مشاهده فایلپیوست 49524 اگر میتوانستم یکبار دیگر متولد شوم و از ابتدا زندگیام را آغاز کنم؛
حتما دنیا را زیر و رو میکردم تا {زودتر} پیدایت کنم و بگویم: دوستت دارم!
اگر این امکان وجود داشت که هزاران بار دیگر متولد شوم، قطعا باز هم تو تنها انتخابم خواهی بود و هزاران بار دیگر عاشقت خواهم شد.
12 آوریل
#Arawmixia
دلنوشته سماع در میان آشفته زیستن ها
دردت به جانم؛
اندوه که دست بردار آدمی نیست، ناگهانی، وقت و بیوقت به هر طریقی به سراغمان میآید.
گاهی خزان را بهانه میکند، گاهی هم مشکلی را سَد ما میکند و گیرمان میاندازد؛
اما
اندوه اگر به سراغت آمد آدرس خانهی مرا بده و راهیاش کن به سوی من!
تمام دردها و غمهایت را به جان میخرم!
تمام خستگیهای تو برای من... .
دلنوشته ی سماع در میان آشفته زیستن ها
12 آوریل
#Arawmixia
مشاهده فایلپیوست 49529 اما تو باید باشی، برای جبران تمام دردهایم.
برای لحظههایی که از دنیا سیر میشوم،
باید باشی تا بتوانم به زیستن ادامه بدهم.
وقتی که زمین میخورم باید قاطعانهترین دلیلم برای برخاستن باشی.
برای خندیدن ل*بهایم، برای دیوانهتر بودن من، تو باید باشی و بمانی... .
لحظههایم عطش شدیدی به تو دارند و نمیدانم
چندروز، چندماه یا چندسال دیگر زنده خواهم بود؛ اما میخواهم در میان این آشفته زیستنها،
برای یک زندگی دو نفره و آرام همراهیام کنی!
دلنوشته سماع در میان آشفته زیستن ها
#Arawmixia
12 آوریل
#گلِ مصنوعی