م مـطی نویسنده رسمی ادبیات نویسنده رسمی ادبیات مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,571 پسندها پسندها 1,500 امتیازها امتیازها 223 سکه 65 1/15/24 #12 انگار من از جای بریدهی زخمی در تنِ تو روییدهام. آخ... دوستَت دارم! آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/15/24
م مـطی نویسنده رسمی ادبیات نویسنده رسمی ادبیات مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,571 پسندها پسندها 1,500 امتیازها امتیازها 223 سکه 65 1/15/24 #13 «یادت هست که میترسیدی پیش از آن که به تو برسم چیزی از من باقی نمانده باشد؟ پس حالا بگذار برایت بگویم که وقتی به تو برسم هیچ چیز کم نخواهم داشت.» آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/15/24
«یادت هست که میترسیدی پیش از آن که به تو برسم چیزی از من باقی نمانده باشد؟ پس حالا بگذار برایت بگویم که وقتی به تو برسم هیچ چیز کم نخواهم داشت.»
م مـطی نویسنده رسمی ادبیات نویسنده رسمی ادبیات مدیر بازنشسته نویسنده رسمی نوشتهها نوشتهها 2,571 پسندها پسندها 1,500 امتیازها امتیازها 223 سکه 65 1/15/24 #14 هرگز کسی را مثلِ تو دوست نخواهم داشت. آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/15/24