متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

[Vida.]

وقت آمدنت
باز خواهم کرد
روزه های سکوتم را​

 

[Vida.]

آیا دوباره من
از پله‌های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب،
که در پشت بام خانه قدم می‌زند
سلام بگویم؟
فروغ فرخزاد​

 

[Vida.]

شعرهایی که برایت می نویسم
چاپ نمیکنم
نمی فروشم
میگذارم در کوزه…
شرابی شود چند ساله
به وقت دلتنگی
بنوشیشان​

 

[Vida.]

دلگرمی‌های تو
بال‌های من‌اند
چیزی بگو
گاهی چنانم بی تو
که عبور گربه لاغری از کنارم
نگرانم می‌کند.
بیژن جلالی​

 

[Vida.]

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس​

 

[Vida.]

از پیشت که برگشتم
حس گاو نری زخمی با من بود
وقتی از میدان
به سوی مرتع خود می‌دود
با نیزه‌های مرصعت در پشتم …
شمس لنگردودی​

 

[Vida.]

ماه
کامل است
و تنهایی مرا
دو برابر می‌کند …
عباس کیارستمی​

 

[Vida.]

هیچ
نرفت
و
نرود
از
دل
من
صورت
او
مولانا​

 

[Vida.]

منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت​

 

[Vida.]

شده؟
دردی به دلت ریشه کند آب شوی؟
همه شب با غم دلتنگی خود خواب شوی؟​