بسمه تعالی

با توجه به اهمیت و ضرورت خداشناسی، گاهی باز هم عواملی وجود دارد که مانع شناخت خدا و رسیدن به آثار و برکات آن می شود. در اینجا به مواردی از این موانع اشاره می کنیم:


شیطان​


خداوند در قرآن کریم درباره کافران و دلباختگان به عالم طبیعت می فرماید:
«شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده، آنها حزب شیطانند. بدانید حزب شیطان زیانکارانند.»

تمام تلاش شیطان این است که سرمایه خداخواهی را از انسان بگیرد و اگر کسی این سرمایه را باخت، خودش را از یاد می برد. این آیه به این نکته اشاره دارد که شیطان در برابر انسان دسیسه می کند تا بر او تسلط یابد و سرمایه او را از او بگیرد.



تعلق به دنیا​


امام علی(علیه‌السلام) می فرمایند: از فرومایگی دنیا همین بس که خدا در هیچ عالمی، نه در عوالم قبل از دنیا و نه در عوالم بعد از دنیا معصیت نمی شود، تنها در دنیا معصیت می شود.

باید توجه داشت که مقصود از دنیا، زمین و آسمان و دریا و صحرا و جانوران نیست؛ زیرا همه این پدیده های عالم، آیات الهی اند و هرگز نشانه های خدا مذموم نخواهد بود. بلکه مراد از دنیا، عناوین اعتباری است که هر کدام مایه تفاخر بیجاست. مثل اینکه کسی افتخار کند که این مال انبوه از آن من است و یا آن مقام اعتباری به من تعلق دارد.
بنابراین آن کس که خود را شناخت و به ارزش جاودانه خویش پی برد، خود را به خدا می فروشد و آنکه خود را نشناخت، گرفتار طبیعت شده و به آن مشغول می گردد.



گناه​


یکی دیگر از عواملی که باعث فراموشی خدا و غفلت از او می شود، گناه است که همچون پرده ای بین انسان و خدا آویخته می شود و در نتیجه انسان خداوند را فراموش می کند.
مرحوم شیخ صدوق از امام رضا(علیه‌السلام) نقل می کند که شخصی پرسید: چرا خدا محجوب است؟ فرمودند: او محجوب نیست. اینکه شما او را نمی بینید در اثر کثرت گناهان است که همانند پرده ای جلوی شهودفطرت را می گیرد و نمی گذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی

بطور کلی، معرفت و شناخت یک موجود به حسب آن شی مورد شناخت، به دو صورت تحقق می یابد. یکی شناخت حضوری و دیگری شناخت حصولی. در مورد خداوند متعال نیز همین دو نوع شناخت متصور است. یکی شناخت حضوری که بدون وساطت مفاهیم ذهنی، تحقق می یابد و دیگری شناخت کلی و حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود و مسقیماً به ذات الهی تعلق نمی گیرد.

قرآن کریم انسان را بالفطره خداشناس معرفی می کند و مدعی است که همه انسان ها در مرحله ای وجود، پروردگار خویش را به صورت عیان مشاهده کرده و به ربوبیت او اعتراف کرده اند و به حسب آفرینش خود، یک نوع شناخت از آفریننده خود دارند.
شناخت حصولی و حضوری خداوند را اینگونه بیان می کنیم:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی


خداوند در قرآن کریم به ذکر نمونه ها و راه هایی برای خداشناسی پرداخته و می فرماید:
«به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است.»

«و در زمین آیاتی برای جویندگان یقین است و در وجود خود شما نیز (آیاتی است)، آیا نمی بیند.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی


خداشناسی به این معناست که انسان به حقیقتی برسد که درک کند خداوند علت و خالق اوست و او عین نیاز و متعلق به خداوند است. چنانکه در قرآن می فرماید:
«ای مردم شما(همگی) نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی



یکی از دلایل قدرت و عظمت پروردگار عالم، آفرینش موجودات گوناگون است که هر یک، جهانی از شگفتی در دل خود دارند و راهنمای انسان ها به سوی شناخت خداوند متعال اند. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «خداوند، پدیده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام و بعضی حرکت کننده و بی قرار آفریده است، و شواهد و نمونه هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش به پا داشته، چندان که تمام اندیشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند. در گوش های ما، بانگ براهین یکتایی خدا پیچیده است.... راستی، هوش های ژرف اندیش و عقل های پر تلاش، چگونه می تواند این همه از حقایق موجود در پدیده ها را درک کند و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان توانند کرد؟».
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی


انسان با تفکر در آفرینش خود، جهانی از شگفتی و عجایب می بیند که هر جزء آن، بر خالق و آفریدگاری حکیم و قدرتمند دلالت دارد. امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره این مسأله می فرماید: «ای انسان، ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگهداری شده در تاریکی های رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تودرتو، آغاز آفرینش تو از گل و لای بود و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و معیّن، و آن گاه در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راه های استفاده اش را نمی دانستی. پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد و به هنگام نیاز، جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟».
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسمه تعالی

در فرمایشی ارزشمند از مولای متقیان حضرت علی علیه السلام درباره مراتب خداشناسی و نیز دست یابی به شناختی صحیح و واقعی از حضرت حق که به دور از انحراف و باطل باشد، چنین آمده است: «سرآغاز دین، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست؛ و کمال این شهادت، اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است ... .

دل ها خدا را درمی یابند


نقل شده است که شخصی از حضرت علی علیه السلام چنین پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا پروردگار خود را دیده ای؟ امام در پاسخ فرمود: آیا چیزی را که نبینم بپرستم؟ مرد گفت: چگونه او را می بینی؟! امام فرمود: «دیده ها هرگز او را آشکار نمی بیند، ولی دل ها با ایمان درست او را در می یابند. خدا به همه چیز نزدیک است، نه آن که به اشیا چسبیده باشد؛ از همه چیز دور است، نه آن که از آن ها بیگانه باشد؛ گوینده است، نه با اندیشه و فکر؛ اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است، نه با دست و پا؛ لطافت دارد، نه آن که پوشیده و مخفی باشد؛ بزرگ است، نه با ستمکاری؛ بیناست، نه با حواس ظاهری؛ مهربان است، نه با نازک دلی. چهره ها در برابر عظمتش به خاک افتاده و دل ها از ترس او بی قرارند».
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شعر با م , مشاعره با م , شعر با حرف میم , شعر با م شروع شه

من خدا را دیدم امروز

توی بارانی که بارید

روی گلبرگ گلی که

شادمانی کرد و خندید

من خدا را بو کشیدم

توی عطر پاک یک گل

من شنیدم نام او را

در صدای شاد بلبل

من خدا را می نویسم

توی قلبم شاد و خندان

او همیشه پیش ما هست

توی ابر و باد و باران

شعر با ت , مشاعره با ت , شعر با حرف ت , شعر با ت شروع شه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شعر اسم جانان , شعر در مورد اسم جانان , شعر درباره اسم جانان , شعر در وصف اسم جانان

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود

از خدا در ذهنم این تصویر بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شعر اسم زیبا , شعر در مورد اسم زیبا , شعر درباره اسم زیبا , شعر در وصف اسم زیبا

خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم

دیبا نتوان کردن از این پشم که رشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید

از ما بقیامت که چرا نفس نکشتیم؟

افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم.

شعر خجالت , شعر در مورد خجالت , شعر درباره خجالت , شعر در وصف خجالت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین