چه قدر جالب بود. مخصوصا اون تیکه ایی که در مورد چوب و زنده بودن بود.
خیلی دوسش داشتم یه جورایی تشبیه خیلی جالبی بود.
چرا احساس میکنم یه چیزایی به این کارگاهه ربط داره!
نمیدونم اما حسم میگه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین