محفل ادبی [تکست طوری]

[نهنــگنهنــگ عضو تأیید شده است.]

بدترین حالت موقعیه که خودت خوب نیستی میخوای حال یکی رو خوب کنی و چیزایی میگی که خودتم قبولشون نداری ...​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

گفت: هیچ‌کس
از دوری و نبود هیچ‌کسی نمرده!
مرده؟
تو دلم گفتم:
اونایی که مردن، زبان گفتن ندارن...
.​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

تازه پی می‌بریم که تنهایی تلخ ترین بلای بودن نیست، چیزهای بدتری هم هست:مثل
دیر آمدن، دیر آمدن...​

 

[نهنــگنهنــگ عضو تأیید شده است.]

میشه با خیلی‌ها بازم ادامه داد، گفت و شنید و خندید! امّا دیگه دوستشون نداشت....​

 

[نهنــگنهنــگ عضو تأیید شده است.]

خدایا، ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎﺯﯼ نیست
ﻣﺎ ﺁﺩم‌ها ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮ می‌سوﺯﺍﻧﯿﻢ...​

 

[مـطی]

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می‌کند.​

 

[مـطی]

بروید لای زندگی
غلت بزنید خوشی را
ببوسید همان را که باید
بیرون خبری نیست!​

 

[مـطی]

چه حرف‌ها که درونم نگفته می‌ماند
خوشا به حال شما‌ها که شاعری بلدید... ‌.​

 

[ponyo]

زندگی عادلانه نیست و
بهتره تو هم به این موضوع عادت کنی

 

[ponyo]

زندگی خلاصه ایست از
ناخواسته به دنیا اومدن،
ناگهان بزرگ شدن،
مخفیانه گریستن،
دیوانه وار عشق ورزیدن،
وعاقبت در حسرت آنچه دل می‌خواهد
و دل نمیپذیرد،مردن....