[~ یـادداشـتـــ هـای تـلـخ نـویـس ~]

پایانی برای قصه ها نیست
نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر
خسته ام از جنس قلابی آدمها
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده
حالم خوب است
اما گذشته ام درد میکند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اینجـــا بـﮧ مـَرز بـے تـَفـاوُتـے هـا رسیـבه ام
בلـَــم را בیگــر هیـــچ نمـے لرزانــב!!
בر مـَـטּ دلهـُــره….
בر مـَـטּ تـــرس….
בر مـَـטּ “احســآس مُــرבه است” !!
ایـטּ روزهـآ بــے خـیـآل خیـالـَم شـُבه ام
مـُنتظرَم בنــیـا تـَمـام شـَوב…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیماری نادری ست
اینکه
نگاهت
به هرچه بیفتد
دلت برای کسی تنگ شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اين روزهاكه مي گذرد
يك ترانه تلخ
قصه ي تنهايي هاي مرامي سرايد
سمفوني گوش خراشي است
روزهاست پنبه دگرفايده ندارد
بايدباوركنم...
تنهايم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ام
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲِ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خاطره یعنی
کشف کوچه هایی
که نمیدانیم به کجا میرسند
و دلتنگی یعنی گز کردن کوچه های آشنا
بی تو
بهشت یعنی آن ناکجا
و جهنم یعنی این آشنا.....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من ماجرای هـجرِ تــو بــا نـــوح گــفــتــم ، او

کِشتی درست کرد و سپس گفت: گریه کن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سخته ....
به جایی برسی
که دیگه نه هیچ اومدنی آرومت کنه
نه هیچ رفتنی داغونت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدمهای دنیای من
فعل هایی را صرف می کنند
که برایشان صرف داشته باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک دفعه می بینی افتاده ای
وسط مخمصه !!
تو قول داده بودی
دیگر حتی یادش هم نیفتی ...
اما مگر می شود ؟
دقیقا به همان اندازه مسخره است
که بگویی
میخواهم اسم خودم را فراموش کنم !
هرچه بیشتر تلاش کنی
بیشتر خاطرات می خورندت ...
بگذار زمان همه چیز را عوض کند
و یا دعا کن آلزایمر بگیری !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین