دنبال کلماتی می گردم که بتوانند آتشی را که در جانم شعله می زند ، برای تو بازگو کنند. اما در همه‌ی چشم اندازِ اندیشه و خیال من، جز تصویر چشم های زنده و عاشقِ خودت هیچی نیست .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
همیشه یک دلیل هست برای اینکه کسی را غیر معمولی دوست بداریم...!
مثلا نجابتش، مثلا صورتش، مثلا لبخندش، مثلا چشم هایش، مثلا حرف هایش، مثلا وفاداریش...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در شهر ما چشم ها عاشق میشوند اما ریه ها تاوانش را پس میدهند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نشد،
نخواستی که بشود،
معنی نخواستن را
آن روز که توی چشم های قرمز دخترت زل زدی و
به شباهت چشم های من و دخترت فکر کردی
میفهمی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از تاریکی ها نترس
بخواب...!
من اینجا شمعِ چشم هایم را
روشن کرده ام
و به اندازه ی
تمامِ خواب ماندن ها تو
بیدار خواهم ماند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از چشم هایش شروع شده بود
و به دست هایم سرایت کرده بود،
(دوست داشتنش را میگویم)
و حالا...
سال‌هاست که شستن دست هایم
حافظه ام را پاک نمیکند.
در من است،
مثل زخمی عمیق بر پوستم
(رفتنش را میگویم)...
و چشم هایم چون ابرهای شمالی
خیس و بارانی است...

#صدیقه_جعفری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم هایش
چراغ جادو اند...
نگاهشان که میکنم،
آرزوهایم یکی یکی برآورده میشوند!


#ریحان_دال
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در چشم هایش، در چشم های سیاهش شیب ابدی و تاریکی متراکمی را که جستجو می‌کردم پیدا کردم و در سیاهی مهیب افسونگر آن غوطه ور شدم..

#صادق_هدایت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک وقت هایی
بعضی شباهت ها
آدم را نصف جان میکنند...
مثلا صدایی که شبیه صدایش باشد..
خنده ای که شبیه خنده هایش...
و امان از چشم هایی
که شبیه چشم هایش باشند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چشم هایش
معبدی بود!
برای پرستیدن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین