شعر اشعار نفیسه سادات موسوی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Kallinu
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
انجمن کافه نویسندگان

ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ؟

ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﻦ ﺗﻮ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ،

ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Keihan
انجمن کافه نویسندگان

ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻧﺸﺪﯼ ﺗﺎ ﺑﺸﻮﻡ ﻟﯿﻼ ﻣﻦ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﻏﺮﻕ ﺳﺨﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﮕﺎﻥ، ﺍﻻ ﻣﻦ!

ﺣﺘﻤﺎً ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ :ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺸﻮﯾﻢ
ﻭﺭ ﻧﻪ ﮐﻮ ﻓﺎﺻﻠﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺳﺮﺧﺖ ﺗﺎ ﻣﻦ؟

ﻋﻄﺮ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪﯼ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺗﻮ ﮐﺸﺖ ﻣﺮﺍ
ﻟﺮﺯﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺳﺮﺍﭘﺎﻡ ﻭ ﺷﺪﻡ ﺭﺳﻮﺍ ﻣﻦ

ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺖ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺭﺳﯿﺪﻩ ‌ﺳﺖ ﺩﮔﺮ، ﺣﺎﻻ ﻣﻦ...

ﮐﻢ ﮐﻦ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺭﺍ، ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﻧﮑﻦ!
ﺗﺮﺱ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﮔُﻠﻢ، ﺍﻣﺎ ﻣﻦ

ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﻡ ﺑﮑﺶ
ﺁﺩﻣﯽ ﺗﺸﻨﻪ ‌ﯼ ﻧﺎﺯ ﺍﺳﺖ، ﺑﺒﯿﻦ! ﺣﺘﯽ ﻣﻦ!

ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ؟ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﻦ ﺗﻮ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ، ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ!

ﺣﺪّ ﺷﺮﻋﯽ ﻧﺸﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﻣﺎ، ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ!
ﻣﺤﺮﻣﯿّﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺧﻄﺒﻪ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻟﺰﺍﻣﺎً

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺭﺍﻡ ﺷﺪﯼ، ﺍﺯ ﻧﻔﺴﺖ ﺳﯿﺮ ﺷﺪﻡ
ﻣﺮﺣﺒﺎ ﺑﺮ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﯾﺎ ﻣﻦ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Keihan
انجمن کافه نویسندگان

بی شک

یک روز، سی سال بعد



از کنار عابران که رد می شوی

بوی عطری گیجت می کند …

پرتاب می شوی به سی سال قبل

و دعا می کنی همان لحظه باران ببارد

تا گم شود قطره ی اشکی



که به یاد شاعر عاشقانه های «تقدیم به تو»

با حوصله پایین می افتند از چشم هایت



از همان چشم هایی که ...



آه...!

تو مرا به یاد خواهی آورد

بدون شک

یک روز

شاید سی سال بعد !

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Keihan
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین